|
|
|
.
|
|
|
|
|
|
|
|
زندگينامه پيامبران الهي/ حضرت شيث (عليهالسلام)
نام دیگر شیث بن آدم، هبة الله است. او سومین فرزند حضرت آدم و جانشین ايشان بود.
در روایتی از امام محمد باقر (علیهالسلام) آمده است: آدم (علیهالسلام) بعد از کشته شدن هابیل، بسیار گریست و به درگاه خداوند شکوه کرد. خداوند به او وعده پسری داد تا جای هابیل را بگیرد. آنگاه به او فرزندی عطا کرد که آدم او را شیث نام گذاشت. خداوند به آدم وحی کرد که: «این پسر بخششی است از جانب پروردگارت، پس نام او را «هبة الله» بگذار.» و آدم (علیهالسلام) نیز چنین کرد. آدم (علیهالسلام) به هنگام وفات مأمور شد، شیث را جانشین و وصی خود معرفی نماید. او نیز تمامی فرزندان خود را جمع نمود و شیث را به جانشینی خود منصوب نمود.
حضرت آدم (علیهالسلام) پس از حدود هزار سال از جهان برفت و شیث را وصى خود گردانید. قابیل که از این موضوع مطلع شد، نزد شیث آمده، او را تهدید کرد و گفت: سبب اینکه من برادرت هابیل را کشتم همین بود، که او مقام وصایت پدر را داشت و براى آنکه فرزندان او به بچههاى من در آینده فخرفروشى نکنند، من او را کشتم. اکنون تو نیز اگر جایى اظهار کنى که مقام وصایت پدر به تو رسیده، تو را نیز خواهم کشت. و همانگونه که ابن اثیر و طبرى نقل کردهاند و در احادیث نیز آمده، خود آدم نیز به شیث سفارش کرد که علم خود و مقام وصایت را که پدر بدو داده بود از قابیل پنهان دارد، مبادا همانگونه که او به هابیل حسد برد، به وى نیز حسد برده و در صدد قتل او برآید. به همین دلیل شیث پیوسته در حال ترس و تقیه به سر مىبرد.
خداوند تعالی شیث را به پیامبری برگزید و پنجاه صحیفه بر وی نازل کرد تا به وسیله آنها مردم زمان خود را که همگی از نوادگان آدم ابوالبشر (علیهالسلام) بودند، به توحید و یگانگی خدا دعوت نماید. مسعودى گفته است که بیست و نه صحیفه بر شیث نازل شد که در آنها تهلیل و تسبیح بود. برخی گفتهاند: اولین کسى که بعد از رحلت آدم (علیهالسلام) به مقام شامخ پیامبرى نائل آمد، شیث (هبة الله) بود. او وصى و جانشین آدم شد و امانتهاى الهى و صحیفههائى که از جانب خداوند نازل شده و جمعاً بیست و یک صحیفه بود، دریافت و جمع آورى و منظم نمود و سپس به نشر آن تعالیم و هدایت و راهنمائى فرزندان آدم که رفته رفته جمعيت قابل ملاحظهاى را تشکیل میدادند کمر بست.
از میان آثار به جاى مانده از آن صحیفهها، این صحیفه است که خداوند به آدم وحى فرستاد که، من تمام نیکىها و سعادتها را در چهار کلمه براى تو بیان میکنم. آدم پرسید: آن چهار کلمه کدامند؟ خطاب آمد: کلمه اول از آن من، کلمه دوم از آن تو، کلمه سوم میان من و تو و کلمه چهارم میان تو و مردم است. آنکه از آن من است، این است که مرا بپرستى و شریکى براى من قرار ندهى. آنکه از آن تو است، آنکه در برابر کارهائى که مىکنى، آنچه را که بیش از هر چیز به آن نیازمندى، بتو پاداش دهم. آنکه میان من و تو است، آنكه از تو دعا کردن و خواستن و از من اجابت و پذیرفتن. و بالاخره آنکه میان تو و بندگان من است این است که: براى مردم دوست بدارى آنچه براى خودت دوست دارى.
آدم پس از گذراندن عمرى طولانى، احساس کسالت و ناتوانى کرد. به فرزندش شیث گفت: پسرم، زمان مرگ من نزدیک شده و اینک من مریض و ناتوانم و خداوند به من دستور داده که تو را وصى خود قرار دهم و ودیعههاى او را به امانت نزد تو بگذارم، اینک وصیت نامه من که شامل آثار علمى و نام بزرگ خداوند میباشد، زیر سر من است. وقتى من از دنیا رفتم آنرا بردار و کسى را نیز از آن مطلع مکن. در وصیتنامه من تمام مسائلى که به آن نیازمند شوى، چه در امور دینى و چه در مسائل دنیوى ثبت و ضبط شده است. پسرم، در این لحظات که بیمارى و رنج بر من غلبه کرده، میل دارم از میوههاى بهشتى، تناول کنم. از دامنه کوه بالا برو و هر یک از فرشتگان را دیدى سلام مرا به او برسان و بگو: پدرم مریض است و از شما میخواهد کمى از میوههاى بهشتى براى او هدیه بفرستید.
شیث به ارتفاع کوهستانى که در آن منطقه بود، بالا رفت تا براى پدر، میوهاى بدست آورد. در بین راه جبرئیل را با گروهى از فرشتگان دید، جبرئیل بر او سلام کرد و پرسید: کجا میروى؟ گفت: پدرم مریض شده و از من خواسته است مقدارى از میوههاى بهشتى، از فرشتگان به رسم هدیه بگیرم و اینک براى این منظور به کوه آمدهام. جبرئیل گفت: خداوند به تو صبر و اجر عنایت کند، پدرت چشم از جهان پوشید و به عالم ابدى پیوست. آنگاه همگى کنار جسد آدم آمدند. فرشتگان به فرمان پروردگار بدن او را غسل داده و براى نماز آماده ساخته بودند. شیث جلو ایستاد و نمازى با پنج تکبیر، به همان شیوهاى که خداوند در امت اسلامى مقرر فرموده و تا روز رستاخیز این شیوه ادامه خواهد یافت، بر جنازه آدم خواند. سپس جنازه او را طبق راهنمائى جبرئیل، با احترام و تجلیل فراوان به خاک سپردند. شیث در غم از دست دادن پدر بیتابى میکرد، جبرئیل او را دلدارى داد و به ادامه زندگى و انجام وظیفه پیامبرى تشویق نمود. میگویند حضرت شیث (علیهالسلام)، 912 سال زندگی کرد. محل تبلیغ وی مکه معظمه بود و مطالب صحیفهها را که دلایل خداشناسی، فرایض و احکام و سنن و حدود الهی بود برای فرزندان آدم میخواند. وی سرانجام در مکه در گذشت و در کوه ابوقبیس به خاک سپرده شد. برخی نیز گفتهاند: مزار حضرت شیث (علیهالسلام)، از فرزندان حضرت آدم (علیهالسلام) در شهر بلخ میباشد.
اوصياى پس از وى تا ادريس
پس از شيث، فرزندش اَنوش (كه او را ريسان نيز ناميدهاند) وصى او گرديد. بعد از وى پسرش قينان و پس از او مهلائيل يا حليث و بعد فرزندش يارد (كه بعضى يرد نيز ذكر كردهاند) يا غنميشا به اين مقام رسيدند، و يارد پدر ادريس پيغمبر است.
عمر هر يك از ايشان را به اختلاف بين هشتصد تا هزار سال نوشتهاند. چنانچه عمر انوش را 905 يا 965 سال ذكر كردهاند.1 در نامهاى آنها نيز اختلاف است كه ما معروفترين آنها را انتخاب كرديم.
پینوشتها:
1- تاريخ طبرى: ج 1، ص 110 و 111
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|