

8 -
آداب شكرگزاري
(ماجراهاي محمد و فاطمه)
يه شب، وقتي بابا به خونه اومد، براي فاطمه و محمد هديه خريده بود. فاطمه و محمد، خيلي خوشحال شدن و از بابا تشكر كردن.
مامان كه ايستاده بود و بچهها رو نگاه ميكرد گفت: آفرين به بچههاي خوبم كه ميدونن هر وقت كسي بهشون خوبي ميكنه بايد ازش تشكر كنن . وقتي ما از پدر و مادر يا از ديگران تشكر ميكنيم مثل اینه که از خدا تشكر میکنیم .
محمد پرسيد: ما كي و براي چه چيزايي بايد از خدا تشكركنيم؟
مامان جواب داد: ما هميشه و براي همه نعمتا، از خدا تشكر ميكنيم . مثلا براي سالم بودن ، مسلمان بودن ، براي سير بودن ، براي اين كه بهمون غذا داده ، ميوه داده ، براي ابر ، آب شيرين ، بارون ، يا حتي عطسه كردن هم بايد شكرخدا رو كنيم. بچهها، اينو هم بدونين، خدا بندهاي كه از اون تشكر ميكنه رو خيلي دوست داره و نعمتاشو، روز به روز زيادتر ميكنه .
فاطمه گفت: مامان، ميشه آداب شكرگزاري رو برامون بگين.
مامان با مهربوني لبخندی زد و گفت: بله كه ميشه. ما ميتونيم، توي قلبمون از خدا تشكركنيم ، ميتونيم با زبونمون شكر خدا رو بگيم، مثلا هر روز صبح 4 بار و هر شب 4 بار از خدا تشكركنيم يا هميشه الحمدالله بگيم .
يا ميتونيم با كارامون از خدا تشكركنيم. مثلا دو ركعت نماز شكربخونيم يا به سجده بريم و شكرخدا كنيم . يا حتي وقتي، از نعمتا و هديههايي كه به ما داده درست استفاده كنيم و با اونا كاراي بد نكنيم حسابي ازش تشكركرديم .
بچهها، كه از يادگرفتن آداب شكرگزاري خوشحال بودن، از مامان هم، تشكركردن و به اتاق رفتن تا ببينن بابا چه هديهاي براشون خريده.
پايان درس هشتم
|