|
|
|
.
|
|
|
|
|
|
|
|
تفسیر موضوعی قرآن کریم
برگرفته شده از پیام معرفت نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی
علم و معرفت/ زمینه های معرفت
رابطه صبر و شکر با معرفت
قبلا به آیات زیر گوشجان فرا مىدهیم:
1. (وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللهِ إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَات لِّکُلِّ صَبَّار شَکُور) (1)
2. (أَلَمْ تَرَى أَنَّ الْفُلْکَ تَجْرِى فِى الْبَحْرِ بِنِعْمَةِ اللهِ لِیُرِیَکُمْ مِّنْ آیَاتِهِ إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَات لِّکُلِّ صَبَّار شَکُور) (2)
3. (فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَیْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ کُلَّ مُمَزَّق إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَات لِّکُلِّ صَبَّار شَکُور)(3)
4. (وَمِنْ آیَاتِهِ الْجَوَارِ فِى الْبَحْرِ کَالاَْعْلاَمِ إِنْ یَشَأْ یُسْکِنِ الرِّیحَ فَیَظْلَلْنَ رَوَاکِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَات لِّکُلِّ صَبَّار شَکُور)(4)
ترجمه
1. «ما موسى را با آیات (و معجزات) خود فرستادیم; (و دستور دادیم:) قومت را از تاریکىها به سوى نور خارج ساز و 'ایّام اللّه' روزهاى خاص الهى را به آنان یادآورى کن. در این، نشانههایى است براى هر شکیباى شکرگزار.»
2. «آیا ندیدى کشتیها به برکت نعمت خدا در دریا حرکت مىکنند تا بخشى از آیاتش را به شما نشان دهد؟! در اینها نشانههایى است براى هر شکیباى شکرگزار.»
3. «ولى (این ناسپاسان) گفتند: 'پروردگارا! میان سفرهاى ما دورى بیفکن' (تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند. و اینگونه) به خویشتن ستم کردند; و ما آنان را داستانهایى (براى عبرت دیگران) قرار دادیم و جمعیّتشان را به طور کامل متلاشى ساختیم; در این ماجرا، نشانههاى عبرتى براى هر صبور شکرگزار است.»
4. «از نشانههاى او کشتىهاى کوه پیکرى است که در دریا (به کمک بادها) حرکت مىکنند. اگر او اراده کند، باد را ساکن مىسازد تا آنها بر روى دریا بى حرکت بمانند، در این نشانههایى است براى هر صبور شکرگزار.»
تفسیر و جمعبندى
سیر آفاق و انفس و همسفران صبور و شکیبا
نخستین آیه از بنى اسرائیل سخن مىگوید، در آن زمان که پیامبرشان موسى (علیه السلام) مأمور هدایت آنها شد و با آیات الهى و معجزات آشکار به سراغ آنان آمد. او مأمور بود آنان را از ظلمتهاى شرک و کفر و فساد به نور توحید که منبع همه برکات است، رهنمون گردد و ایام الله را یادآورى کند. در پایان آیه مىفرماید: «در این، نشانههایى است براى هر شکیباى شکر گزار.»: (إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَات لِّکُلِّ صَبَّار شَکُور).
در این که منظور از «ایّامُ الله» چیست؟ در میان مفسّران گفتگو است. بعضى به معناى نعمتها و بلاهاى الهى گرفته اند(5)، بعضى به معناى روزهاى پیروزى پیامبران و امتهاى صالح و بعضى اشاره به روزهاى عذاب اقوام سرکش مىدانند.
ولى ظاهراً در میان این تفسیرها تضادّى وجود ندارد و همه اینها از ایّام الله است.
اصولا «ایّام» به معناى روزها است و اضافه آن به خداوند به اصطلاح اضافه تشریفى است و منظور از آن هر روزى است که اهمیّت و فوقالعادگى دارد، یا از این نظر که نعمتهاى عظیمى شامل حال اقوامى شده، مثل پیروزىهاى بزرگ بر سپاه شرک و ظلم، نجات از چنگال ظالمان و طاغوتها، و موفقیّت براى انجام یک جهاد یا فریضه بزرگ دیگر. و یا از این نظر که عذاب الهى دامان قوم سرکشى را گرفته و آنها را به نابودى کشانده و یا تازیانههاى مجازات براى بیدار کردن امّتها از خواب غفلت بر دوش آنها نواخته شده. همه اینها «ایام الله» است و در مفهوم وسیع و گسترده آن داخل است.
امّا چرا بهره گیرى از این آیات الهى و درسهاى عبرت را مخصوص صابران و شاکران مىکند. توجّه داشته باشید «صبار» و «شکور» هر دو صیغه مبالغه است. یکى فزونى صبر و استقامت را مىرساند و دیگرى فزونى شکرگزارى نعمت را، به خاطر آن است که بررسى دقایق این حوادث و ریشههاى آنها از یک سو، نتایج آنها از سوى دیگر نیازمند به صبر و حوصله و شکیبایى است.
به علاوه آنهایى مىتوانند بهره کافى از این حوادث بگیرند که قدر این نعمتها را مىدانند و در برابر آن سپاس گذارند.
به این ترتیب صبر و شکر دو زمینه مناسب براى معرفت و آگاهى بیشتر است.
این احتمال نیز وجود دارد که ذکر «صبر» و «شکر» در این آیه در کنار یکدیگر به خاطر آن است که این افراد در برابر مصائب با سلاح صبر و شکیبایى مجهّز مىشوند و در برابر نعمتها با سلاح شکر، و به این ترتیب نه در برابر مصیبت زانو مىزنند و نه در مقابل نعمت مغرور مىشوند و در هر حال خویش را گم نمىکنند، به همین دلیل توانایى بر اندوختن معرفت و گرفتن درس عبرت از این حوادث بزرگ دارند.
در آیه دوّم و چهارم این جمله را (إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَات لِّکُلِّ صَبَّار شَکُور) بعد از مسأله حرکت کشتىها بر صفحه اقیانوسها مىآورد که به فرمان خدا و با استفاده از وزش منظم بادها به سرعت مسافتهاى دور و دراز را طى کرده و به سرمنزل مقصود مىرسند.
مسلّماً این موضوع یکى از آیات تکوینى و نشانه نظم آفرینش و قدرت خداوند عالم در پشت این صحنه است.
ولى آیا بهرهگیرى از این نشانههاى الهى که در نظام عالم هستى حتى در وزش بادها منعکس است براى همه ممکن است؟ یا مخصوص کسانى است که با دقت و حوصله و صبر و شکیبایى تمام ریزه کارىهاى این نظام عجیب را تا آن جا که عقل و دانش بشر اجازه مىدهد مورد بررسى قرار مىدهند؟ از سوى دیگر انگیزه شکر منعم عامل حرکت و تلاش آنها در طریق معرفت و شناخت او مىگردد.
قرطبى در تفسیر خود مىگوید: «آیات» در این جا به معناى علامات است. این علامات و نشانهها در قلب همه آشکار نمىشود، بلکه مخصوص کسانى است که در برابر بلاها صابر و در مقابل نعمتها شاکر باشد.(6)
در تفسیر روحالبیان آمده است: «صبار» به معناى کسى است که در برابر مشقّت هاى سخت مقاومت مىکند و خویشتن را براى تفکّر در آیات انفسى و آفاقى به تعب مىافکند(7).
جالب این که هوایى که اطراف کره زمین را فرا گرفته است از لطیف ترین موجودات است. امّا هنگامى که در این جسم لطیف تحرّکى ایجاد شود نه فقط کشتىهاى عظیم را بر صفحه اقیانوسها به حرکت در مىآورد، بلکه ابرهایى را که سرچشمه باران حیات بخش است با خود به سوى بیابانهاى خشک و مرده مىبرد و آنها را زنده مىکند. با منتقل ساختن هواى گرم به مناطق سرد و هواى سرد به مناطق گرم، کره زمین را براى زندگى انسان آماده مىسازد. علاوه بر این بذرها و دانههاى گیاهان را با خود حمل کرده و به همهجا مى برد و گردههاى گلها را جابهجا نموده، بارور مىسازد. آیا اینها همه آیات الهى نیست؟ و جز صابران شکور چه کسى مىتواند از اینها بهره گیرد؟
در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) آمده است که فرمود: «اَلایمانُ نِصْفانِ نِصْفٌ صَبْرٌ وَ نِصْفٌ شُکْرٌ»: «ایمان دو بخش است نیمى از آن صبر است و نیم دیگر شکر.(8)»
این حدیث تأکیدى است بر مفهوم آیات فوق.
بالاخره در سوّمین آیه اشاره به داستان قوم سبأ مىکند هنگامى که توفیق الهى شامل حالشان شد و توانستند با ایجاد سدّ عظیمى در میان کوههایى در سرزمین یمن آبهاى فراوانى ذخیره کنند و باغهاى بسیار سرسبز و خرّم فراهم سازند. زندگانى آنها غرق نعمت و شادى شد، ولى راه ناسپاسى پیش گرفتند، گروهى مرفّه بر گروهى مستضعف ظلم و ستم روا داشتند و سرانجام آن سدّ عظیم شکست، باغهایشان ویران گشت و چنان پراکنده شدند که قرآن مجید در این آیه مىفرماید:
«ما آنها را اخبار و داستانهایى براى دیگران قرار دادیم» (فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ) و «جمعیّتشان را به کلّى متلاشى ساختیم» (وَمَزَّقْنَاهُمْ کُلَّ مُمَزَّق) سپس مىافزاید:
«در این ماجرا، نشانهها عبرتى براى هر صبور شکر گزار»: (إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَات لِّکُلِّ صَبَّار شَکُور).
زیرا آنها با دقّت و تأمّل، نکات بسیارى از این ماجرا به دست مىآورند:
از یکسو این حقیقت ثابت مىشود که فاصله زندگى و مرگ انسان بسیار کم است تا آن جا که مرگ او در دل زندگى نهفته است. همان آبهاى فراوانى که آن آبادى و عمران و تمدّن قوم سبأ را به وجود آورد یک روز وسیله نابودى آنها شد!
از سوى دیگر نهایت ضعف این انسان مغرور را نشان مىدهد، چرا که مىگویند سدّ عظیم قوم سبأ که «سدّ مأرب» نام داشت، به وسیله موشهاى صحرایى سوراخ شد. ابتدا روزنه کوچکى به وجود آمد و با عبور آب تدریجاً وسیعتر گشت و سرانجام سدّ را در هم شکست و به این ترتیب مىبینیم چند موش صحرایى تمدّن عظیمى را به نابودى کشاندند!
از سوى سوّم مستکبران قوم سبأ که نمىتوانستند تودههاى جمعیّت را در کنار خود ببینند و گمان ميکردند باید میان اقلیّت اشرافى و اکثریت مستضعف همیشه سدّ عظیمى به بزرگى «سد مَأْرَبْ» باشد، از خدا تقاضا کردند که شهرها و آبادى آنها را از هم دور سازد تا افراد عادى نتوانند به راحتى بار سفر ببندند و در کنار آنها به مسافرت پردازند و این امتیاز براى آنها همیشه باشد!
(فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَیْنَ أَسْفَارِنَا) ولى خداوند آنها را چنان متلاشى کرد که این پندارها را براى همیشه از سر بدر کنند.
از سوى چهارم زندگى مرفّه آنها را از یاد خدا غافل ساخت و هنگامى از مستى غرور به هوش آمدند که همه چیز پایان یافته بود و زبان حالشان این بود:
اى روزگار عافیت! شکرت نگفتم لاجرم دستى که در آغوش بود اکنون به دندان مىگزم!
به این ترتیب با حوصله و شکیبایى و استفاده از عقل و خرد مىتوان به آیات فراوانى در این داستان دست یافت. (9)
نتیجه
از آیات چهارگانه فوق این حقیقت به وضوح روشن مىشود که هرکس در مطالعه اسرار آفرینش و همچنین اسرار زندگى اجتماعى بشر دقیقتر و شکیباتر باشد و روح شکرگزارى، یعنى استفاده از وسائل معرفت بر وجود او حاکم گردد، سهم بیشترى از معرفت و شناخت نصیب او مىشود و به همین دلیل صبر و شکر از جمله زمینههاى مؤثّر معرفت است.
پی نوشتها:
1 . سوره ابراهیم، آیه 5.
2 . سوره لقمان، آیه 31.
3 . سوره سبأ، آیه 19.
4 . سوره شورى، آیات 32 ـ 33.
5 . این تفسیر در چند روایت از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است. تفسیر المیزان، جلد 5، صفحه 15 و 16 و تفسیر نور الثقلین، جلد 2، صفحه 526.
6. تفسیر قرطبى، جلد 8، صفحه 5161.
7 . روح البیان، جلد 7، صفحه 98.
8 . تفسیر مجمع البیان، جلد 7، صفحه 323 و تفسیر فخررازى، جلد 25، صفحه 162 و تفسیر مراغى، جلد 21، صفحه 97 و تفسیر قرطبى، جلد 5، صفحه 3571 و تفاسیر دیگر.
9 . توجّه داشته باشید که «احادیث» در آیه فوق جمع منتهى الجموع است و نشان مى دهد که سرگذشت آنها نه تنها یک داستان که داستان هاى زیادى به وجود آورد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|