

7 - آداب دوستی
(ماجراهاي محمد و فاطمه)
فاطمه مشغول مشق نوشتن بود که محمد کنارش اومد و پرسید: فاطمه، من امروز توی مدرسه با یه پسر خوب و با ادب دوست شدم، به نظر تو من چه کارایی باید انجام بدم که دوستم از دستم ناراحت نشه و ما برای هم، همیشه یه دوست خوب بمونیم؟!
فاطمه دفتر مشقش رو بست و گفت: پس تو میخوای آداب دوستی رو رعایت کنی ولی اونا رو بلد نیستی؟. من، اینو میدونم که وقتی با کسی دوست میشیم، باید مواظب دوستیمون باشیم و اونو حفظ کنیم . برای این کار میتونیم به دوستمون احترام بذاریم، تا اون هم به ما احترام بذاره و همیشه از دست هم راضی باشیم. یا این که همیشه با دوستمون قشنگ و زیبا حرف بزنیم . بهش خوبی و محبت کنیم، قبل از این که اون به ما خوبی کنه . وقتی دوستمون رو میبینیم، باهاش دست بدیم و احوالپرسی کنیم و موقعی که از ما خداحافظی میکنه، تا چند قدم دنبالش بریم و بدرقش کنیم . اینا کارایی هستن که میتونه، دوستامون رو برای ما نگه داره.
حرف فاطمه که تموم شد، محمد پرسید فقط همین!! فاطمه گفت: من فقط همینارو بلد بودم، بیا بریم پیش مامان تا ازش بپرسیم.
بچهها پیش مامان رفتن و ماجرا رو براش تعریف کردن. مامان گفت: بله، فاطمه درست گفته. ولی ما کارای دیگهای هم برای آداب دوستی داریم. مثلاً: هیچ وقت نباید اجازه بدی که دیگران پشت سر دوستت حرف بزنن و همیشه طرفداری اون رو بکنی. اگه از دست دوستت ناراحت شدی، ببخشیش و معذرت خواهیش رو قبول کنی ، میتونی ازش بخوای همیشه کار خوب بکنه و اگه خواست کار بد کنه، نذاری و توی اون کار همراهیش نکنی . دیگه این که نسبت به دوستت حسود نباشی و اگه مشکلی براش پیش اومد سریع، بهش کمک کنی ، و هیچ وقت باهاش قهر نکنی، چون اگه کسی بیشتر از سه روز با دوستش قهر باشه خدا از دستش ناراحت میشه .
فاطمه اجازه گرفت و پرسید: مامان، ما با همه میتونیم دوست بشیم؟ مامان جواب داد: نه دختر گلم! ما با آدماي بد ، آدمای دروغگو، ترسو، خسیس و نادون نباید دوست بشیم ، ولی با همهی کسایی که به حرف خدا گوش میدن و کارای خوب میکنن میتونیم دوست بشیم. بهترین دوستای ما هم میتونن، خدا و پیامبرش و اماما باشن. امیدوارم بچههای گل من هم، همیشه دوستای خوب انتخاب کنن و اونا رو از دست ندن.
پايان درس هفتم
|