:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

جمعه 28 مهر 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : كسي كه به كارهاي گوناگون بپردازد خوار شده و پيروز نمي گردد .
 
 

تفسیر موضوعی قرآن کریم

برگرفته شده از کتاب پیام قرآن نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی

آيه صلوات و درود

هرچند مذهب شيعه منحصر به مذهب «اماميّه اثنى عشريّه» نيست و شعب و فرق ديگرى مانند زيديه (كه تنها به چهار امام عقيده دارند)، و اسماعيليه (كه هفت امامى هستند) و... وجود دارند; ولى بى شك معروف ترين و مشهورترين آنها، شيعيان دوازده امامى هستند كه قسمت مهمّى از مسلمانان را در سراسر جهان تشكيل مى دهند. در بعضى از كشورها مانند ايران و عراق و بحرين اكثريّت قاطع دارند، و در بعضى ديگر گروه عظيمى را تشكيل مى دهند مانند غالب كشورهاى اسلامى.
شيعيان دوازده امامى مراكز علمى بزرگى دارند كه ده ها هزار عالم و طالب علم در آن مشغول به تحقيق و تدريس و فراگرفتن علوم اسلامى هستند.
ده ها هزار كتاب از سوى علماى شيعه درباره عقائد اسلامى و فقه و اصول و تفسير و حديث و فلسفه و رجال و درايه و تاريخ اسلام تأليف و چاپ و منتشر شده است.
محقق عاليقدر، شيخ آقا بزرگ تهرانى، در كتاب الذريعة الى تصانيف الشّيعه كه اخيراً در 26 جلد به چاپ رسيد، نام ده ها هزار كتاب از كتب علماى شيعه را با ذكر مؤلّفين آنها برده و شرح كوتاهى درباره هر يك از آنان ذكر كرده است. و روشن مى سازد كه چه مقدار دانشمندان و علماى شيعه در جهت پيشرفت در آموزه هاى دينى اسلام به علوم اسلامى خدمت كردند; و چگونه تصانيف بسيار گرانبهايى در همه فنون اسلامى و علوم بشرى از خود به يادگار گذاردند.
خوب است كسانى كه اين حقايق را باور ندارند از مراكز علمى تشيّع در مناطق مختلف جهان ديدن كنند و طلاّب و فضلاء و علماى آنها را كه در علوم مختلف اسلامى مهارت بسيار دارند را از نزديك ببينند; و كتابخانه هاى آنان كه مملّو از كتب علمى اين دانشمندان، و همچنين كتب علمى دانشمندان اهل سنّت است را مورد بررسى قرار دهند، و فقها و متكلّمان و مفسّران قرآن و نويسندگان زبردست و گويندگان و حافظان قرآن را كه در مراكز علمى شيعه بسيار فراوان اند را از نزديك ملاحظه كنند.
متأسفانه سانسور شديدى كه بر بسيارى از محافل خبرى اسلامى و همچنين غالب كتابخانه هاى معروف كشورهاى اسلامى حاكم است; تاكنون اجازه نداده كه محقّقان بى طرف اهل سنّت، پيروان مكتب اهل بيت(عليهم السلام) و علماء و آثار علمى آنها را به روشنى بشناسند.
در اينجا كتابخانه ها، مملّو از كتاب هاى علماى اهل سنّت در كنار كتاب هاى علماى شيعه است و هيچ تفاوتى ميان آنها از نظر حضور در كتابخانه ها ديده نمى شود و هيچ كس هم خطرى از اين نظر بر مذهب خود احساس نمى كند; ولى كتابخانه هاى برادران اهل سنّت غالباً شكل ديگرى دارد و از ده ها هزار اثر معروف علمى شيعه، در آنجا چيزى ديده نمى شود يا فقط مقدار كمى وجود دارد!
به هر حال اميدواريم كه روزى فرا برسد كه محققان، با بى نظرى كامل آنچه را كه در بالا گفته شد مورد دقّت و بررسى قرار دهند و جمعيّت شيعه اماميّه را آن چنان كه هستند ـ نه آن چنان كه دشمنانشان مى گويند يا از بلند گوهاى استعمار به گوش مى رسد ـ بشناسند، و به يقين آن روز شاهد برخوردهاى تازه اى در جهان اسلام با پيروان اين مكتب خواهيم بود; و دنياى اسلام از تفاهم و انسجام بهترى برخوردار خواهد شد.
از اصل سخن دور نشويم در آيات قرآن، اشاراتى به ائمّه معصومين و اهل بيت(عليهم السلام)ديده مى شود و با كمك رواياتى كه در منابع معروف اسلامى در تفسير اين آيات وارد شده، اين اشارات روشن تر و آشكارتر مى گردد.
اين آيات متعدّد است و در ذيل، به بخشى از آن كه در مورد ولايت و امامت حضرت على(عليه السلام) است اشاره مى كنيم، از جمله:
1ـ آيه: ( اِنَّما يُرْيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ )(1) به شهادت محتوايش، و همچنين به شهادت رواياتى كه شرح و تفسير آن از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در منابع معروف اسلامى آمده مفهومش عامّ است; يعنى علاوه بر امير مؤمنان(عليه السلام)، ساير ائمّه معصومين(عليهم السلام)را، مخصوصاً امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) را كه به نام آنها در اين روايات تصريح شده شامل مى شود.
2ـ آيه: ( قُلْ لااَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً اِلاَّالْمَوَدَّةَ فى الْقُرْبى )(2) نيز اشاره اجمالى به همه امامان معصوم دارد و روايات متعدّدى كه از سعيد بن جبير و ابن عبّاس از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده، تصريح مى كند كه منظور از قربى در اين آيه، على(عليه السلام)و فاطمه(عليها السلام) و فرزندان اين بزرگواران است، و در بعضى به نام امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام) نيز تصريح شده است.
براى توضيح بيشتر به شواهد التنزيل و ساير منابعى كه هنگام شرح اين آيه ذكر كرديم، مراجعه فرمائيد. (3)
3ـ آيه (اَطِيْعُواْ اللهَ وَاَطيعُواْ الرَّسُولَ وَ اُولِى الاَمْرِ مِنْكُمْ )(4) نيز همين گونه است; زيرا اين آيه مفهوم عامّى دارد كه هر زمانى را شامل مى شود; بنابراين در هر عصر و زمانى بايد مصداقى از أُولُوالاَمْر باشد، فردى كه معصوم و پاك از گناه است (چرا كه اطاعت مطلق و بى قيد و شرط جز در مورد معصومان مشروع نيست).
اضافه بر اين در بعضى از روايات معروفى كه در منابع اهل سنّت آمده، تصريح به نام امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) شده است.
4ـ آيه: (كُونُوا مَعَ الصّادِقينَ )(5) نيز چنانكه قبلا شرح داديم، مفهوم عامى دارد كه هر عصر و زمانى را شامل مى شود و دليل بر اين است كه در هر عصر و زمانى صادق معصومى وجود دارد ـ زيرا دستور به همراهى و تبعيّت مطلق و بى قيد و شرط، جز در مورد معصومين مفهومى ندارد ـ به علاوه بعضى از رواياتى كه در شرح اين آيه وارد شده است، صادقين را به محمّد و اهل بيت محمد(صلى الله عليه وآله) تفسير كرده است، (6) و از آنجا كه آيات و روايات مربوط به آن، را در آغاز اين مباحث به طور مشروح از تكرار آن خوددارى مى كنيم، و به سراغ آيات فضيلت مى رويم.
بار ديگر تأكيد مى كنيم كه آيات فضيلت را به عنوان آياتى كه دلالت مستقيم بر امامت و ولايت امامان اهل بيت(عليهم السلام) دارند، مطرح نمى كنيم. بلكه هدف آن است كه روشن شود هر يك از ائمّه دوازده گانه(عليهم السلام) برترين افراد عصر خود بوده اند، و چون در هر عصر و زمانى طبق آيات گذشته بايد «اولوالامر» و امام معصومى باشد، آنها مصداق اين معنى هستند.
در آيه 56 سوره احزاب مى خوانيم: (اِنَّ اللهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليما ):«خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى فرستند; اى كسانى كه ايمان آورده ايد، بر او درود فرستيد و (در برابر اوامر او) كاملاً تسليم باشيد.». در اين آيه مقام پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) به عالى ترين وجه ترسيم شده است; چرا كه هم خداوند متعال و هم تمام فرشتگان مقرّب او، بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) درود مى فرستند و هم دستور داده شده است همه مؤمنان بدون استثناء بر او رحمت و درود و سلام بفرستند. چه مقامى از اين بالاتر؟ و چه عظمتى از اين بيشتر؟ درست است كه در اين آيه، سخنى از آل پيامبر(صلى الله عليه وآله) به ميان نيامده است; ولى در روايات بسيارى مى خوانيم كه وقتى اصحاب و يارانش از آن حضرت سؤال كردند كه: چگونه درود و صلوات و سلام بر شما بفرستيم؟ پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) در جواب آل را در كنار نام خود قرار داد و تمام رحمت و درودى كه از خداوند براى او تقاضا مى شد را براى اهل بيتش نيز درخواست كرد. اين مطلب قرينه اى است بر اينكه صلوات و درود خداوند و ملائكه نيز تعميم دارد، هم شامل پيامبر(صلى الله عليه وآله)، و هم شامل آل او مى شود; و اين يك مسأله ساده نيست; بلكه نشان مى دهد كه آنها مقاماتى تالى پيامبر(صلى الله عليه وآله) دارند و مأموريت آنان در جهاتى شبيه به مأموريت او است، و گر نه اين همه علوّ مقام، تنها به خاطر خويشاوندى غير معقول است. اكنون به سراغ بخشى از اين روايات كه در معروف ترين منابع اهل سنّت آمده است، مى رويم.
1ـ در صحيح بخارى از ابوسعيد خدرى نقل شده است كه ما عرض كرديم: اى رسول خدا! سلام بر تو معلوم است، امّا چگونه صلوات بر تو بفرستيم؟ فرمود: «قُولُوا اللهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ كَما صَلَّيْتَ على اِبْراهيمَ، و آلِ اِبْراهيمَ وَ بارِكْ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد كما بارَكْتَ على اِبْراهيمَ»: «بگوئيد خداوندا! درود بفرست بر محمّد(صلى الله عليه وآله) بنده و رسولت; همان گونه كه بر ابراهيم و آل ابراهيم درود فرستادى، و بركت بفرست بر محمّد(صلى الله عليه وآله) و آل محمّد(صلى الله عليه وآله)، آن گونه كه بركت فرستادى بر ابراهيم». (7) در همان كتاب و همان صفحه اين حديث را به شكل كامل ترى از كعب بن عجزه (يكى از صحابه معروف) نقل مى كند كه به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) عرض كردند: چگونگى سلام بر تو را دانسته ايم، امّا صلوات بر تو چگونه بايد باشد؟ فرمود: بگوئيد «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد كَما صَلَّيْتَ عَلى آلِ اِبْراهيمَ اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ، اَللّهُمَّ بارِكْ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد كَما بارَكْتَ عَلى آلِ اِبْراهيمَ اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ ». (8) توجّه داشته باشيد كه بخارى اين احاديث را ذيل آيه شريفه: (إِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ ... ) ذكر مى كند.
2ـ در صحيح مسلم ـ كه دوّمين منبع حديث معروف برادران اهل سنّت است ـ از ابى مسعود انصارى نقل شده، كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) نزد ما آمد و ما در مجلس سعد بن عباده بوديم، بشير فرزند سعد عرض كرد: اى رسول خدا! خداوند به ما دستور داده بر تو صلوات بفرستيم، چگونه بر تو صلوات بفرستيم؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) نخست سكوت كرد، سپس فرمود: بگوئيد: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد كَما صَلَّيْتَ عَلى آلِ اِبْراهيمَ، بارِكْ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد كما بارَكْتَ عَلى آلِ اِبْراهيمَ فى الْعالَمينَ اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ ». (9)
3ـ در تفسير الدّرالمنثور كه معروف ترين تفسير روائى است، همان روايت ابوسعيد خدرى را از بخارى و نسائى و ابن ماجه و ابن مردويه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند.(10) همچنين در همان كتاب عبارت ابومسعود انصارى را از ترمذى و نسائى و ابن مردويه نقل كرده است. (11) و مضافاً در همين آدرس عين اين مضمون را با مختصر تفاوتى از مالك و احمد و بخارى و مسلم و ابوداوود و نسائى و ابن ماجه و ابن مردويه، از ابواحمد ساعدى نقل مى كند. (12) حاكم نيشابورى در المستدرك على الصّحيحين از ابن ابى ليلى نقل مى كند كه كعب بن عجزه مرا ملاقات كرد و گفت: آيا هديه اى به تو بدهم كه از پيامبر(صلى الله عليه وآله)شنيدم؟! گفتم: آرى هديه كن! گفت: از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سؤال كرديم چگونه بر شما اهل بيت(عليهم السلام) صلوات بفرستيم؟ فرمود: «بگوئيد: "اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد كَما صَلَّيْتَ عَلى اِبْراهيمَ وَ عَلى آلِ اِبْراهيمَ اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ، اَللّهُمَ باِركْ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مَحَمَّد كَما بارَكْتَ عَلى اِبْراهيمَ وَ عَلى آلِ اِبْراهيمَ اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ "». سپس حاكم نيشابورى ـ كه بناى او بر اين است احاديثى را ذكر كند كه در صحيح بخارى و مسلم نيست ـ، مى گويد: اين حديث را با همين سند و الفاظ، بخارى از موسى بن اسماعيل در كتاب خود نقل كرده، و اگر من آن را در اينجا تكرار كردم، به خاطر آن است كه معلوم شود اهل بيت(عليهم السلام) و آل، همه يكى هستند (بايد توجّه داشت كه حاكم اين حديث را بعد از حديث كساء، كه در آن تصريح شده اهل بيت من على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) هستند نقل كرده است (13)، و اين يك تعبير پر معنى است). سپس حاكم به دنبال آن حديث ثقلين، و به دنبال آن حديث ابوهريره را نقل مى كند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) نگاه به على(عليه السلام) و حسن و حسين(عليهما السلام) كرد و فرمود: «اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ »: «من با هر كس كه با شما از در جنگ در آيد، اعلان جنگ مى كنم، و با هر كسى كه با شما در صلح باشد در صلحم». (14) محمد بن جرير طبرى نيز در تفسير خود در ذيل همين آيه، روايت فوق را با كمى تفاوت از موسى بن طلحه و او از پدرش نقل كرده و در روايت ديگرى همان مطلب را از ابن عباس روايت مى نمايد، و در روايت سومى از زياد و او به نقل از ابراهيم، و در روايت چهارمى از عبدالرحمن بن بشربن مسعود انصارى (15)اين مطلب را حكايت مى كند. بيهقى نيز در كتاب معروف سنن، روايات متعدّدى در اين زمينه نقل كرده كه بعضى از آنها وظيفه مسلمانان را در موقع نماز، و هنگام تشهّد روشن مى سازد. از جمله در حديثى از ابى مسعود، عقبة بن عمرو نقل مى كند كه مردى آمد و خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) نشست، و ما نيز نزد پيامبر بوديم، عرض كرد: اى رسول خدا! كيفيّت سلام بر تو را مى دانيم، ولى هنگامى كه نماز مى خوانيم چگونه بر تو صلوات بفرستيم؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله)سكوت كرد، تا آنجا كه ما فكر كرديم، اى كاش اين مرد چنين سؤالى را نمى كرد، سپس فرمود: «اِذا اَنْتُمْ صَلَّيْتُمْ عَلَىَّ فَقُولُوا اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد النَّبِىِّ الاُمِىِّ وَ عَلى آلِ مُحَمَّد، كَما صَلَّيْتَ عَلى اِبْراهيمَ وَ عَلى آلِ اِبْراهيمَ، وَ بارِكْ عَلَى مُحَمَّد النَّبىِّ الاُمِىِّ وَ عَلى آلِ مُحَمَّد كَما بارَكْتَ عَلى اِبْراهيمَ وَ عَلى آلِ اِبْراهيمَ، اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ ». سپس از ابوعبدالله شافعى نقل مى كند كه اين حديث صحيحى است كه درباره صلوات فرستادن بر پيامبر (صلى الله عليه وآله) در نمازها سخن مى گويد. (16) همچنين بيهقى احاديث متعدّد ديگرى نيز در زمينه چگونگى صلوات بر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به طور مطلق، يا در نماز آورده است مخصوصاً در حديثى از كعب بن عجره از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه: «اِنَّه كانَ يَقُولُ فى الصَّلوةِ: "اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد كَما صَلَّيْتَ عَلى اِبْراهيمَ و آلِ اِبْراهيمَ وَ بارِكْ عَلى مُحَّمَد وَ آلِ مُحَمَّد كَما بارَكْتَ عَلى اِبْراهيمَ اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ »: «پيامبر(صلى الله عليه وآله) در نماز خود چنين مى فرمود: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد كَما صَلَّيْتَ ... (17) از اين حديث روشن مى شود كه حتّى خود پيامبر(صلى الله عليه وآله) در نمازهايش اين صلوات را مى فرستاد. بيهقى در ذيل يكى از رواياتى كه در آن سخن از نماز به ميان نيامده مى گويد: اين روايات نيز ناظر به حال نماز است; زيرا جمله «قَدْ عَلِمْنا كَيْفَ نُسَلِّمُ »: «ما مى دانيم چگونه سلام بر تو بفرستيم»، اشاره به سلام در تشهّد است (السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبىُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُه »; بنابراين مراد از صلوات نيز همان فرستادن صلوات در تشهّد است. (18) به اين ترتيب مسلمانان مأموراند همان گونه كه به عقيده تمام فرق مسلمين، سلام بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) را به صورت «السَّلامَ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبىُّ وَ رَحْمَةُ الله » در تشهد نماز بگويند، مأموراند كه صلوات بر پيغمبر(صلى الله عليه وآله) را نيز در تشهّد بگويند. هر چند در ميان مذاهب چهارگانه اهل سنت در اينجا مختصر اختلافى ديده مى شود، مثلاً شافعى ها و حنبلى ها مى گويند: صلوات بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) در تشهّد دوّم واجب است; در حالى كه مالكى ها و حنفى ها آن را سنّت مى دانند; (19) ولى طبق روايات فوق بر همه واجب است. به هر حال كتاب هايى كه روايات مربوط به صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلى الله عليه وآله) (به طور مطلق يا در خصوص تشهّد نماز) در آن نقل شده، بيش از آن است كه در اين مختصر بيان شد و آنچه در بالا آمد، نمونه اى از اين روايات و اين كتب است. اين روايات را گروهى از صحابه مانند: ابن عباس، طلحه، ابوسعيد خدرى، ابوهريره، ابو مسعود انصارى، بريده، ابن مسعود، كعب بن عجره و شخص على(عليه السلام) نقل كرده اند. نكته اى كه مايه شگفتى بسيار است اينكه دانشمندان اهل سنّت ـ على رغم اين همه تأكيداتى كه در روايات پيامبر(صلى الله عليه وآله) نسبت به اضافه كردن آل محمّد(صلى الله عليه وآله) وارد شده، هميشه جز در موراد بسيار نادر آل محمّد(صلى الله عليه وآله) را حذف مى كنند، و مى گويند: «صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ! ». و از آن عجيب تر اينكه در كتب حديث، حتّى در ابوابى كه روايات فوق در مورد اضافه كردن آل محمّد(صلى الله عليه وآله) نقل مى شود، هنگامى كه نام پيامبر(صلى الله عليه وآله) را در لابه لاى همين احاديث ذكر مى كنند، مى گويند: «صلّى اللّه عَلَيْهِ وَ سَلَّمْ »! (بدون اضافه آل) و ما نمى دانيم چه عذرى در پيشگاه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اين مخالفت صريح با دستور آن حضرت دارند؟ مثلا بيقهى در عنوان همين باب مى نويسد: «باب الصّلوةِ عَلَى النَّبىِّ(صلى الله عليه وآله) صلّى اللّهُ عَليه و سَلَّمَ فى التَّشَهُّدِ »! و همچنين در بعضى ديگر از منابع معروف حديث همين روال وجود دارد. انتخاب اين عنوان خواه از سوى مؤلّفان اين كتب باشد و يا محقّقان، با توجه به آنچه در ذيل آن آمده، بسيار عجيب و متناقض است. اين بحث را با دو حديث ديگر پايان مى دهيم:
1ـ ابن حجر در صواعق چنين نقل مى كند كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «لا تُصَلُّوا عَلَىَّ الصَّلاةَ الْبَتْراءَ، قالُوا وَمَا الصَّلاةُ الْبَتْراءُ، قالَ: تَقُولُونَ: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ تُمْسِكُوْنَ، بَلْ قُولُوا اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد »: «هرگز بر من صلوات بريده و ناقص نفرستيد، عرض كردند: صلوات بريده و ناقص چيست؟ فرمود: «اين كه بگوئيد: اللّهم صَلِّ عَلى مُحَمَّد و امساك كنيد و ادامه ندهيد: بلكه بگوييد: "اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد "». (20) اين حديث نشان مى دهد كه حتى كلمه «عَلى» نبايد ميان «محمد» و «آل محمد» جدايى بيفكند بايد گفت: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد».
2ـ سمهودى در الاِشْرافُ عَلى فَضْلِ الاَشْرافِ، از ابن مسعود انصارى نقل مى كند كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «مَنْ صَلَّى صَلاةً لَمْ يُصَلِّ فيها عَلَىَّ وَ عَلى اَهْلَ بَيْتى لَمْ تُقُبَلُ »: «كسى كه نماز بخواند كه در آن بر من و بر اهلبيتم صلوات نفرستد نمازش قبول نيست». (21) ظاهراً شعرمعروف امام شافعى، ناظر به همين روايت است كه مى گويد:

يا اَهْلَ بَيْتَ رَسُوْلِ اللهِ حُبُّكُمٌ            فَرْضٌ مِنَ اللهِ فى الْقُرآنِ اَنْزَلَهُ

كَفاكُمُ مِنْ عَظيمِ الْقَدْرِ اَنَّكُمْ             مَنْ لَمْ يُصَلِّ عَلَيْكُمْ لا صَلاةَ لَهُ

«اى اهل بيت رسول الله(صلى الله عليه وآله) محبت شما، از سوى خداوند در قرآن واجب شده است. ـ در عظمت مقام شما همين بس، كه هر كس بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است». (22) آيا كسانى كه چنين مقامى دارند كه بايد نامشان در كنار نام پيامبر(صلى الله عليه وآله) در نمازها به عنوان يك فريضه الهى ذكر شود، را مى توان همسنگ ديگران شمرد و با وجود آنان جايى براى غير آنان در مسأله ولايت و امامت و جانشينى پيامبر(صلى الله عليه وآله) باقى مى ماند؟ كدام فرد منصفى مى تواند ديگران را بر آنان (با اين همه مقام و فضيلت) ترجيح دهد؟ آيا اينها همه به طور مستقيم، مسئله ولايت و خلافت را روشن نمى سازد؟ داورى با شمااست.



پی نوشتها:

1. سوره احزاب، آيه 33.
2. سوره شورى، آيه 23.
3. در شواهد التّنزيل، شش روايت به طرق مختلف در اين زمينه آورده است (جلد 2، صفحه 130 تا 134).
4. سوره نساء، آيه59.
5. سوره توبه، آيه 119.
6. شواهد التّنزيل، جلد 1، صفحه 262.
7. صحيح بخارى، جلد 6، صفحه 151 (طبع دارالجيل بيروت).
8.همان مدرك.
9. صحيح مسلم، جلد 1، صفحه 305، حديث 65 (طبع احياء التراث العربى، بيروت).
10. الدّر المنثور، جلد 5، صفحه 217.
11. همان مدرك.
12. الدّر المنثور، جلد 5، صفحه 217.
13.المستدرك على الصحيحين، جلد 3، صفحه 148.
14.همان مدرك، صفحه 149.
15. تفسير جامع البيان (طبرى)، جلد 22، صفحه 32 (چاپ دارالمعرفه بيروت).
16. سنن بيهقى، جلد2، صفحه 146 و 147.
17. همان مدرك، صفحه 147.
18. سنن بيهقى، جلد 2، صفحه 147.
19. الفقه على المذاهب الاربعه، جلد 1، صفحه 266 (طبع دار الفكر).
20. صواعق، صفحه 144.
21. سمهودى در الاشراف، صفحه 28 (مطابق نقل احقاق الحق، جلد 18، صفحه 310).
22. در كتاب نفيس الغدير انتساب اين اشعار را به امام شافعى از شرح المواهب زرقانى، جلد 7، صفحه 7 و جمعى ديگر آورده است.



 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
  مراسم تجلیل از رتبه اول مسابقات بین المللی کشور کرواسی و رتبه اول مسابقات تلویزیونی کشوری اسراء
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد