:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

جمعه 19 آبان 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : كسي كه به كارهاي گوناگون بپردازد خوار شده و پيروز نمي گردد .
 
 
 
تفسیر موضوعی قرآن کریم

برگرفته شده از کتاب پیام قرآن نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی

مباهله در كلمات محدّثان

روايات فراوانى در منابع معروف و دست اول اهل سنّت و منابع اهل بيت(عليهم السلام)آمده است، كه با صراحت مى گويد: آيه مباهله درباره على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) نازل شده است از جمله:
1ـ در صحيح مسلم در كتاب فضائل الصّحابة در باب فضائل على بن ابيطالب(عليه السلام)از سعد بن ابى وقاص نقل شده كه معاويه به سعد گفت: «چرا ابوتراب (على(عليه السلام)) را سبّ و دشنام نمى دهى؟» گفت: «من سه سخن از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به ياد دارم كه به خاطر آنها نمى توانم على(عليه السلام) را دشنام دهم! و اگر يكى از آنها براى من باشد بهتر از تعداد زيادى اشتران سرخ مو است» ـ اين حيوان از گران بهاترين سرمايه هاى عرب محسوب مى شد ـ سپس داستان حديث منزلت (در جنگ تبوك) و داستان پرچم دادن به دست على(عليه السلام) در جنگ خيبر را ذكر مى كند، و بعد مى افزايد: « وَ لَمّا نَزَلَت هذِه الآيَةُ (قُل تَعالَوا نَدعُ اَبنائَنا وَ اَبنائَكُم) دَعا رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) عَليّاً وَ فاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَينا فَقالُ: اللّهُمَّ هؤُلاءِ اَهلى"»:
«هنگامى كه آيه مباهله نازل شد; رسول خدا(صلى الله عليه وآله) على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) را فرا خواند. سپس عرضه داشت: خداوندا اينها اهل بيت من هستند» (و مصداق اين آيه اند). (1)
اين حديث را گروه ديگرى از بزرگان اهل سنت نقل كرده اند مانند:
ترمذى در صحيح خود، (2) و بعد از نقل آن مى افزايد، ابوعيسى مى گويد: اين حديث حسن، صحيح و غريب است (شايد غريب بودنش به خاطر ناسازگارى با پيش داورى هاى تعصّب آميز او است). و احمد حنبلى در مسند. (3)
و بيهقى در السنن الكبرى. (4)
و سيوطى در الدُّرُّالمنثور. (5)
2ـ در صحيح ترمذى در جاى ديگر نيز حديث از سعد بن وقاص نقل شده كه وقتى آيه مباهله نازل شد; پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) را فراخواند و عرضه داشت: « اللّهُمَّ هؤُلاءِ اَهْلى»: «خداوندا! اينها اهل بيت من هستند». (6)
همين حديث را حاكم در مستدرك الصحيحين نقل كرده و در آخر مى گويد: اين حديث صحيحى است كه هماهنگ با موازين و شرايط صحت بر طبق عقيده شيخين بخارى و مسلم مى باشد. (7)
و نيز بيهقى در السنن الكبرى آن را نقل كرده است. (8)
3ـ سيوطى در الدُّرُّالمنثور از حاكم و ابن مردويه و ابونعيم در دلائل از جابربن عبدالله انصارى نقل مى كند: هنگامى كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) قرار مباهله با مسيحيان گذاشت، روز بعد دست على(عليه السلام) و فاطمه(عليها السلام) و حسن و حسين(عليهما السلام) را گرفت و براى مباهله آورد. اما آنها (مسيحيان) حاضر به مباهله نشدند. سپس جابر مى افزايد: آيه ( تَعالَوْا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبنْائَكُمْ...) درباره آنها نازل شد. (9) سيوطى مى گويد: حاكم اين حديث را صحيح شمرده است.
4ـ در همان كتاب (الدّرّ المنثور) از ابن عباس نقل مى كند كه هيئت مسيحيان نجران خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمدند ـ و پس از شرح جريان مباهله و امتناع مسيحيان نجران ـ مى افزايد: اين در حالى بود كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بيرون آمد و با او على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) بودند، و به آنها فرمود: «من دعا مى كنم و شما آمين بگوييد.» ولى مسيحيان نجران حاضر به مباهله نشدند و با پيامبر(صلى الله عليه وآله) توافق كردند كه جزيه بپردازند. (10)
5ـ در همان كتاب از ابن جرير از علباء بن احمر اليشكرى نقل مى كند، هنگامى كه آيه ( قُل تَعالَوا نَدْعُ اَبْنائَنا ... )نازل شد; پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به سراغ على و فاطمه و فرزندان آنها حسن و حسين فرستاد، و به مخالفان پيشنهاد كرد حاضر به مباهله شوند (و آنها خوددارى كردند). (11)
6ـ علامه طبرى در تفسيرش با سند خود از زيد بن على در تفسير اين آيه نقل مى كند: « كانَ النَّبىُّ وَ عَلِىّ وَ فاطِمَةُ وَ الحَسَنُ وَالحُسَينُ»: «در آنجا پيامبر و على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) بودند». (12)
7ـ و نيز در همان كتاب به سندش از سدّى در ذيل اين آيه چنين نقل مى كند: « اَخَذَ النَّبىُّ بِيَدِ الحَسَنِ وَالحُسَينِ وَ فاطِمَةَ وَ قال لِعلىّ اَتبِعْنا»: «پيامبر(صلى الله عليه وآله) دست حسن و حسين و فاطمه را گرفت و به على(عليه السلام) فرمود: "پشت سر ما بيا".» (13)
8ـ علامه ابوبكر جصّاص كه از علماى قرن چهارم هجرى است در كتاب احكام القرآن در يك تعبير گويا در مورد مباهله مى گويد: « اِنَّ رُواةَ السِيَرِ وَ نَقَلَةَ الاَثَرِ لَم يَخْتَلِفُوا فى اَنَّ النَّبِىَ(صلى الله عليه وآله) اَخَذَ بِيَدِ الحَسَنِ والحُسَيْنِ وَ عَلِى وَ فاطِمَةَ (رَضِى اللهُ عَنْهُمْ) وَ دَعى النَّصارى الَّذين حاجُّوهُ اِلَى الْمُباهَلَةَ»:
«راويان تواريخ و ناقلان آثار، اختلاف ندارند، در اينكه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) دست حسن و حسين و على و فاطمه(عليهم السلام) را گرفت و نصارى را كه با او به بحث و ستيز برخاسته بودند، به مباهله دعوت فرمود». (14)
مطابق گفته جصّاص اين مسأله مورد اجماع و اتفاق همه دانشمندان حديث و تاريخ است.
9ـ همين دانشمندان در كتاب ديگرى به نام معرفة علوم الحديث بعد از ذكر داستان مباهله مى گويند: « قالَ الْحاكِمُ وَ قَدْ تَواتَرَتِ الاَخْبارُ فى التَّفاسير عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ عَبّاسَ وَ غيرِهِ اَنَّ رَسُولَ اللهِ(صلى الله عليه وآله) اَخَذَ يَوْمَ الْمباهَلَةِ بِيَدِ عَلِى وَ حَسَن وَ حُسَيْن وَ جَعَلُوا فاطِمَةَ وَرائَهُمْ ثُمَّ قالَ: هؤلاءِ اَبْنائَنا وَ اَنْفُسَنا وَ نِسائَنا»:
«حاكم مى گويد: در اخبار متواتر در كتب تفسير از ابن عباس و غير او آمده است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روز مباهله دست على و حسن و حسين(عليهم السلام) را گرفت و فاطمه(عليها السلام)از پشت سر مى آمد، سپس فرمود: اينها فرزندان ما و نفوس ما و زنان ما هستند، شما هم نفوس و فرزندان و زنانتان را بياوريد تا مباهله كنيم». (15)
اين تنها بخشى از روايات مربوط به داستان مباهله و نزول آن درباره اين بزرگوران است. البتّه تفاوت اين احاديث در بعضى از جزئيات كه فاطمه(عليها السلام)همراه پيامبر(صلى الله عليه وآله) بوده يا پشت سر پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى آمده; و يا على(عليه السلام) در كنار آن حضرت بوده يا پشت سر آن حضرت، تأثيرى در اصل مسأله نمى گذارد. زيرا در بسيارى از حوادث مسلّم تاريخى مانند جنگ بدر و خيبر و احزاب و فتح مكه، اختلاف در نقل جزئيات و شاخ و برگ ها وجود دارد، و كمتر حادثه مهمّ تاريخى را مى توان پيدا كرد كه در اين گونه امور جزئى تفاوتى نداشته باشد.
به هر حال روايات فوق، به گواهى گروهى از بزرگان اهل سنّت چنان فراوان و مشهور است كه به سر حدّ تواتر رسيده، با اين حال جاى بسيار شگفتى است كه نويسنده تفسير المنار در ذيل اين آيه مى گويد: « قالَ الأُسْتاذُ الاِمامُ: الرِّواياتُ مُتَّفِقَةٌ عَلى اَنَّ النّبى(صلى الله عليه وآله) اِخْتارَ لِلْمُباهَلَةِ عَليّاً وَ فاطِمَةَ وَوَلَدَيْهِما وَ يَحْمِلُونَ كَلِمَةَ نِسائِنا عَلَى فاطِمَةَ، وَ كَلِمَةَ أَنْفُسِنا عَلَى عَلى فَقَطْ، وَ مَصادِرُ هذِهِ الرِّواياتِ الشّيْعَةُ! وَ مَقْصَدُهُمْ مِنها مَعْروفُ!»: «روايات متّفقاً مى گويد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) براى مباهله، على(عليه السلام) و فاطمه(عليها السلام) و دو فرزند آنان را برگزيد، و كلمه «نسائنا» را بر فاطمه(عليها السلام) و كلمه «انفسنا» را فقط بر على(عليه السلام) تطبيق كرده اند. مدرك اين روايات، شيعه است! و مقصد آنها از آن معروف است»! (16)
راستى عجيب است، وقتى پاى پيش داورى ها و تعصب هاى فرقه اى به ميان مى آيد دانشمند معروفى مانند نويسنده المنار سخنى مى گويد كه سستى آن بر هيچ كس پوشيده نيست! آيا صحيح مسلم و صحيح ترمذى و مسند احمد از منابع معروف شيعه است؟ آيا سنن بيهقى و الدّر المنثور سيوطى و احكام القرآن جصاص و تفسير طبرى و مستدرك حاكم را علماى شيعه نوشته اند ؟
اشتباهى به اين بزرگى جز بر اثر حجاب تعصّب پيدا نمى شود. نامبرده از يك سو مى گويد، روايات متّفقاً اين سخن را نقل كرده است، و از سوى ديگر همه را زير سؤال مى برد!
اگر كتاب هايى همچون صحيح مسلم، و ترمذى، و مسند احمد، و مانند آن چنان باشد كه شيعه بتواند رواياتى جعل نموده و در همه آنها وارد كند; تا آنجا كه به صورت حديث متواتر درآيد; ديگر چه اعتبارى براى اين كتب باقى مى ماند؟ و چگونه مى توان حتى يك حديث آن را پذيرفت؟
در حقيقت نويسنده المنار با اين سخن خود، همه منابع معروف اهل سنت را بى اعتبار كرده و ارزش آنها را به كلّى از بين برده است. آرى! او خواسته است فضيلتى را از على(عليه السلام) و فاطمه(عليها السلام) و فرزندان آنها انكار كند; ولى با اين كارش ريشه مذهب تسنن را زده است!
تنها سخنى كه در اينجا باقى مى ماند، اشكالى است كه المنار و بعضى ديگر در مورد ضميرهاى جمع كه در آيه وجود دارد ذكر كرده اند; و ما بعداً به طور مشروح به سراغ آن خواهيم رفت.



پی نوشتها:

1. صحيح مسلم، جلد 4، باب 4صفحه 1871، حديث شماره 32.
2. صحيح ترمذى، جلد 5، صفحه 638، حديث 3724 (باب 21 باب مناقب على(عليه السلام)).
3. مسند احمد، جلد 1، صفحه 185.
4. السنن الكبرى، مطابق نقل فضائل الخمسه، جلد 1 صفحه 291.
5. الدّرّ المنثور، ذيل آيه 61 سوره آل عمران.
6. صحيح ترمذى، جلد 5 صفحه 225، باب 4، حديث 2999 (طبع بيروت، داراحياء التراث العربى).
7. مستدرك الصحيحين، جلد 3، صفحه 150.
8. السنن الكبرى، جلد 7 صفحه 63.
9. الدّرّالمنثور، جلد 2، صفحه 38، ذيل آيه مورد بحث (با كمى تلخيص).
10. همان مدرك، صفحه 39.
11. همان مدرك، صفحه 39.
12. تفسير طبرى، جلد 3، صفحه 192 (طبق نقل احقاق الحق، جلد 3، صفحه 47).
13. همان مدرك.
14. احكام القرآن، جصاص، جلد 3، صفحه 14.
15. معرفة علوم الحديث، صفحه 50 طبع مصر، (مطابق نقل احقاق الحق، جلد 3، صفحه 48).
16. تفسير المنار، جلد 3، صفحه 322.



 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد