

5 - آداب احترام به پدر و مادر
(ماجراهاي محمد و فاطمه)
یه شب، فاطمه پیش بابا اومد و آهسته گفت: بابا میشه آداب احترام به پدر و مادر رو، برای من بگین تا من به محمد یاد بدم. آخه اون تازگیا به مامان احترام نمیذاره.
بابا، فاطمه رو کنار خودش نشوند و گفت: آفرین به دختر گلم که میخواد ثواب کنه. دخترم، اینو بدون که همه باید!، به پدر و مادرشون احترام بذارن و به اونا خوبی کنن . چون اگه کسی به پدر و مادر خودش محبت و مهربونی کنه، خدا برای اون، توی بهشت یه خونه میسازه . مهمتر این که، اگه پدر و مادر از دستمون خوشحال باشن خدا هم، خوشحاله و اگه ناراحت بودن، خدا هم از دست ما ناراحته . پدر و مادر اینقدر عزیزن، که حتی اگه ما با محبت به اونا نگاه کنیم، عبادت کردیم و ثواب بردیم . چه برسه که باهاشون با احترام رفتار کنیم. تازه اگه کسی میخواد عمرش زیاد بشه، باید دل پدر و مادرش رو شاد کنه و با اونا مهربون باشه ، تا براش دعا کنن و اون توی زندگیش موفق باشه. آخه دعای پدر و مادر در حق فرزندشون مستجاب میشه .
فاطمه پرسید: بابا ما چه کارایی میتونیم بکنیم که احترام گذاشته باشیم؟! بابا لبخندی زد و گفت: آهان. اول این که، بچهها با مادرشون باید، بیشتر مهربونی کنن ، چون مامانا، عزیزترن و برای بچهها بیشتر زحمت کشیدن. مثلاً نه ماه بچه رو توی شکمشون نگه داشتن و اونو به دنیا آوُردن، بعد هم دو سال بهش شیر دادن .
دخترم، اینو بدون، خدا بعد از نماز خوندن سر وقت، مهربونی با پدر و مادر رو خیلی خیلی دوست داره و اونو به ما سفارش کرده . ما نه تنها حق نداریم به اونا حرف زشت بزنیم ، حتی اجازه نداریم صدامون رو از صدای پدر و مادر بلندتر بکنیم . ما موقع راه رفتن جلوتر از اونا راه نمیریم . و با اخم هم نگاهشون نمیکنیم . ما حتی پدر یا مادرمون رو هم، به اسم نباید صدا بزنیم بلکه باید با ادب باشیم و به حرفشون گوش بدیم که اگه کسی حرفشون رو گوش نده، یه گناه خیلی خیلی بزرگ کرده و خدا از دستش ناراحتِ . حرف بابا که تموم شد، فاطمه گفت: منم، این رو میدونم که اگه کسی از پدر و مادرش تشکر کنه مثله اینه که از خدا تشکر کرده . بابا، خیلی ممنونم که این همه چیز خوب رو به من یاد دادین تا به محمد بگم و ازش خواهش کنم با مامان مهربونتر باشه.
پايان درس پنجم
|