5 - آداب كمك به ديگران
(ماجراهاي محمد و فاطمه)
یه روز، وقتی فاطمه و محمد، از مدرسه برگشتن، خیلی خوشحال بودن.
مامان قیافه بچهها رو که دید گفت: شما، امروز، کار خوبی کردین که اینقدر خوشحالین؟! فاطمه که هنوز نفس نفس میزد، گفت: آره، ما الان به خانوم همسایه کمک کردیم و چیزایی که خریده بود رو تا دم در خونش آوُردیم. شما خودتون همیشه میگین، اگه به دیگران کمک کنیم، خیلی خوبه و ثواب داره!!
مامان، یه لیوان آب برای فاطمه آوُرد و گفت: آره دختر مهربونم، آخه وقتی آدم خوبی به آدم خوب دیگهای کمک میکنه، شیطون خیلی ناراحت میشه . بله درست میگی، ما باید به دیگران کمک کنیم و به بعضیا بیشتر، مثلاً به پدر و مادر و افراد خونواده بیشتر. همون جور که پیامبر، یا حضرت علی توی کارای خونه به اهل خونه کمک میکردن . یا به همسایههامون ، به دوستامون ، به کوچکترا ، به فقیرا ، به کسایی که نمیتونن خودشون کاراشون رو انجام بدن و به مسافری که خونهماست خیلی بیشتر باید کمک کنیم. ما وقتی هم، که مسافرت میریم، به کسی که همسفر ماست باید کمک کنیم ، مثل امامای مهربونمون که توی مسافرتا، به دیگران خیلی کمک میکردن . بچهها، ما فقطِ فقط به آدمایی، که دیگران رو اذیت میکنن نباید کمک کنیم چون مثل اونا میشیم .
حرف مامان که تموم شد، محمد پرسید: ما چه جوری میتونیم به دیگران کمک کنیم؟! مامان دستش رو، روی سر محمد کشید و گفت: پسرم، هرکسی یه جور، احتیاج به کمک داره، یکی، احتیاج داره که کارهاش رو براش انجام بدیم ، یکی احتیاج به پول داره و ما میتونیم با پولمون، کمکش کنیم ، یکی رو هم، میتونیم با زبونمون ازش طرفداری کنیم و نذاریم که دیگران اذیتش کنن.
در هر حال، وقتی ما، به آدمای خوب کمک میکنیم، خدا هم به ما کمک میکنه ، که توی کارامون موفق باشیم. تازه اگه ما یه بار به کسی کمک کنیم و مشکلش رو حل کنیم، خدا 70 بار به ما کمک میکنه و 70 تا مشکلمون رو، برطرف میکنه .!!
حالا پاشین، کمک من سفره رو بندازین، تا ناهار خوشمزهای که براتون پختم رو بیارم، نوش جان کنین.
پايان درس پنجم
|