

5 -
آداب عيادت بيمار
(ماجراهاي محمد و فاطمه)
چند روز بود كه سپيده مريض شده بود و به مدرسه نمياومد. وقتي زنگ مدرسه خورد و فاطمه به خونه رفت، از مامان خواست كه بعدازظهر به ديدن دوستش برن، مامان هم قبول كرد و گفت: باشه دخترگلم، حتما ميريم. چون ما، وقتي يكي از دوستامون مريض ميشه بايد، به عيادتش بريم و ازحالش خبردار بشيم . پيامبر مهربونمون هم، اگه دوستش رو تا سه روز نميديد و ميفهميد كه بيماره، حتما به عيادتش ميرفت .
عصر كه شد مامان و فاطمه به طرف خونهي سپيده راه افتادن و با همديگه درباره آداب عيادت بيمار، صحبت كردن. مامان گفت: ميدوني يكي از بهترين كارايي كه خيلي ثواب داره عيادت بيماره ؟ ولي بهترين عيادت كنندگان كسیه كه كمتر ميشينه و باعث مزاحمت براي مريض نميشه و بالاي سر مريض خيلي حرف نميزنه .
درحال صحبت، مامان دم مغازهاي ايستاد، كمي سيب خريد و ادامه داد؛ امام پنجم ما فرمودن؛ وقتي به ديدن مريض ميرين، بهتره سيب، گلابي يا عطر هديه ببرين .
اونا، خيلي زود به خونهي دوستش رسيدن. مامانِ سپيده در رو بازكرد و بهشون خوشآمد گفت.
وقتي فاطمه دوستش رو ديد، از ديدنش خوشحال شد، كنارش نشست و براي سلامتيش دعا كرد .
مامان گفت: بچهها ميدونين وقتي كسي به ديدن مريضي ميره، فرشتهها دور اونو ميگيرن و براش دعا ميكنن ؟ تازه اگه مريض هم براي كسي كه به ديدنش رفته، دعا كنه، دعاش مستجاب ميشه . سپيده گفت: آخ جون، يعني الان، هم دعاي من برآورده ميشه، هم دعاي فاطمه؟ مامان فاطمه لبخندي زد ودستای كوچولوي سپيده رو تو دستش گرفت و گفت: آره عزيزم، منم از خدا ميخوام كه زود خوب بشي، و رو به مامان سپيده گفت: خوش به حالتون كه اين چند روزه به خاطر پرستاري از مريض خيلي ثواب كردين ، اگه اجازه بدين ما ديگه بريم كه مزاحم استراحت سپيده نباشيم. فقط يادتون باشه كه براي شفاي دخترگلتون سورهي حمد رو بخونين و صدقه بدين ، انشاءالله كه هرچه زودتر خوب بشه.
اونا، از سپيده و مادرش خداحافظي كردن و به خونه برگشتن.
پايان درس پنجم
|