:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

پنج شنبه 18 آبان 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : سخن بگوييد تا شناخته شويد زيرا كه انسان در زير زبان خود پنهان است .
 
 
 
تفسیر موضوعی قرآن کریم

برگرفته شده از کتاب پیام قرآن نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی


اهل بيت چه كسانى هستند

جمعى از مفسّران اهل سنّت آن را به معنى همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) دانسته اند. ولى همان گونه كه گفتيم تغيير سياق آيه، و تبديل ضميرهاى جمع مؤنّث در ما قبل و ما بعد اين آيه، به جمع مذكّر دليل روشنى بر اين است كه اين جمله محتواى جداگانه دارد و منظور از آن چيز ديگرى است، به اين دليل است كه خداوند حكيم است و قرآن در حد اعلاى فصاحت و بلاغت و همه تعبيرات آن را روى حساب وارد كرده است.
گروه ديگرى از مفسّران آن را مخصوص به پيامبر و على و فاطمه و حسن و حسين(عليهما السلام) دانسته اند; و روايات فراوانى كه در منابع اهل سنت و شيعه وارد شده(و در ذيل به بخشى از آنها اشاره مى كنيم)، گواه بر اين معنى است.
و شايد به دليل وجود همين روايات است كه حتى عدّه اى از مفسّران كه اين آيه را مخصوص به اين بزرگواران ندانسته اند معنى وسيعى براى آن قائل شده اند، كه هم اهل بيت را شامل شود و هم همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) را، و اين تفسير سومى در آيه است.
امّا رواياتى كه دالّ بر اختصاص اين آيه به پيامبر(صلى الله عليه وآله) و على(عليه السلام) و بانوى اسلام فاطمه زهرا(عليها السلام) و دو فرزندشان حسن و حسين(عليهما السلام) مى باشد ـ همان گونه كه اشاره شد ـ بسيار زياد است، از جمله هيجده روايت تنها در تفسير الدّر المنثور نقل شده است; كه پنج روايت از امّ سلمه، سه روايت از ابو سعيد خدرى، يك روايت از عايشه، يك روايت از انس، دو روايت از ابن عباس، دو روايت از ابى الحمراء، يك روايت از وائلة بن اسقع، يك روايت از سعد، يك روايت از ضحاك بن مزاحم و يك روايت از زيد بن ارقم است! (1)
مرحوم علامه طباطبايى در تفسير الميزان رواياتى را كه در اين باره وارد شده است را بيش از هفتاد روايت ذكر مى كند و مى فرمايد: «آنچه از طرق اهل سنت، در اين زمينه نقل شده بيش از آن است كه از طريق شيعه وارد شده است! و راويان ديگرى را غير از افرادى كه در بالا نام برديم نيز بر آنها مى افزايد (روايانى كه روايت آنها در غير تفسير الدّر المنثور آمده است).
بعضى نيز تعداد روايات و كتبى كه اين روايات در آنها نقل شده را بالغ بر صدها مورد ذكر كرده اند و بعيد نيست كه چنين باشد.
در اينجا تنها قسمتى از آن روايات را با ذكر منابع آنها مى آوريم تا روشن شود مطلبى را كه، واحدى در اسباب النزول مى گويد: « اِنَّ الآيَةَ نَزَلَتْ فِى النَّبىِ(صلى الله عليه وآله) وَ عَلىِّ وَ فاطِمَةَ و الْحَسَنِيْنِ(عليهم السلام) خاصَّةً لايُشارِكُهُمْ فيها غَيْرُهُمْ»:
«اين آيه در خصوص پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و على و فاطمه و حسنين(عليهم السلام)نازل شده و كس ديگرى در آن با آنها مشاركت ندارد» (2) يك واقعيت است.
بطوركلّى اين احاديث را مى توان در چهار بخش خلاصه كرد:
1ـ رواياتى كه از بعضى از همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل شده و با صراحت مى گويد، هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) سخن از اين آيه شريفه مى گفت، از حضرتش سؤال كرديم كه آيا ما هم جزء اين آيه هستيم؟ فرمود: «شما خوبيد اما مشمول اين آيه نيستيد»
از جمله ثعلبى در تفسير خود از ام سلمه همسر گرامى پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در خانه خود بود كه فاطمه(عليها السلام) غذايى نزد آن حضرت آورد، پيامبر(صلى الله عليه وآله)فرمود: «همسر و دو فرزندت حسن و حسين(عليهما السلام) را صدا كن»، آنها آمدند. سپس غذا خوردند، بعد پيامبر(صلى الله عليه وآله) عبايى بر آنها افكند و فرمود: « اللّهُمَّ! هؤُلاءِ اَهْلُ بَيْتى وَ عِتْرَتى فَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهيراً»: «خداوندا اينها اهل بيت من و عترت من هستند، پليدى را از آنها دور كن، و از هرگونه آلودگى پاكشان گردان!» و در اينجا بود كه آيه: (اِنَّما يُريدُ اللهُ) نازل شده ... من گفتم: «اى رسول خدا! آيا من هم با شما هستم؟!» فرمود: « اِنَّكِ اِلى خَيْر»: «تو بر نيكى هستى» (امّا در زمره اين گروه نيستى). (3)
و نيز ثعلبى از علماى معروف اهل سنت كه در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم مى زيسته; و تفسير كبير او معروف است، از عايشه همسر پيامبر(صلى الله عليه وآله) چنين نقل مى كند، هنگامى كه از او درباره جنگ جمل و دخالتش در آن جنگ ويرانگر سؤال كردند (با تأسف) گفت: «اين يك تقدير الهى بود!» و هنگامى كه درباره على(عليه السلام)سؤال كردند، چنين گفت:
« تَسْأَلُنى عَنْ اَحَبِّ النّاسِ كانَ اِلى رَسُولِ اللهِ، وَزَوْجِ اَحَبِّ النّاسِ كانَ اِلى رَسُول اللهِ، لَقَدْ رَأِيْتُ عَليَّاً وَ فاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً وَ جَمَعَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) بِثَوْب عَلَيهِمْ، ثُمَ قالَ: "اللّهُمَّ هؤلاءِ اَهْلُ بَيْتى وَ حامَتى فَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهيراً، قالَتْ فَقْلْتُ: "يا رَسُول اللهِ اَنَا مِنْ اَهْلِكَ؟" قال: "تَنَحّى فَاِنَّكِ اِلى خَيْر"»: «آيا از من درباره كسى سؤال مى كنى كه محبوب ترين مردم نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود، و از كسى مى پرسى كه همسر محبوب ترين مردم نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بود، من با چشم خود ديدم على و فاطمه و حسن و حسين(عليهما السلام) را كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) آنها را در زير پارچه اى جمع كرده بود، و فرمود: خداوندا! اينها خاندان و حاميان من هستند; رجس و پليدى را از آنها ببر و از آلودگى ها پاكشان فرما من گفتم: "اى رسول خدا آيا من نيز از آنها هستم؟" فرمود: "دور باش! تو بر خير و نيكى هستى" (اما جزء اين جمع نمى باشى)». (4)
اين گونه احاديث با صراحت مى گويند كه همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) جزء اهل بيت در اين آيه نبودند.
2ـ داستان حديث كساء در روايات فوق العاده فراوانى با تعبيراتى مختلف، وارد شده و قدر مشترك همه آنها اين است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) على(عليه السلام) و فاطمه(عليها السلام) و حسن و حسين(عليهما السلام) را فرا خواند ـ و يا به خدمت او آمدند ـ پيامبر(صلى الله عليه وآله) پارچه اى بر آنها افكند، و گفت: «خداوندا! اينها خاندان من اند رجس و آلودگى را از آنها دور كن و در اين هنگام آيه ( اِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ) نازل گرديد.
قابل توجه اينكه اين حديث، در صحيح مسلم از قول عايشه و هم چنين حاكم در مستدرك و بيهقى در سنن و ابن جرير در تفسيرش و سيوطى در الدّر المنثور نقل شده است. (5)
حاكم حسكانى نيز در شواهد التنزيل آن را آورده است (6) در صحيح ترمذى نيز كراراً اين حديث نقل شده، در يك جا از عمرو بن ابى سلمه و در جاى ديگر از امّ سلمه. (7)
نكته ديگر اينكه فخر رازى به مناسبتى در ذيل آيه مباهله (آيه 61 سوره آل عمران) بعد از نقل اين حديث (حديث كساء) مى افزايد:
« وَاعْلَمْ اَنَّ هذِه الرِّوايةَ كَالمُتَفَقِ صِحَّتِها بَيْنَ اَهْلِ التَّفْسيرِ وَالْحَديثِ»:
«بدان كه اين روايت هم چون روايتى است كه صحّتش مورد اتّفاق در ميان علماى تفسير و حديث است». (8)
اين نكته نيز قابل توجه است كه امام احمد حنبل در مسند خود، اين حديث را از طرق مختلف آورده است. (9)
3ـ در بخش ديگرى از روايات كه اين قسم نيز متعدّد و فراوان است مى خوانيم كه بعد از نزول آيه تطهير، پيامبر(صلى الله عليه وآله) چندين ماه ـ در بعضى شش ماه، و در بعضى هشت يا نُه ماه هم آمده است ـ هنگامى كه براى نماز صبح از كنار خانه فاطمه(عليها السلام)مى گذشت، صدا مى زد: « الصَّلوة! يا اَهْلَ الَبَيْتِ! اِنَّما يُريْدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»: «هنگام نماز است اى اهل بيت! خداوند فقط مى خواهد پليدى (گناه) را از شما اهل بيت دور كند و شما را پاك سازد»!
اين حديث در شواهد التنزيل نوشته مفسر معروف حاكم حسكانى از انس بن مالك نقل شده است. (10)
و در همان كتاب حديث ديگرى به عنوان هفت ماه از ابى الحمراء آمده است.
و نيز در همان كتاب اين جريان به عنوان هشت ماه از ابو سعيد خدرى نقل شده است. (11)
تفاوت اين تعبيرات طبيعى به نظر مى رسد; زيرا ممكن است أَنَس بن مالك شش ماه اين مطلب را ديده باشد، و ابو سعيد خدرى هشت ماه، و ابى الحمراء هفت ماه، و ابن عباس نُه ماه ناظر چنين مطلبى بوده است.(12)
هر كس آن چه را ديده نقل كرده است، بى آنكه تضادّى در ميان سخنان آنها باشد.
به هر حال ادامه اين برنامه و تكرار اين سخن در آن مدت طولانى از سوى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مسأله حساب شده اى بوده است; ايشان قصد داشته اند تا به وضوح و با تأكيد پى در پى روشن سازند كه منظور از اهل بيت تنها اهل اين خانه اند، تا در آينده ترديدى براى هيچ كس باقى نماند، و همه بدانند اين آيه تنها در شأن اين عدّه نازل شده است و عجب اينكه با اين همه تكرار و تأكيد باز اين مسأله براى بعضى مفهوم نشده است; راستى حيرت انگيز است!
به خصوص اينكه تنها خانه اى كه در ورودى آن به مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله) باز مى شد، در خانه پيامبر(صلى الله عليه وآله) و على(عليه السلام) بود، (زيرا پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور داد جز اين دو در تمام درهايى كه به سوى مسجد باز مى شد را ببندند!).
پيدا است هميشه جمعى از مردم به هنگام نماز، اين سخن را در آنجا از پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى شنيدند، با اين حال شگفت آور نيست كه بعضى از مفسّران اصرار دارند كه مفهوم آيه را توسعه دهند تا همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) را نيز شامل گردد!؟ با اينكه همانگونه كه گفتيم عايشه همسر پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه طبق گواهى تاريخ در بازگو كردن فضائل خود و تمام جزئيات ارتباطش با پيامبر(صلى الله عليه وآله) از هيچ رخدادى فروگذار نمى كرد، نه تنها خود را مشمول اين آيه نمى دانست، بلكه مى گفت كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) به من فرمود: «تو جزء اين عدّه نيستى»!
4ـ روايات متعدّدى كه از ابو سعيد خدرى صحابه معروف نقل شده و اشاره به آيه تطهير كرده، و با صراحت مى گويد:
« نَزَلَتْ فى خَمْسَة: فى رَسُولِ اللهِ وَ عَلىٍّ وَ فاطِمَةَ وِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ السّلامُ»: «اين آيه درباره رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) نازل شده است (13).
كوتاه سخن اينكه: رواياتى كه درباره آيه تطهير و اختصاص آن به پيامبر(صلى الله عليه وآله) و على و فاطمه و امام حسن و امام حسين(عليهم السلام) در منابع معروف اسلامى آمده به قدرى زياد است كه آن را در رديف روايات متواتره قرار مى دهد; و از اين نظر جاى ترديدى در آن باقى نمى ماند. تا آنجا كه در شرح احقاق الحق اين مجموعه روايات را از بيش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنّت (علاوه بر منابع معروف پيروان اهل بيت) نقل مى كند و مى گويد: «اگر همه اين منابع را احصاء كنيم از هزار هم مى گذرد»! (14)

پاسخ به چند سؤال

از آنجا كه آيه فوق با توجه به روايات متواترى كه در تفسير آن در منابع معروف اسلامى آمده فضيلت بزرگى را براى امامان و اهل بيت(عليهم السلام) اثبات مى كند مى توان آن را دليلى قوى بر حقانيّت مسير آنها دانست، و به همين دليل بعضى از دانشمندان به دست و پا افتاده اند، و مطابق معمول به سراغ اشكالاتى رفته اند، كه به بهانه جويى شبيه تر است تا به اشكال علمى. در حالى كه گروهى ديگر شجاعانه مضمون واقعى اين آيه و روايات مربوط به آن را پذيرفته اند; هر چند از نظر اصولى پيرو طريقه اهل سنّت باقى مانده اند.
قسمتى از اشكالات به شرح زير است:
1ـ منظور از اهل بيت ساكنان خانه پيامبر(صلى الله عليه وآله) است; زيرا بيت به معنى خانه مسكونى است، و ساكنان خانه پيامبر(صلى الله عليه وآله) همان همسران پيامبراند، و افراد ديگر را شامل نمى شود، و اگر ضميرها به صورت ضمير مذكّر آمده به خاطر آن است كه لفظ اهل مذكّر است، و اگر بيت به صورت مفرد آمده نه به صورت جمع با اينكه همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) در خانه هاى متعدّد سكنى داشتند، به اين دليل است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)فرد واحدى بود، و بيت او نيز به صورت واحد ذكر شده است، خلاصه اينكه آيه تنها نظر به همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) دارد.
پاسخ اين ايراد يا بهانه جويى از بحث هاى گذشته به خوبى روشن شد، و آثار تكلف به هنگام دفاع از اين نظر كاملا نمايان است; زيرا اگر منظور از اهل همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) باشد ظاهر لفظ، مفرد مذكّر و معناى آن جمع مؤنّث است در حاليكه در آيه نه مفرد مذكّر ذكر شده نه جمع مؤنّث، بلكه به صورت جمع مذكّر آمده است.
هم چنين تعبير به بيت به صورت مفرد، بر خلاف صدر آيه: ( وَ قَرْنَ فى بُيُوتِكُنَّ)كه به صورت جمع آمده، نمى تواند به خاطر شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله)باشد; زيرا پيامبر(صلى الله عليه وآله)خانه مستقلّى براى خود نداشت، و در واقع خانه او خانه هايى بود كه همسرانش در آنها زندگى مى كردند.
بنابراين راهى جز اين نيست كه منظور از بيت در اينجا به معنى بيت أَقرباء و نزديكان و كسانى كه ارتباط نسبى با پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) داشته اند باشد، نه اينكه بيت سكونت مورد نظر باشد، و اين تعبير بسيار معمول و متداول است.
گذشته از همه اينها، به فرض كه تمام اين تكلّفات را بپذيريم، آن همه روايات را چه كنيم؟ آيا مى شود از رواياتى با آن وسعت و كثرت و صراحت كه اهل بيت(عليهم السلام) را منحصر در پنج نفر مى كند صرف نظر كرد؟ يا آنها را حديث ضعيف شمرد؟ اگر اين احاديث متواتر و قوى نباشند، اصلا حديث متواتر و صحيحى نخواهيم داشت و اگر اين روايات صراحت ندارند كدام روايت در اداى مضمونش صريح است؟!
از همه شگفت انگيزتر سخنى است كه از عكرمه نقل شده است، كه مى گويد: « مَنْ شاءَ باهَلْتُهُ، اَنَّها نَزَلَتْ فى نِساءِ النَّبى(صلى الله عليه وآله)»!: «هر كس بخواهد من حاضرم با او مباهله كنم كه اين آيه درباره همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شده است»! (15) و در عبارت ديگرى از او نقل شده: « اِنَّ عكرمةَ كانَ يُنادى فى السُّوق اَنَّ قولَهُ تَعالى اِنّما يريد اللّه...نَزَل فى نساءِ النبى»:«او در بازار صدا مى زد كه آيه اءِنَّما يُريدُ اللّه...درباره همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله)نازل شده است»!(16)
راستى شگفت آور است; مگر مسائل علمى و استدلالى را مى توان با مباهله و داد و فرياد در سر بازارها اثبات كرد؟! آن هم مبحثى كه اين همه دلائل و شواهد و قرائن صريح دارد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) به دور پنج نفر عبا مى كشد كه آنها را دقيقاً مشخص كند و مخاطب سازد، و حتّى امّ سلمه و عايشه را در آن محدوده راه نمى دهد، و اضافه بر آن شش ماه يا هشت ماه و نه ماه، مرتّب پشت خانه فاطمه(عليها السلام) اين جمله را تكرار مى كند كه منظور از اين آيه شمائيد، و واژه «اِنَّما» كه دليل بر حصر است در آغاز آيه كاملا صراحت دارد.
همچنين پيامبر(صلى الله عليه وآله) با اين همه تأكيدات پياپى هرگونه شبهه را زايل كند، ولى عكرمه با انگيزه هايى كه خودش بهتر مى داند، مى خواهد با مباهله غير آن را ثابت كند و در بازارها فرياد بر ضد آن سر دهد!
اصولا جوش و خروش عكرمه و رفتن به سراغ مباهله كه در مباحث علمى نادر و كم نظير است، و همچنين فرياد زدن بر سر بازارها كه آن هم در طرح مسائل علمى شيوه اى بى سابقه دانسته شده، خود دليلى روشن بر وجود فتنه اى در جهت انكار حقائق به شمار مى آيد، و در پشت اين قال و غوغا اسرار ديگرى نهفته است. آيا او مأموريت داشت كه اين فضيلت بزرگ الهى را به نفع حاكمان وقت، انكار كند و با احاديث پيامبر(صلى الله عليه وآله) با رسوائى به مقابله برخيزد؟!
2ـ سؤال ديگر اين كه: اگر منظور شما آن پنج نور مقدّس اند، پس ساير امامان اهل بيت(عليهم السلام) چه مى شوند؟
پاسخ اين سؤال اين است كه: آنها كه در آن زمان در حيات بودند همان پنج نفر بودند، و بقيه بعداً به وجود آمدند، و همان صفات را از پيامبر(صلى الله عليه وآله) و پدران خود به ارث بردند.
3ـ همان گونه كه قبلا اشاره شد منظور از اراده در آيه ( اِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ) ارداه تكوينى است نه تشريعى، و به تعبير ديگر منظور اين نيست كه خدا به شما دستور داده است كه گرد گناهان نگرديد; چرا كه اين دستور الهى درباره همه مسلمانان بدون استثناء است، نه خصوص اصحاب كساء. بنابراين معلوم مى شود كه منظور اين است كه اراده تكوينى و مشيّت الهى بر اين قرار گرفته كه آنها را پاك سازد; و از هرگونه گناه حفظ كند، و از شرّ شيطان و هواى نفس نگاه دارد، و مى دانيم كه اراده خدا تخلّف ناپذير است. و اينكه بعضى گفته اند اراده الهى قابل تخلّف است نهايت نادانى و بى سوادى است. چه چيز در عالم مى تواند مانع اراده الهى شود؟ مگر اينكه اراده الهى مشروط به شرطى باشد و شرط آن حاصل نشود، و مى دانيم كه اراده در آيه فوق، مطلق است و مشروط به هيچ شرطى نيست. و اينكه بعضى گفته اند لازمه اين سخن اين است كه صحابه پيامبر(صلى الله عليه وآله) مخصوصاً حاضران ميدان بدر، همه معصوم باشند چون خدا در حق آنها فرموده: ( وَلكِنْ يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ): «بلكه مى خواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد; شايد شكر به جا آوريد». (17)
ايراد چنين مطالبى به راستى تأسف آور است و هنگامى كه كوره تعصّب داغ مى شود همه چيز را مى بلعد و خاكستر مى كند. جالب اينكه اساساً ما چنان آيه اى در قرآن مجيد درباره جنگ بدر نداريم! و آنچه در مورد جنگ بدر نازل شده اين آيه است: ( وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِه وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجزَ الشَّيْطانِ):(18) «و آبى از آسمان برايتان فرستاد، تا شما را با آن پاك كند; و پليدى شيطان را از شما بر طرف سازد» و واضح است كه اين آيه مربوط به نزول باران (در ميدان بدر) و استفاده كردن مسلمانان از آن براى شستشوى خود، و غسل و وضو است و هيچ گونه ارتباطى با بحث ما ندارد; ولى اين برادر متعصب آغاز آيه را حذف كرده و تنها جمله ( لِيُطَهِّرَكُمْ) را آورده است، و آن را دليلى بر پاكى و قداست همه اصحاب شمرده است.
البته جمله ( وَلكِنْ يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَه عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ) درباره جنگ جويان بدر نازل نشده، بلكه در ذيل آيه وضو و غسل و تيمّم آمده است، و پر واضح است كه اشاره به پاكيزگى حاصل از اين سه طهارت اسلامى مى كند. حال چگونه اين مفسّر معروف، آيه را از آنجا به ميدان بدر برده و چيزى كه مربوط به غسل و تيمّم است به بحث عصمت كشانده، روشن نيست.
در اينجا سؤال ديگرى مطرح شده است، و آن اينكه: اگر آيه دليل بر عصمت اين بزرگواران است، پس چرا «يُريدُ» به صورت فعل مضارع آمده است؟ اگر آنها معصوم اند چرا مى فرمايد: «خدا مى خواهد چنين شود» آيا تحصيل حاصل ممكن است؟ چرا نفرموده «اَرادَ اللهُ» يعنى خدا خواست كه از آغاز چنين باشد؟. (19)
اگر گوينده اين سخن تعبير به يُريدُ را در آيات قرآن مجيد دقيقاً بررسى مى كرد، هرگز چنين سخنى نمى گفت; زيرا اين واژه در بسيارى از آيات قرآن در مورد امورى به كار رفته است كه اراده مستمرى از گذشته تا حال و از حال تا آينده به آن تعلق گرفته است; و به تعبير ديگر اين جمله غالباً براى نشان دادن استمرار و ثبات اراده چيزى، در گذشته و حال و آينده به كار مى رود. صدق اين سخن را در آيات زير مى توان ملاحظه كرد:
( وَ مَا اللهُ يُريدُ ظُلْماً لِلْعالَمين)(20) .
( يُريدُ اللهُ بِكُمُ اليُسْرَ وَ لايُريدُ بِكُمُ العُسْرَ)(21).
( يُريدُ اللهُ اَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ)(22).
بديهى است مفهوم اين آيات اين نيست كه خداوند در گذشته اراده ظلمى كرده و پيش از اين خواهان مشكلات و عُسر براى شما بوده، يا قبلا نمى خواسته بارهاى شما را سبك كند و از امروز چنين كرده است; بلكه مفهوم تمام اينها اين است كه چنين اراده اى را از گذشته تا حال و آينده داشته و دارد.
هم چنين درباره شيطان مى فرمايد: يُريدُ الشَّيْطانُ اَنْ يُظِلَّهُمْ ضَلالا بَعيداً)(23)
( اِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ اَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ العداوَةَ وَالْبَعضاءَ فِى الخَمْرِ وَ المَيْسِرِ)(24)
( بَلْ يُريدُ الاِنسانُ لِيَفْجُرَ اَمامَهُ)(25)
بديهى است در اين آيات نيز منظور، بيان اراده مستمر شيطان در گذشته و حال و آينده براى گمراه ساختن بشر، يا ايجاد عداوت و دشمنى به وسيله شراب و قمار است; و همچنين مفهوم آيه سوم اين است كه، انسان ناسپاس هميشه مى خواسته آزاد باشد و گناه كند و به همين دليل منكر قيامت مى شود.
غير از شش آيه بالا كه استعمال يُريدُ را در فعل استمرارى كه هر سه زمان را در بر مى گيرد كه نشان مى دهد آيات فراوان ديگرى در قرآن وجود دارد كه دقيقاً همين موضوع را تعقيب مى كند.
بنابراين مفهوم آيه شريفه ( اِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ اللهُ عَنْكُمُ الرِّجْسَ) تعلّق اراده مستمر خداوند بر پاكى و قداست وعصمت اصحاب كساء است.



پی نوشتها :

1. درّالمنثور، جلد 5، صفحه 196 و 199.
2. الميزان، جلد 16، صفحه 311.
3. طبرسى در مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث، و حاكم حسكانى در شواهد التنزيل، جلد 2، صفحه 56، حديث فوق را آورده اند.
4. مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث.
5. صحيح مسلم، جلد 4، صفحه 1883، حديث 2424 (باب فضائل اهل بيت النّبى(صلى الله عليه وآله))
6. شواهد التنزيل، جلد 2، صفحه 33، حديث 376.
7. صحيح ترمذى، جلد 5، صفحه 699، حديث 3871 (باب فضل فاطمه) ـ چاپ احياء التراث.
8. تفسير فخر رازى، جلد8، صفحه 80.
9. مسند احمد، جلد اول، صفحه 330، جلد 4، صفحه 107 و جلد 6، صفحه 292 (به نقل از فضائل الخمسه، جلد 1، صفحه 276 به بعد).
10. شواهد التنزيل، جلد 2، صفحه 11 و 15 و 92 (توجه داشته باشيد كه شواهد التنزيل اين روايت را به طرق متعددى نقل كرده است).
11. شواهد التنزيل، جلد 2، صفحه 28 و احقاق الحق، جلد 2، صفحه 503 تا 548.

12. الدّر المنثور، جلد 5، صفحه 199.
13. در شواهد التنزيل، چهار حديث در اين زمينه آمده است; جلد 2، از صفحه 24 تا 27 (حديث 659 و 661 و 664).
14. اقتباس از جلد دوم احقاق الحق، از صفحه 502 و 563.
15. تفسير روح المعانى، جلد 22، صفحه 12.
16. همان مدرك، صفحه13.
17.سوره مائده، آيه 6 و تفسير روح المعانى نوشته آلوسى، جلد 22، صفحه 17 (ذيل آيه 33 احزاب).
18. سوره انفال، آيه11.
19. روح المعانى، جلد 22، صفحه 17.
20.سوره آل عمران، آيه108.
21. سوره بقره، آيه 185.
22.سوره نساء، آيه 28.
23. سوره نساء، آيه60.
24. سوره مائده، آيه 9.
25.سوره قيامت، آيه 5.



 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد