|
|
|
.
|
|
|
|
|
|
|
|
تفسیر موضوعی قرآن کریم
برگرفته شده از کتاب پیام قرآن نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی
علم و معرفت/ زمینه های معرفت
معرفت زمینهساز معرفت است
مقدمه
معروف است که ثروت، ثروت مىآفریند. اشاره به این که مقدارى از سرمایه، خود زمینهاى براى سود و سرمایه بیشتر مىشود و هر قدر حجم آن افزون گردد درآمد آن نیز فراوانتر مىشود.
این معنا در معارف و علوم و دانشها نیز حاکم است. افرادى که سرمایه علمى دارند زمینه مساعدى براى جذب سرمایه علمى بیشترى دارند، لذا مىگوییم معرفت خود زمینهساز معرفت است، یعنى علم و معرفت در یک مرحله، زمینه دست یافتن به مراحل بالاتر را فراهم مىسازد.
اکنون با هم به آیات زیر گوش جان فرا مىدهیم:
1. (وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ وَاخْتِلاَفُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَات لِلْعَالِمِینَ)(1)
2. (فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خَاوِیَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَةً لِّقَوْم یَعْلَمُونَ)(2)
ترجمه
1. «و از نشانههاى او آفرینش آسمانها و زمین، و تفاوت زبانها و رنگهاى شماست; در این نشانههایى است براى اهل دانش.»
2. «این خانههاى آنهاست درحالى که بخاطر ظلم و ستمشان فرو ریخته و در این نشانه روشنى است براى کسانى که آگاهند.»
تفسیر و جمع بندى
تا نگردى آشنا زین پرده رمزى نشنوى!
نخستین آیه مورد بحث در ضمن آیات متعدّدى از سوره روم است که اشاره به آیات آفاقى و انفسى مىکند و نشانههاى خداوند را در عالم اکبر (مجموعه جهان هستى) و عالم اصغر (وجود انسان) بر مىشمرد. در این آیه از یک سو به جهان بزرگ اشاره کرده و مىفرماید: «و از نشانههاى او آفرینش آسمانها و زمین است»: (وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ) سپس به بعضى از ریزه کارىهاى وجود انسان اشاره کرده و مىافزاید: «و دیگر از نشانههاى او تفاوت زبانها و رنگهاى شما است»: (وَاخْتِلاَفُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ).
نه تنها زبان و رنگ ظاهر، که زبان فکر و رنگ درون و ذوقها و سلیقهها، به قدرى مختلف و متنوّع است که ممکن نیست دو انسان را مانند هم پیدا کرد. حتى این تفاوت در میان دوقلوها نیز دیده مىشود!
این تفاوت از یک سو سبب شناخت و تمایز انسانها مىگردد، چرا که اگر شناخت و تمایز نبود نظام زندگى اجتماعى به هم مىریخت، چنانکه افرادى که با بعضى از دوقلوها که از جهات زیادى با هم شباهت دارند معاشرت مىکنند گاهى گرفتار دردسرهاى شدیدى مىشوند تا آن جا که این یکى از سفر آمده به دیدن دیگرى مىرود! و حتى نزدیکان آنها گاهى این یکى بیمار شده دارو را به دیگرى مىدهند!
فکر کنید اگر همه انسانها از هر جهت با هم شبیه بودند چه مىشد؟!
از سوى دیگر این تنوّع و اختلاف سبب مىشود که هر گروهى به سوى بخشى از نیازمندىهاى متنوّع زندگى کشیده شوند و تمام نیازمندىهاى اجتماعى به وسیله تنوّع ذوقها و استعدادها تأمین گردد و از این رو خلأیى در اجتماع بشرى پیدا نشود. آیا اینها از آیات و نشانههاى الهى نیست؟ همان آفریدگارى که این نظام دقیق را بنیان نهاده؟!
جالب این که مفسّران در تفسیر «اختلاف السنه» احتمالات متعدّدى داده اند: گاه گفتهاند: منظور اختلاف لغات است و مىدانیم امروز بیش از یک هزار زبان در دنیا وجود دارد و این تنوّع - که فعلا کار به سرچشمه اصلى آن نداریم - وسیله خوبى براى شناخت اقوام مختلف از یکدیگر است.
گاه گفتهاند: منظور لهجهها و طرز سخن گفتنهاى اشخاص است که با هم تفاوت زیاد دارند. هرکس براى خود منطقى و طرز بیانى دارد که معرّف وجود او است.
گاه گفته شده که: منظور اصوات و به اصطلاح تُن صداها است که با هم کاملا مختلف است و لذا افراد نابینا بسیارى از اشخاص را از صدایشان به خوبى مىشناسد، همانگونه که افراد بینا از دیدن چهرهها همدیگر را تشخیص مىدهند.
از این جا روشن مىشود که اگر اختلاف رنگها و زبانها هم ردیف خلقت آسمانها و زمین قرار داده شده به خاطر این است که روشن سازد از بزرگترین موجودات جهان هستى گرفته تا سادهترین آنها (به حسب ظاهر) همه و همه از نظامات حساب شده و دقیقى پیروى مىکنند و از نشانههاى علم و قدرت او هستند.
قابل توجه این که در پایان این آیه مىفرماید: «در این نشانهظهایى است براى اهل دانش»: (إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَات لِلْعَالِمِینَ).
آرى عالمان هستند که با دقت و موشکافى تمام این اسرار را یک به یک بررسى مىکنند و آگاهى قبلى آنها زمینهساز آگاهىهاى بیشتر است.
دوّمین آیه از گروهکهاى مفسدى سخن مىگوید که به گفته مفسّران در سرزمین وادِى القُرَى در میان قوم صالح زندگى داشتند و تعداد آنها نُه گروهک کافر و منافق بود. آنها پیوسته به خرابکارى مشغول بودند، چنانکه در آیات همین سوره نمل آمده است: (وَکَانَ فِى الْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْط یُفْسِدُونَ فِى الاَْرْضِ) (3).
خداوند مهلت زیادى به آنان براى اصلاح خویشتن و توبه و بازگشت داد ولى جز بر غرورشان نیفزود، سرانجام عذاب الهى دامانشان را گرفت و صاعقهاى مرگبار همراه با زلزلهاى شدید به زندگى ننگین آنان پایان داد.
آیه مورد بحث مىفرماید: «این خانههاى آنها است در حالى که به خاطر ظلم و ستمهایشان فرو ریخته»: (فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خَاوِیَةً بِمَا ظَلَمُوا)
سپس مىافزاید: «و در این نشانه روشنى است براى کسانى که آگاهند»: (إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَةً لِّقَوْم یَعْلَمُونَ)
جمله «بِما ظَلَمُوا» دلیل بر این است که ویرانى خانههاى آنها به خاطر ظلمشان بود. لذا از ابن عباس نقل شده که مىگفت: من این حقیقت را در کتاب خداوند یافتهام که ظلم انسان را خانه خراب مىکند، سپس این آیه را تلاوت مىکرد.
در تورات نیز آمده است: «اى فرزند آدم ظلم مکن که خانهات خراب مىشود.»(4)
البتّه باید توجّه داشت که واژه «خاوِیَة» در اصل به معناى خالى است، ولى بسیارى از مفسّران آن را به معناى ویران تفسیر کردهاند و این شاید به خاطر آن است که وقتى خانه از ساکنان اش خالى شود، چیزى نمىگذرد که ویران مىگردد.(5)
نتیجه
مسلّماً آیات الهى خواه آفاقى باشد یا انفسى، و خواه مربوط به درسهاى عبرتى باشد که در سرگذشت پیشینیان بوده، براى همه انسانها است، ولى از آن جا که همگى از آن بهره نمىگیرند قرآن مىفرماید: «در این امور نشانههایى است براى افراد آگاه و عالم.»
گاه مىفرماید: «براى افراد باتقوا.»
گاه مىفرماید: «براى افراد کنجکاو و شکیبا و شکرگزار»
اشاره به این که تنها این گروهها به خاطر زمینههاى مساعدى که دارند از این آیات منتفع مىشوند.
آیات فراوان دیگرى در قرآن مجید نیز وجود دارد که خالى از اشاره به این حقیقت نیست; که همواره آگاهىها زمینهساز آگاهى بیشتر، و معرفت، زمینهساز معرفت فزونتر است، مانند:
(کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الاْیَاتِ لِقَوْم یَعْلَمُونَ): «این گونه آیات (خود) را براى کسانى که آگاهند، شرح مىدهیم»(6)
(یُفَصِّلُ الاْیَاتِ لِقَوْم یَعْلَمُونَ): «او آیات (خود را) براى گروهى که آماده درک حقایقاند، شرح مىدهد»(7)
(کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِّقَوْم یَعْلَمُونَ): «کتابى که آیاتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو کرده، و قرآنى است فصیح و گویاست براى جمعیتى که آگاهند»(8)
(وَتِلْکَ حُدُودُ اللهِ یُبَیِّنُهَا لِقَوْم یَعْلَمُونَ): «و اینها حدود الهى است که خدا آن را براى گروهى که آگاهند، بیان مىنماید»(9)
ضمناً از آنچه گفته شد پاسخ این سؤال نیز روشن گشت که آگاهان و عالمان چه نیازى به تبیین و تشریح آیات الهى دارند؟
پی نوشتها:
1. سوره روم، آیه 22.
2 . سوره نمل، آیه52.
3 . سوره نمل، آیه 48.
4 . تفسیر روح المعانى، جلد 19، صفحه 194.
5 . در تفسیر روح البیان براى مادّه «خَوى» دو معنا ذکر کرده: یکى خالى بودن، و دیگرى سقوط کردن و منهدم شدن; لذا عرب تعبیر به «خوى النجم» مى کند. ولى ظاهر این است که این ماده تنها به همان معناى اوّل است و تعبیر به «خوى النجم» در جایى است که ستاره اى غروب کند بى آن که بارانى در آن باشد. (طبق اعتقاد عرب جاهلى طلوع بسیارى از ستارگان همراه با بارانى بود; و هرگاه بارانى نمى آمد این تعبیر در مورد آن ستاره به کار مى رفت.)
6 . سوره اعراف، آیه 32.
7 . سوره یونس، آیه 5.
8 . سوره فصلت، آیه 3.
9 . سوره بقره، آیه 230
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|