:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

جمعه 19 آبان 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : شتاب پيش از توانايي بر كار و سستي پس از به دست آوردن فرصت ، از بي خردي است .
 
 



زندگي‌نامه پيامبران الهي/ حضرت عيسي (عليه‌السلام)/ قسمت اول

عيسى از پيامبران بزرگوارى است كه نامش در قرآن كريم بسيار آمده است و در بيشتر آياتى كه ذكرى از آن حضرت به ميان آمده، نامش با فضيلت و عظمت تواءم است و با عنوان‌هايى چون عبدالله، كلمه خدا، روح خدا و تاءييد شده به روح‌القدس مفتخر گشته است.
در چهل و پنج جاى قرآن با نام عيسى و در يازده جا با لقب مسيح از آن حضرت ياد شده و در مجموع در سيزده سوره داستان آن بزرگوار آمده است.
مادرش، مريم، دختر عمران، به عنوان يكى از زنان برگزيده و پاكدامن عالم كه به قرب مقام حق تعالى نايل گشته، عبادت و خدمتش به پيشگاه خداوند پذيرفته شده، بى‌حساب و بدون وسيله از جانب خدا روزى‌‌اش مى‌رسيده، فرشتگان الهى و در راءس آنها جبرئيل بر وى نازل گشته و او را به ولادت فرزندش مسيح مژده دادند، در قرآن معرفى شده است. به موجب روايات نيز پيامبر گرامى و رهبران بزرگوار اسلام، مريم را يكى از چهار زن مقدس و برگزيده‌ي عالم دانسته و فضايل بسيارى درباره‌ي آن بانوى پاكدامن بيان فرموده‌اند. براى بزرگداشت مقام وى، لازم است پيش از ورود به احوالات حضرت عيسى، شمه‌اى از حالات و فضايل ايشان را بيان داريم و سپس به شرح حال فرزند بزرگوارش بپردازيم:

مريم

عمران (پدر مريم) از فرزندان سليمان بن داود و از بزرگان و رؤساى بنى‌اسرائيل بود و حتى در حديثى است كه وى يكى از پيامبران بوده و به سوى قوم خود مبعوث گشته است.
درباره‌ي پدر عمران اختلاف است: برخى او را فرزند ماثان دانسته و عده‌اى نيز نام پدرش را اشهم يا ياشهم ذكر كرده‌اند.
همسر عمران كه طبق مشهور نامش حنّه بوده است1 سال‌ها در آرزوى داشتن فرزندى به سر مى‌برد و اندك اندك از آن ماءيوس شده بود تا يك روز كه در زير درختى نشسته بود، پرنده‌اى را ديد كه با منقار خود به جوجه‌اش غذا مى‌دهد. اين منظره حنّه را دوباره به ياد فرزند انداخت و با حسرت و اندوه به درگاه خداى تعالى دعا كرد كه خداوند اين آرزويش را برآورد و فرزندى به او عنايت كند و به دنبال آن دعا، نذر كرد كه اگر صاحب فرزندى شد، او را به خدمتكارى بيت‌المقدس بگمارد.2

خداى تعالى دعاى حنّه را مستجاب فرمود و به شوهرش عمران وحى كرد كه ما به تو فرزندى مبارك خواهيم داد كه بيماران مبتلاى به مرض خوره و پيسى را شفا بخشد و مردگان را به اذن خدا زنده كند و او را پيامبرى براى بنى‌اسرائيل قرار خواهيم داد.
عمران اين مژده را به حنّه داد و طولى نكشيد كه حنّه در خود احساس آبستنى كرد و آرزوى ديدار فرزند، فروغى در چشمان او دميد و شادى و سرور، زندگى آنها را فرا گرفت.
حنّه طبق مژده‌ي عمران، پيش خود فكر مى‌كرد كه اين فرزند پسرى خواهد بود و خوشحال بود كه نذرش هم درباره‌ي او مناسب است و پس از تولد او را به خدمت معبد و متوليان بيت‌المقدس مى‌سپارد و به همين اميد شب و روز خود را پشت سر مى‌گذاشت.
در خلال اين ماجرا پيش از اينكه نوزاد به دنيا آيد مرگ عمران فرا رسيد و روزگار شادى حنّه را به اندوه مبدّل ساخت و او را با مصيبت از دست دادن شوهر رو به رو كرد و ديگر كسى آن شادى را در چهره‌ي حنّه مشاهده نمى‌كرد.

دوران آبستنى به پايان رسيد و كودك به دنيا آمد، اما برخلاف انتظار حنّه، نوزادش دختر بود. اينهم اندوه ديگرى بود كه بر قلب مادر داغديده وارد شد، زيرا او نذر كرده بود فرزندش را به خدمت معبد بسپارد و دختر شايسته‌ي اين كار نبود. از سوى ديگر، خداوند به عمران وعده كرده بود كه فرزندى به او عنايت خواهد كرد كه به مقام پيغمبرى برسد و معجزاتى از وى بروز كند. از اين‌ رو، چنانكه خداى تعالى در قرآن فرموده است، از روى حسرت و اندوه رو به درگاه خداى تعالى كرده و عرض كرد: پروردگارا! من او را دختر زاييدم، ولى باز هم نوميد نشد و تصميم گرفت او را به معبد ببرد و به بزرگان معبد بسپارد، به همين مناسبت نامى مناسب هم براى او انتخاب كرد و او را مريم ناميد كه به معناى زن عبادتكار و خدمتكار معبد است.

از آن‌سو از وعده‌اى هم كه پروردگار متعال به شوهرش عمران داده بود ماءيوس نشد و پيش خود فكر كرد اگر آن رسول و پيغمبرى كه خدا وعده كرده بود از من به دنيا نيامده است، بعدها از همين دختر به دنيا خواهد آمد، از اين‌ رو درباره‌ي مريم و فرزندانى كه از نسل او پديد خواهد آمد، دعا كرد و گفت: من او و فرزندانش را از شرّ شيطان رجيم به تو مى‌سپارم.
خداى سبحان دعاى حنّه را مستجاب كرد و تقديمى‌اش را پذيرفت و مريم را تحت حمايت و تربيت خويش قرار داد، و در سوره‌ي آل‌عمران به دنبال دعاى مادر مريم مى‌فرمايد:

فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِيّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الِْمحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ 3
خداوند او را به پذيرشى نيكو پذيرفت و به پاكى و خوبى او را نموّ و رشد داد و زكريا را به سرپرستى او گماشت و هرگاه زكريا به محراب نزد او مى‌رفت روزى‌اى نزد او مى‌يافت، به او مى‌گفت: اى مريم! اين روزى از كجا است؟ مى‌گفت: از جانب خداست كه خدا هركه را خواهد بى‌حساب روزى مى‌دهد.
حنّه پس از نام‌گذارى مريم و دعايى كه درباره‌ي او كرد، دل به وعده‌ي الهى و حفظ و حراست او محكم ساخت و نوزاد را در پارچه‌اى پيچيد و به بيت‌المقدس برد و به بزرگان سپرد.


شمه‌اى از فضايل مريم
 

به موجب دو آيه از سوره‌ي آل‌عمران فرشتگان با مريم سخن مى‌گفتند و او از جانب خداى تعالى به مقام پاكى و برگزيدگى بر زنان جهان مفتخر گرديد و فرشتگان او را به ولادت كلمة الله (حضرت مسيح) مژده دادند.
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ.4
إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ.5
و طبق دو آيه از سوره‌ي مريم، جبرئيل به صورت بشرى بر وى نازل گشت و خود را به وى معرفى كرد تا پسرى پاكيزه به وى بخشد.6
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيَّا.7

خداوند در آيه‌ي 74 سوره‌ي مائده، حضرت مريم را به
صديقه ملقب فرموده و در سوره‌ي مؤمنون هم او را به مثابه‌ي آيت خدا معرفى فرموده و سرانجام در سوره‌ي انبياء، ضمن توصيف مريم به عفت و پاكى، پس از آنكه نام شانزده نفر از انبياى بزرگ خود را چون موسى، هارون، ابراهيم، لوط، اسحاق، يعقوب، و ديگران مى‌برد، عيسى را به وسيله‌ي مادرش معرفى فرموده و او را با مادرش مريم آيتى از آيات الهى قرار داده و چنين مى‌گويد:
وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ.8
و به يادآور زنى را كه دامان خود را پاك نگه داشت و ما از روح خود در او دميديم و او و فرزندش را، نشانه‌ي بزرگى براى جهانيان قرار داديم.

با توجه و دقت در همين آيه، كمال بزرگى و فضيلت مريم به خوبى معلوم مى‌شود.
شيخ طبرسى در مجمع‌البيان و زمخشرى در كشاف از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) روايت كرده‌اند كه فرمود: از مردان گروه بسيارى به كمال رسيدند، ولى از زنان فقط چهار زن به كمال رسيدند: 1- آسيه دختر مزاحم همسر فرعون 2- مريم دختر عمران 3- خديجه دختر خويلد 4- فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آْله).9
شيخ صدوق به سندهاى متعددى از رسول خدا (صلي الله عليه و آْله) روايت كرده كه فرمود: بهترين زنان بهشت چهار زن هستند: مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد و آسيه دختر مزاحم همسر فرعون.10
در حديث ديگرى است كه فرمود: خداى عزوجل از زنان عالم چهار زن را برگزيد: مريم، آسيه، خديجه و فاطمه.11

چنانكه شيخ كلينى در روضه كافى از امام صادق (عليه‌السلام) روايت كرده، مريم از نظر عفت و پاكى در مرتبه‌اى است كه خداى تعالى در روز قيامت او را نمونه و حجت براى زنان ديگر قرار مى‌دهد و با او بر ديگران احتجاج مى‌كند. متن حديث چنين است:
عَن عَبدِ الاعْلى مَولى آلِ سامٍ قالَ: سَمِعَتُ اَبا عَبداللّه السَّلام يَقُولُ: تُوءْتى بِالْمَرْاءةِ الحَسْناءِ يَومَ الْقِيامَة الّتى قَد افْتُتِنَتْ فى حُسنِها فَيَقولٌ: يا رَّب حُسْنتَ خَلقى حَتّى لَقيتُ ما لَقيتُ، فيُجاءُ بِمَريَمَ عَلَيها السَلامُ فيُقال: اَنتَ احْسَنُ اؤ هذه؟ قَد حَسَنّاها فَلَم تَفْتَتنْ، ويُجاءُ بالرَّجُل الْحَسَنِ الذى قَد اُفِتِتِنَ فى حُسنِهِ فَيَقُولُ: يل رَبّز شَدَّدْتَ عَلَىَّ البَلاءَ حَتّى اُفتَتِنْتُ، فيُؤُتى باءَيّوبَ عَليهِ السّلامُ فَيُقالُ: اءَبليّتُكَ اءَشَدُّ اَوْبليَّةُ هذا؟ فَقَد ابْتُلى فَلَم يُفْتَتَنْ.12

ولادت عيسى (عليه‌السلام)  

مريم با سرپرستى حضرت زكريا دوران كودكى را پشت سر نهاده، و قدم در سنين بلوغ گذاشت و چنانكه برخى از مفسران گفته‌اند، گاه‌گاهى براى رفع نيازهاى خود به خانه‌ي زكريا و نزد خاله‌اش مى‌رفت. روزى در گوشه‌ي خانه‌ي زكريا، در قسمت شرقى آن براى شست‌و‌شوى بدن و غسل، پرده‌اى زده بود و به پشت پرده رفته بود كه ناگهان جوانى بسيار زيبا و دل‌فريبى را ديد كه به طرف او مى‌آيد. اين جوان زيبا، فرشته‌ي بزرگ الهى جبرئيل امين بود كه به صورت انسانى پيش مريم آمده بود تا روح عيسى را در وى بدمد. مريم كه تا به آن روز در كمال عفت و پاكى زندگى كرده و شب و روز خود را به عبادت و تقوا گذرانده و خلوت‌سراى دل را به معشوق حقيقى سپرده بود،13 بدون آنكه بداند آن جوان زيبا كيست و از نام و نشان او پرسش كند، به پروردگار خويش پناه برد و با يك جمله‌ي كوتاه و موعظه‌آميز از آن جوان خواست تا بى‌درنگ از كنار او دور شود.

بهتر است اين قسمت را از خداى تعالى و قرآن كريم بشنويد، چنانكه در سوره مريم آمده است: در اين كتاب مريم را ياد كن آندم كه در مكانى در سمت شرق از كسان خود كناره گرفت و در برابر آنها پرده‌اى زد. در اين وقت ما روح خود را به سوى او فرستاديم و او به صورت انسانى خلقت تمام بر او نمودار شد. مريم گفت: از تو به خداى رحمان پناه مى‌برم اگر پرهيزگار هستى. وى گفت: من فرستاده‌ي پروردگار تو هستم (آمده‌ام) تا پسرى پاكيزه به تو عطا كنم.14
مريم كه با شنيدن اين جمله اطمينان خاطرى پيدا كرد و دانست كه اين جوان بشر نيست و منظور سوئى ندارد، به فكر فرو رفت كه چگونه ممكن است زنى بدون تماس با جنس مخالف فرزنددار شود، از اين رو با تعجب پرسيد: چگونه ممكن است مرا پسرى باشد، با اينكه بشرى به من دست نزده و زن آلوده‌اى هم نبوده‌ام؟
15

فرشته‌ي الهى قدرت پروردگار تعالى را به ياد او آورده و اين جمله را در پاسخش گفت: اينگونه است، پروردگار تو گفته كه اين كار بر من آسان است و (ما مى‌خواهيم) تا او را از جانب خويش نشانه و رحمتى قرار دهيم و كارى گذشته است.16
مريم دانست كه مشيّت حق تعالى كار خود را كرده و قرار است مولود بزرگوار و پاكيزه‌اى بدون وجود پدر از مريم پديد آيد و آيت و رحمتى از جانب خدا باشد. از آن پس آثار حمل در شكم مريم پديد آمد و پس از مدتى هنگام وضع حمل فرا رسيد. از آن زمان كه حضرت مريم آثار حاملگى در خود مشاهده كرد، به جاى دورى رفت و آنگاه كه هنگام وضع حمل فرا رسيد، خود را به كنار درخت خرمايى كشيد.

اختلاف در كيفيت حمل و مدت آن و مكان وضع حمل عيسى (عليه‌السلام)

در اينجا بد نيست قبل از شرح و توضيح اين قسمت، اينرا بدانيد كه در كيفيت حمل و ماجراهاى ديگرى كه به دنبال آن به وقوع پيوست، ميان مفسران و هم‌چنين روايات اختلاف است.
درباره‌ي كيفيت حمل جمعى گفته‌اند: جبرئيل آستين مريم را گرفت و در آن دميد و همان ساعت مريم حامله شد و آثار آبستنى در وى ظاهر گرديد. قول ديگر آن است كه گريبان جامه‌اش را گرفت و در آن دميد. در حديثى از حضرت ابوالحسن (عليه‌السلام) كه ظاهراً حضرت موسى بن جعفر است روايت شده كه فرمودند: جبرئيل نوعى خرما از بهشت آورد و به مريم داد و مريم هفت دانه از آن خورد و همان سبب حاملگى او گرديد.

در مدت حمل نيز اختلاف بسيارى است: برخى چون ابن عباس و ديگران گفته‌اند: مدت حمل و فاصله‌ي آن تا زايمان يك ساعت بود كه در اين يك ساعت عيسى (عليه‌السلام) به اندازه‌ي نه ماه پرورش يافت. بعضى چون مقاتل گفته‌اند: مدت حمل سه ساعت بود. برخى گفته‌اند: نه ساعت كه هر ساعتى به مقدار يك ماه ديگران بود. در چند حديث از امام صادق (عليه‌السلام) و اهل بيت روايت شده كه فرمودند: فاصله‌ي مابين حمل و وضع آن شش ماه بود و هيچ مولودى جز عيسى و حسين بن على شش ماهه به دنيا نيامدند و در حديث ديگرى است كه زنده نماندند؛ يعنى اگر هم شش ماهه به دنيا آمدند، زندگى نكردند و از جهان رفتند. قولى هم هست كه عيسى هفت ماهه يا هشت ماهه به دنيا آمد. به هر صورت، ولادت او نيز غير عادى بود.

در جايى هم كه عيسى متولد شد و درخت خرمايى كه مريم به پاى آن آمد و از آن رطب تازه خورد، اختلاف است: مشهور آن است كه عيسى در بيت‌اللحم (نزديكى شهر بيت‌المقدس) به دنيا آمد و هم‌اكنون بناى عظيم و زيبايى به اين نام در آن شهر برپاست كه محل زيارت مسيحيان جهان است. قول ديگر آن است كه مريم به مصر يا به دمشق آمد. در چند حديث هم روايت شده كه حضرت مريم به طى‌الارض به نينوا و سرزمين عراق رفت و كنار فرات يا نزديكى بغداد در محله‌ي براثا وضع حمل كرد و سپس با عيسى به همان ترتيب به سرزمين بيت‌المقدس بازگشت.17

با توجه به اينكه همه‌ي اين امور از امور غير عادى بوده و به صورت معجزه انجام شده، هيچ‌يك از آنها بعيد به نظر نمى‌رسد و با اعتقاد به قدرت حق تعالى و انجام امور خارق‌العاده به وسيله‌ي انبيا و اولياى الهى و مقام مريم و عيسى در پيشگاه خداى عزوجل، همه‌ي آنها ممكن است و جاى هيچ استبعادى نيست، چنانكه داستان‌هاى ديگرى هم كه پس از آن پيش آمد، مانند سبز شدن درخت خرما و ريختن رطب تازه براى مريم همه از همين قبيل است.
بارى مريم كه ديد با نداشتن شوهر و تماس نگرفتن با هيچ مردى باردار شده، از ترس آنكه مردم به او تهمت بزنند، خود را به كنارى كشيد و دور از كسان خويش به سر مى‌برد و چون هنگام وضع حمل فرا رسيد، از روى ناچارى خود را به تنه‌ي درخت خرمايى رسانيد و در آنجا نوزاد مبارك و بزرگوار خود را بر زمين نهاد.18 در آن حال از شدت ناراحتى گفت: اى كاش نبودم و اين وضع را بر خود نمى‌ديدم، چنانكه خداى تعالى فرموده: درد زاييدن او را به سوى تنه‌ي نخل كشانيد و گفت: اى كاش پيش از اين مرده بودم و چيز حقيرى بودم كه فراموشم كرده بودند.19

از همين جمله، شدت اضطراب و ناراحتى مريم را از زخم زبان و تهمت مردمان مى‌توان فهميد و راستى هم براى دخترى همچون مريم كه تا آن ساعت در كمال عفت و تقوا زندگى كرده و هيچ مردى او را لمس نكرده و از نظر خانوادگى هم از خاندانى اصيل و پاكدامن به دنيا آمده است، بسيار تلخ و ناگوار است كه او را به آلودگى و بدكارگى متهم سازند و با توجه به اينكه زنان از نظر احساس و عواطف ضعيف‌تر از مردان هستند و پيش‌آمدهاى ناگوار و ناملايمات زودتر آنها را تحت تاءثير قرار مى‌دهد، مى‌توان فهميد كه آن ساعت‌ها چقدر براى مريم دشوار و سخت گذشته، اما خداى رحمان كه همه‌جا او را با حمايت خود حفظ كرده و در هر دشوارى او را به پناه خويش در آورده بود، در چنين وضعى نيز او را به حال خود نگذاشت و مورد نوازش و دلدارى قرار داد.

 قرآن مى‌گويد
:
در اين وقت از زير پاى خود ندايش داد: غم مخور كه پروردگارت براى تو در زير پايت نهر آبى قرار داد و تنه‌ي نخل را حركت بده (يا به جانب خود بكش) تا خرماى تازه براى تو بريزد. پس بخور و بنوش و روشنى ديده گير (يعنى خرسند باش و دل خوشدار) و اگر از آدميان كسى را ديدى، بگو من براى خدا روزه‌اى نذر كرده‌ام و امروز با هيچ بشرى سخن نگويم.20

اين نداى جانبخش كه به گفته‌ي بسيارى از مفسران از دهان فرزندش عيسى خارج شد و آن نوزاد به سخن آمده و اين سخنان را به مادر گفت دل او را آرام كرد و اندوهش را برطرف ساخت، زيرا احتياجش را از نظر آب و غذا بر طرف ساخت و راه رو‌به‌رو شدن با مردم را نيز به وى ياد داد. مريم دست به آن درخت خشكيده گرفت و حركت داد، نخل سبز شد و خرماى تازه برايش ريخت و به گفته‌ي جمعى نهر آبى نيز به معجزه‌ي فرزندش عيسى پديدار گشت كه پاى خود را بر زمين كوبيد و نهرى گوارا از آب جوشش كرد.

مريم كودك عزيز و بزرگوار خود را به نزد قوم خود آورد و همان‌طور كه پيش‌بينى مى‌كرد، آنها به تهمت زبان گشودند و گفتند: اى مريم! چيز شگفت‌انگيزى آورده‌اى؟21 و به دنبال آن از روى سرزنش به او گفتند: اى خواهر هارون!22 پدرت مردى بد و مادرت هم بدكار نبود و با اين اصالتى كه از نظر خانوادگى دارى اين كودك را از كجا آورده‌اى و بى شوهر، چگونه به اين فرزند آبستن شدى؟
مريم كه طبق دستور قبلى، خود را براى چنين پيش آمد و سؤالى آماده كرده بود، به سوى كودك اشاره كرد و آنها را به گفت‌و‌گو و تكلّم با كودك خود راهنمايى فرمود تا ضمن گفت‌و‌گوى با او، پاكدامنى وى نيز براى آنان روشن شود.
مردم با كمال تعجب گفتند: چگونه با كودكى كه در گهواره است سخن گوييم و اين نوزاد گهواره‌اى چگونه مى‌تواند پاسخ سؤال ما را بدهد و دامن تو را پاك كند؟ ناگاه ديدند كودك به سخن آمد و گفت: من بنده‌ي خدايم كه مرا كتاب داده و پيغمبر قرار داده و هرجا كه باشم بابركتم كرده و به نماز و زكات تا وقتى زنده باشم سفارشم كرده است و به مادرم (مريم) نيكوكارم كرده و گردنكش و نافرمانم نكرده است و سلام خدا بر من است روزى كه تولد يافته‌ام و روزى كه بميرم و روزى كه زنده برانگيخته شوم.23







پي‌نوشت‌ها:

1- در حديثى نام مادر مريم مرتا يا مرثاد ذكر شده و برخى احتمال دادهاند كه آن لقب حنّه بوده است. اصول كافى: ج 1، ص 479 و 480.
2-برخى از مفسران احتمال دادهاند كه حنّه اين نذر را پس از وفات عمران و در دوران حاملگى كرد، زيرا با وجود عمران، حنّه استقلال و اختيارى نداشت كه بدون نظر عمران او را نذر معبد كند. (مجمع‌البيان: ج 2، ص 434 437).
3- آل‌عمران/ 37.
4- آل‌عمران/ 42.
5- آل‌عمران/ 45.
6- ترجمه‌ي اين آيات در فصل ولادت عيسى خواهد آمد.
7- مريم/ 16 - 19.
8- انبياء/ 91.
9- مجمعالبيان: ج 5، ص 320.
10- كشاف: ج 3، ص 250، خصال: ج 1، ص 96.
11- همان، ص 107.
12- ترجمه اين حديث در سرگذشت حضرت ايوب گذشت (روضة كافى: ص 238).
13- در اين باره مولوى اشعار لطيفى دارد كه در صفحات بعدى خواهد آمد.
14- متن آيه اين است : قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا و ترجمه‌اى كه در بالا شده طبق آن است كه لفظ اِنْ را شرطيه بگيريم، چنانكه اكثر مفسران همينگونه معنا كردهاند. برخى هم اِنْ نافيه گرفتهاند و معناى آن طبق اين قول اينگونه مىشود: از تو به خداى رحمان پناه مىبرم كه تو پرهيزكگار نيستى يعنى اگر پرهيزكار بودى اينجا نمىآمدى؟ (مريم/ 16 - 19).
15- مريم/ 20.
16- مريم/ 21.
17- طوسى، امالى: ص 124 و 125.
18- در حديثى است كه عيسى روز بيست و پنجم ذىالقعده به دنيا آمد.
19- مريم/ 23.
20- مريم/ 24 - 26.
21- مريم/ 27.
22- مرحوم طبرسى در مجمعالبيان گويد: در معناى اين جمله كه به مريم گفتند: اى خواهر هارون، مفسران چهار وجه گفتند:
1- هارون نام مرد صالحى در بنى‌اسرائيل بود كه هر شخص صالحى را به او تشبيه مىكردند و روى اين قول معناى جمله ايگونه است كه اى شبيه و مانند هارون؛ 2- كلبى گفته :هارون نام برادر پدرى مريم بوده كه به خير و صلاح معروف بوده است؛ 3- منظور از هارون برادر حضرت موسى است كه نسب مريم به او مى‌رسيد و در عرب رسم است كه هر كسى از تيره‌ي كسى باشد به لفظ اءخ يا اُخت او را به آن شخص نسبت مىدهند، چنانكه مىگويند يا اءخاتميم ؛ 4- هارون نام مرد فاسقى بود كه به فساد و زنا مشهور بود و منظورشان سرزنش مريم و تشبيه كردن او به آن مرد در انجام عمل زشت زنا بوده است.
مجمع‌البيان: ج 6، ص 512.
23- مريم/ 28 و 33.



 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد