:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

سه شنبه 16 آبان 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : شايسته نيست به سخني كه از دهان كسي خارج شد گمان بد ببري چرا كه براي آن برداشت نيكويي مي توان داشت .
 
 
 
 
تفسير موضوعي قرآن كريم

برگرفته شده از کتاب پیام قرآن نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی

آفرینش نخستین

مقدمه:                

در قرآن مجید براى اثبات امکان معاد طرق فراوانى وجود دارد که همه در شکل استدلال منطقى عرضه شده است. قرآن این طرق را با تعبیرات بسیار لطیفى شرح داده است.

این طرق را چنانکه قبلاً اشاره کردیم مى توان در شش موضوع خلاصه کرد:

1. آفرینش نخستین 2. قدرت مطلقه خداوند 3. مرگ و حیات مکرّر در جهان گیاهان 4. تطوّرات جنین 5. بازگشت انرژى ها 6. نمونه هاى عینى معاد.

در زمینه هریک از عناوین فوق، آیه یا آیات متعدّدى در قرآن به چشم مى خورد که بررسى آنها نه تنها مسأله امکان معاد که مطالب مهم دیگرى را نیز تبیین مى کند.

با این اشاره فهرست گونه، به قرآن مجید باز مى گردیم و از بخش اول یعنى آیات مربوط به خلقت نخستین و آفرینش اول شروع کرده و به آیات زیر گوش جان فرا مى دهیم:

1. ( وَضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَنَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْىِ الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ ـ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ)(1)

2. ( أَفَعَیِینَا بِالْخَلْقِ الاََْوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ) .(2)

3. ( وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ) .(3)

4. ( أَوَلَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِءُ اللهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللهِ یَسِیرٌ) .(4)

5. ( کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ) .(5)

ترجمه:

1. «و براى ما مثالى زدو آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: "چه کسى این استخوانها را زنده مى کند در حالى که پوسیده است؟!" ـ بگو: "همان کسى آن را زنده مى کند که نخستین بار آن را آفرید و او نسبت به هر مخلوقى دانا است."»

2. «آیا ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم (که قادر بر آفرینش دوباره آنها نباشیم)؟! ولى آنها در آفرینش جدید تردید دارند.»

3. «او کسى است که آفرینش را آغاز مى کند سپس آن را باز مى گرداند و این کار براى او آسانتر است.»

4. «آیا آنان ندیدند چگونه خداوند آفرینش را آغاز مى کند سپس آن را باز مى گرداند؟! این امر بر خدا آسان است.»

5. «همان گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز) باز مى گردید.»

تفسیر و جمع بندى

چه کسى استخوان پوسیده را زنده مى کند؟!

در نخستین آیه، از داستان معروف مرد عرب مشرکى شروع مى کند که استخوان پوسیده اى را با خود به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آورده بود. او فردى به نام ابى بن خلف یا عاص بن وائل یا امیة بن خلف نام داشت و قطعه استخوانى را به دست گرفته بود و مى گفت با این دلیل محکم به مخاصمه با محمّد(صلى الله علیه وآله)مى روم! و سخن او را درباره معاد باطل مى کنم!

نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و صدا زد: چه کسى مى تواند این استخوان را در حالى که پوسیده است از نو زنده کند؟ کدام عقل این ادّعا را باور مى نماید؟ و شاید در همین حال براى تأکید سخنان خود قسمتى از آن استخوان را نرم کرد و روى زمین ریخت. ( قالَ مَنْ یُحْیِى الْعِظامَ وَ هِىَ رَمِیْمٌ) .

به دنبال آن قرآن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) (ضمن پنج آیه) دستور مى دهد که پاسخ قاطعى از طرق مختلف به او و امثال او بدهد که یکى از آنها همین مسأله آفرینش نخستین است که قرآن آن را به صورت بسیار کوتاه و جالبى مطرح کرده، مى گوید: ( وَنَسِىَ خَلْقَهُ) : «و آفرینش خود را فراموش کرد!»

سپس به شرح آن پرداخته مى فرماید: «بگو: "همان کسى آن را زنده مى کند که نخستین بار آن را آفرید.»: ( قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ): و اگر تصوّر مى کنى استخوان هاى پوسیده سرانجام پراکنده مى شود و هر ذرّه اى در گوشه اى  مى افتد و یا اگر تصوّر مى کنى بازگرداندن تمام صفات نخستین به این ذرّات امکان ندارد چون کسى از آن آگاه نیست، اشتباه بزرگى است چرا که او خالق همه چیز است و «و او نسبت به هر مخلوقى دانا است»: ( وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ):

«اَنْشَأَها» از ماده «انشاء» به معناى ایجاد و تربیت است و در این جا گویا اشاره به این حقیقت مى باشد که آن خدایى که در آغاز او را از هیچ به وجود آورد مسلّماً مى تواند بعد از خاک شدن زنده کند.

در این که منظور از نسیان خلقت در این آیه چیست؟ دو احتمال وجود دارد: نخست این که انسان آفرینش خود را در آغاز از یک نطفه ناچیز و قطره آب بى ارزش به فراموشى سپرده که در قدرت خداوند در مسأله احیاى مجدّد تردید مى کند.

دیگر این که: اشاره به آفرینش نوع آدم از خاک است. چگونه ممکن است در آغاز او را از خاک بیافریند و بار دیگر چنین امرى محال باشد، چرا که «حُکُمُ الاََْمْثالِ فیْما یَجُوْزُ وَ فیما لا یَجُوْزُ واحِدٌ»: «حکم اشیاى همانند، در ممکن بودن یا نبودن یکسان است.»

البتّه نسیان در این جا یا فراموشکارى واقعى و حقیقى است یا همچون شخص فراموشکار است هرچند فراموش نکرده، چرا که بر طبق تشخیص و آگاهى خود عمل ننموده و در مقام انکار برآمده است.(6)

در دوّمین آیه همین حقیقت در لباس دیگرى بیان شده است، در پاسخ منکران معاد مى فرماید: «آیا ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم (که قادر بر آفرینش دوباره آنها نباشیم)؟!»: ( اَفَعَیِیْنا بِالْخَلْقِ الاََْوَّلِ):

سپس اضافه مى کند: آنها در آفرینش نخست شک ندارند، بلکه بر اثر غفلت و فراموشکارى و یا به خاطر تعصّب و لجاجت یا به خاطر خو گرفتن با شرایط موجود که هیچ مرده اى زنده نمى شود «آنها در آفرینش جدید تردید دارند»: ( بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ):

به این ترتیب در یک تناقض آشکار که هرگز پاسخى براى آن ندارند خود را گرفتار ساخته اند.

«عَیِیْنا» از ماده «عَىّ» گاه به معناى عجز و ناتوانى آمده و گاه به معناى تعب و رنج و در این جا منظور همان معناى اول است، یعنى ما از آفرینش اول ناتوان نبودیم.

تعبیر «خلق الاَْوَّل» اشاره به آفرینش نخستین هر انسان یا خصوص حضرت آدم(علیه السلام) است و این احتمال که بعضى از مفسّرین داده اند که منظور خلقت اول جهان هستى است تناسبى با بحث ندارد.

«لَبْس» (بر وزن حَبس) در اصل به معناى پوشانیدن چیزى است و لباس را نیز از این جهت لباس مى گویند که بدن را مى پوشاند، ولى به گفته راغب گاه در امور معنوى نیز به کار مى رود و به معناى پوشانیدن حقیقت است. در آیه مورد بحث نیز به همین معنا آمده، یعنى آنها در اشتباه و جهل نسبت به معاد هستند و حقیقت به خاطر لجاجت و تعصّب بر آنها پوشیده شده است.

در سوّمین آیه به تعبیر دیگرى در این زمینه برخورد مى کنیم و آن مقایسه مبدأ حیات و معاد است. مى فرماید: «او کسى است که آفرینش را آغاز مى کند سپس آن را باز مى گرداند و این کار براى او آسانتر است.»: ( وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ):

جمعى از مفسّران جمله «یبدأ» را به معناى ماضى تفسیر کرده اند، یعنى خداوند در آغاز، آفرینش را ایجاد کرد. ولى چه مانعى دارد که «یبدأ» به همان معناى اصلى فعل مضارع تفسیر شود و با توجّه به این که فعل مضارع در این جا دلیل بر استمرار است معناى آیه چنین مى شود: «خداوند به طور مداوم آفرینش را ایجاد مى کند و باز مى گرداند.» یعنى جهان هستى مجموعه اى از حیات و مرگ و مبدأ و معاد مستمر است. بنابراین نباید در امکان معاد در قیامت تردید داشت.

دائماً جهان ما مى میرد و نو مى شود و خلقت جدیدى مى یابد و روى این حساب، معاد و بازگشت به حیات نوین یک امر کاملاً عادى است و این پاسخ حساب شده زیبایى در برابر منکران است.

تعبیر ( وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ): «و این کار براى او آسانتر است.» این سؤال را بر مى انگیزد که در برابر قدرت مطلقه و بى پایان خداوند آسان و مشکل مفهومى ندارد. همه چیز براى او یکسان است، از جا کندن و برداشتن عظیم ترین کوه هاى جهان براى او به آسانى برداشتن یک پر کاه است و آفرینش منظومه شمسى در برابر قدرت او همچون آفرینش یک ذرّه خاک است چرا که در برابر قدرت بى پایان او سخت و آسان بى معنا است. البتّه براى ما که قدرتى محدود داریم مى گوییم برداشتن سنگ کوچک آسان است و برداشتن سنگ عظیم مشکل!

مفسّران در برابر این سؤال، پاسخ هایى گفته اند که از همه مناسب تر این پاسخ است که: این سخن از دیدگاه بندگان و با منطق آنها است که اگر کسى چیزى را انجام دهد در مرتبه دوّم انجام آن براى او سهل تر و آسان تر است، هرچند براى قادر لایزال همه چیز یکسان مى باشد.(7)

گاه نیز گفته شده است «اَهْوَن» در این جا معناى تفضیلى ندارد و به معناى «هیّن» یعنى آسان است.

توجیهات دیگرى نیز گفته شده که چون مناسب نبود از ذکر آن صرف نظر شد.

به هر حال مفهوم آسان و آسان تر با توجّه به گفتگوهاى مردم با یکدیگر است وگرنه همه چیز براى او آسان است و آسان ترى وجود ندارد و به گفته شاعر:

چون قدرت او منزّه از نقصان است        آوردن خلق و بردنش یکسان است!

نسبت به من و تو هر چه دشوار بود     در قدرت پرکمال او آسان است.



در چهارمین آیه آنچه در آیه قبل آمده بود به شکل دیگرى آمده است و در حقیقت تفسیر و توضیحى براى آن محسوب مى شود. در برابر منکران معاد مى فرماید: «آیا آنان ندیدند چگونه خداوند آفرینش را آغاز مى کند، سپس آن را باز مى گرداند؟! این امر بر خدا آسان است.»: ( أَوَلَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِءُ اللهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللهِ یَسِیرٌ)(8)

تعبیر به «یَبْدَءُ» (آغاز مى کند) و «یعید» (باز مى گرداند) به صورت فعل مضارع مى تواند تأکیدى باشد بر آنچه در آیه قبل گفتیم که خداوند پیوسته در کار ایجاد و اعاده است و این جهان دائماً نو مى شود و دگرگون مى گردد، هر روز مبدأ و معاد و آغاز و تکرارى است.

مخصوصاً با این تعبیر که مى فرماید: ( اَوَلَمْ یَرَوْا...): «آیا آنان ندیدند» اشاره به این که مشاهده این ایجاد و اعاده مستمر و دائمى براى همه امکان پذیر است.

این احتمال نیز وجود دارد که «یُعِیْدُ» تنها ناظر به معاد در روز قیامت باشد و در این صورت تفسیر آیه چنین است: «آیا آنها ندیده اند خداوند چگونه خلق را ایجاد کرده، چنین کسى مى تواند آن را باز گرداند.»

تعبیر: ( اِنَّ ذلِکَ عَلَى اللهِ یَسِیرٌ): نشان مى دهد که همه چیز براى خدا آسان است و ممکن است شاهدى باشد براى کسانى که «اهون» را در آیه قبل به معناى هیّن تفسیر کرده اند.

به هر حال همه منکران معاد با چشم خود گیاهان را مى بینند که چگونه از زمین هاى مرده سر بر مى آورند؟ چگونه انسان هایى پا به عرصه وجود مى گذارند؟ چگونه درختان بى جان برگ و بار مى آورند و چگونه هر زمان آفرینش تازه اى در این عالم رخ مى دهد؟

آیا براى خالق این همه موجودات بازگرداندن آنها مشکل است؟ با این که هر دو به طور یکسان مشمول قدرت او هستند و بهترین دلیل براى امکان چیزى وجود آن است؟

در پنجمین و آخرین آیه جان مطلب را در یک سخن کوتاه و بسیار فشرده و پرمعنا بیان کرده است، مى فرماید: «همان گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز) باز مى گردید.»: ( کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ): این جمله که بخشى از آیه 29 سوره اعراف است، در حقیقت روشن ترین و کوتاه ترین استدلال قرآن بر امکان معاد محسوب مى شود و مى گوید: حیات مجدّد را بر حیات نخستین قیاس کن و این یک قیاس منطقى در یک امر عقلى است و آنها که این گونه آیات را دلیل بر جواز قیاس در احکام تعبّدى گرفته اند سخت در اشتباهند، زیرا قیاس در صورتى حقیقت است نه مجاز که دلیل حکم اول و علت و فلسفه آن روشن باشد تا وجود آن در حکم دوم نیز ثابت شود، همان گونه که در بحث معاد در آیه فوق و مانند آن دیده مى شود.

زیرا مى دانیم دلیل بر خلقت نخستین همان قدرت خدا است و این معنا در خلقت مجدّد نیز عیناً وجود دارد. امّا در احکام فرعى که فلسفه آنها روشن نیست و در دلیل نیز تصریح به علّت آن نشده قیاس معنا ندارد، چرا که قیاسى ظنّى و تخمینى است نه یقینى و عقلى.

به هر حال تفسیرى که در بالا ذکر شد با توجّه به آیات دیگر قرآن که در این زمینه آمده کاملاً روشن است، ولى عجیب این است که بعضى از مفسّران گفته اند منظور از آیه این است: همان گونه که در آغاز شما را سعادتمند و شقاوتمند، مؤمن و کافر آفرید پایان و عاقبت کار شما نیز به همان باز مى گردد.(9)

شاید بعضى خواسته اند از این راه دلیلى بر عقیده فاسد خود در مسأله جبر اقامه کنند، در حالى که سخن از اصل آفرینش انسان و ابتداى خلقت او، سپس بازگشت او به زندگى مجدّد است و کمترین اشاره اى در آیه به مسأله سعادت و شقاوت اجبارى و طینت مؤمن و کافر وجود ندارد.

نتیجه بحث

از مجموع این آیات به خوبى استفاده مى شود که علت اصلى انکار مخالفان معاد، بى توجّهى و غفلت به آفرینش نخست این جهان و آفرینش اول انسان ها است، چرا که اگر کمى به آن مى اندیشیدند پاسخ خود را مى یافتند.

مگر ممکن است آفرینش انسان در آغاز از خاک امکان پذیر باشد ولى در مرحله بعد غیرممکن؟!

توضیحات آن روز که انسان آفریده شد

دانشمندان مى گویند حدود پنج میلیارد سال قبل که زمین از خورشید جدا شد یک پارچه آتش سوزان بود. میلیاردها سال گذشت تا زمین تدریجاً رو به سردى گذاشت و ابرهاى فشرده اى که این کره خاکى را سخت از هر سو محاصره کرده بودند تبدیل به باران شدند، باران هایى سیلابى که بر زمین هاى داغ فرو مى ریخت و مى جوشید و دگربار تبدیل به ابر مى شد و تدریجاً این کره خاکى را سردتر و سردتر مى ساخت.

سرانجام آب ها در نقاط پست زمین باقى ماندند و دریاها تشکیل شدند ولى در هیچ جا اثرى از حیات نبود.

نه گیاهى مى رویید

نه پرنده اى بال و پر مى زد و آواز مى خواند

نه در اقیانوس هاى عظیم موجود زنده اى در حرکت بود

چرا که هنوز محیط زمین بسیار داغ و گرم بود و مجالى براى زندگى وجود نداشت.

بازهم زمین سردتر شد و به قدرت خداوند اولین جوانه هاى حیات در دریاها و صحراها نمایان گشت و جانداران گوناگون ظاهر شدند و سرانجام خداوند انسان را آفرید.

بنابراین شکى نیست که انسان در آغاز از خاک آفریده شده و بازهم به خاک برمى گردد. پس چه مانعى دارد که بازهم از خاک، آفرینش مجدّدى بیابد؟!

منتها انس به زندگى عادى و کوته نگرى و گاه فرو افتادن پرده هاى لجاجت و تعصّب بر فکر و اندیشه انسان، به او مجال نمى دهد که این حقایق روشن را ببیند و باور کند یا به آن اعتراف نماید.

 


پی نوشتها :

1. سوره یس، آیات 78 ـ 79.
2. سوره ق، آیه 15.
3. سوره روم، آیه 27.
4. سوره عنکبوت، آیه 19.
5. سوره اعراف، آیه 29.
6. این دو تفسیر را آلوسى در روح المعانى، جلد 23، صفحه 50 آورده است.
7. این وجه را بسیارى از مفسّران به عنوان بهترین تفسیر یا یکى از تفسیرها برگزیده اند. (مجمع البیان، جلد 8، صفحه 302 - روح البیان، جلد 7، صفحه 26 ـ قرطبى جلد 7، صفحه 5104، و تفاسیر دیگر.)
8. باید توجّه داشت که «یُبْدأ» (از باب افعال) و «یَبْدأ» (از ثلاثى مجرد) هر دو یک معنا دارند و به معناى آغاز کردن و آشکار کردن چیزى است.
9. فخررازى در تفسیر خود این تفسیر را به عنوان یکى از دو احتمال ذکر کرده است. (جلد 14، صفحه 58)

                                                            

 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد