

2 - آداب غذا خوردن
(ماجراهاي محمد و فاطمه)
یه روز ظهر، وقتی بچهها از مدرسه برگشتن، محمد که خیلی گرسنه بود با عجله رفت سر قابلمهی غذا.
مامان ناراحت شد و گفت: با دستای کثیف؟! صبر کن الان سفره رو میارم.
وقتی محمد لباساشو درآورد و دستاش رو هم شست مامان، سفره رو انداخته و غذا رو کشیده بود. محمد غذا رو که خورد، از مامان تشکر کرد و پرسید: مامان! ما چه جوری باید غذا بخوریم؟!
مامان با مهربونی جواب داد: آفرین چه سؤال خوبی، ما قبل از غذا خوردن، باید دستامون رو بشوریم ، و بهتره یه وضو هم بگیریم و بعدش با گفتن بسمالله و شکر خدا و خوردن یه کمی نمک، غذامون رو شروع کنیم . موقع غذا خوردن هم، روی زمین میشینیم ، ایستاده یا در حال راه رفتن غذا نمیخوریم ، و اگه کفش پوشیده بودیم، اون رو درمیاریم تا راحت غذا بخوریم .
فاطمه که از اون موقع تا حالا به حرفای مامان گوش میکرد پرسید: ما برای غذا خوردن چه آدابی رو باید رعایت کنیم؟ مامان گفت: ما وقتی غذا میخوریم، که گرسنه باشیم ! و اگه سیر بودیم غذا نمیخوریم . سر غذا خوردن بهونه نمیگیریم و هر غذایی که مامان پخته بود رو میخوریم.
امّا! امّا موقع غذا خوردن، لقمههای کوچیک برمیداریم ، از دست راست استفاده میکنیم ، خوبِ خوب غذا رو میجویم ، به صورت دیگران نگاه نمیکنیم و از جلوی خودمون غذا برمیداریم . تازه وسط غذا آب نمیخوریم و از سبزیها ، مثل سبزی خوردن و سالاد استفاده میکنیم.
بچهها! اگه غذا داغ بود صبر میکنیم تا سرد بشه و بعد اونو میخوریم ، ولی با فوت کردن، غذا یا چایی رو خنک نمیکنیم ، چون کار خوبی نیست و ضرر داره. دیگه این که غذای خودمون رو به دیگران هم تعارف میکنیم و حواسمون هم باشه که پرخوری نکنیم .
خلاصه، آخر غذا، بعد از تشکر از خدای مهربون ، دستامون رو خوب میشوریم و مسواک زدن رو هم فراموش نمیکنیم .
صحبت مامان که تموم شد، فاطمه و محمد، شکر خدا کردن و کمک مامان، وسایل سفره رو به آشپزخونه بردن.
پايان درس دوم
|