:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

سه شنبه 23 آبان 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : قناعت مالي است كه پايان نمي پذيرد .
 
 
 
   
تفسير موضوعي قرآن كريم

برگرفته شده از کتاب پيام قرآن نوشته آيت الله العظمي مکارم شيرازي


 مقامات بهشتى (مقدمه) :

از تعبیرات مختف قرآن مجید به خوبى استفاده مى شود که باغ هاى بهشتى متعدد و گوناگون است، و با توجه به روایاتى که در تفسیر آیات مربوط به این قسمت آمده روشن مى شود که این اشاره به مراتب و درجات و مقامات بهشتیان است که هر گروهى از آنها طبق شایستگى ها در این باغ هاى بهشتى که هریک از دیگرى برتر و والاتر است جایگزین مى شوند.
مثلا در تفسیر آیات سوره «الرحمن» درباره باغ هاى بهشتى در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)مى خوانیم: (جَنَتانِ مِنْ ذَهَب لِلمُقربینَ، وَ جَنتانِ مِنْ وَرَق لاِصْحابِ الیمین): «دو باغ بهشتى از طلا براى مقربان و دو باغ بهشتى از نقره براى اصحاب الیمین است».(1)
روشن است که تعبیر به طلا و نقره با توجه به تفاوت مرتبه از این دو بهشت مى باشد.
با این اشاره به آیات قرآن مجید در زمینه تعدد باغ هاى بهشتى باز مى گردیم و به آیات زیر گوش جان مى سپاریم.

1- (قُلْ اَذْلِکَ خَیرٌ اَمْ جَنَّةُ الخُلْدِ التی وُعِدَ المُتْقُونَ کانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصیرا) (فرقان 15).
2- (اُولئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْن تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الأنْهارُ)(کهف 31).
3- (اَمّا الذَینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحاتِ فَلَهُمْ جَنّاتُ المَأوى نُزُلا بِما کانوا یَعْمَلُونَ) (الم سجده 19).
4- (اِنَّ الذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنّاتُ الفردوسِ نُزُلا)(کهف 107).
5- (وَ السَّابقونَ السَّابِقُونَ - اُولئِکَ المُقَرَّبُونَ - فی جَنّاتِ النَّعیمِ)(واقعه 10 تا 12).
6- (وَلِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِهِ جَنَّتانِ... ذواتا اَفنان... وَ مِنْ دونِهما جَنَّتانِ... مُدهامّتانِ) (رحمن آیات 46 و 48 و 62 و 64).

ترجمه

1- بگو آیا این بهتر است یا بهشت جاویدان که به پرهیزگاران وعده داده شده؟ بهشتى که پاداش اعمال آنها و قرارگاهشان است.
2- آنها کسانى هستند که بهشت جاودان براى آنان است، باغ هایى از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جارى است.
3- امّا کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغ هاى بهشت جاویدان از آنها خواهد بود این وسیله پذیرائى (خداوند) از آنهاست، در مقابل اعمالى که انجام مى دادند.
4- امّا کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغ هاى فردوس منزلگاهشان است.
5- سومین گروه، پیشگامان پیشگامند - آنها مقربانند - و در باغ هاى پر نعمت بهشت جاى دارند!.
6- و براى کسى که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است، آن دو باغ بهشتى که داراى انواع نعمت ها و درختان پر طراوت است - و پائین تر از آنها دو بهشت دیگر است - هر دو کاملا خرم و سر سبزند.

تفسیر و جمع بندى
بهشت یا بهشت ها


در نخستین آیه اشاره به عذاب هاى دردناک دوزخیان کرده، و جایگاه بهشتیان را با آنها مقایسه مى کند، و مى فرماید: «آیا آنها (عذاب دردناک) بهتر است یا «جَنَةُ الخُلد» (بهشت جاویدان) که به پرهیزگاران وعده داده شده، هم پاداش آنهاست و هم قرارگاهشان»! (قُلْ اَذلِکَ خَیْرٌ اَم جَنَّدُ الخُلْدِ التَّی وُعِدَ المتَّقُون کانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصیراً).
تعبیر به «جنة الخلد» تنها در یک آیه از قرآن مجید آمده و اشاره به جاودانگى بهشت است.
«راغب» در «مفردات» مى گوید: «خُلُود» به معناى دور ماندن چیزى از فساد و باقیماندن بر حال خویش است، و «مقاییس اللغة» اصل آن را به معنا ثبات و ملازمت مى داند، و «مصباح اللغه» آن را به معنای اقامت تفسیر کرده است، تعبیر «جنة الخلد» هرچند به صورت اضافه ذکر شده معنای وصفى دارد، و ظاهراً توصیفى است براى بهشت به طور کلى، زیرا تمام نعمتهایش جاودانى، و بقاى بهشتیان نیز در آن همیشگى است، بنابراین اختصاص به بخش معینى از بهشت ندارد، زیرا این وصف براى تمام باغ هاى بهشتى است.
بعضى از ارباب لغت مانند «ابن منظور» در «لسان العرب» «خُلْد» را یکى از اسماء بهشت مى دانند، ولى بعید نیست که نظر آنها نیز بیان یک توصیف همیشگى باشد که تدریجاً به صورت نامى از نام هاى بهشت درآمده است.

در دومین آیه با تعبیر دیگرى روبه رو مى شویم، بعد از اشاره به ضایع نشدن پاداش مؤمنان صالح مى فرماید: «براى آنها «جنات عدن» است که از زیر درختانش نهرها جارى است» (اُولئِکَ لَهُمْ جَنّاتُ عَدْن تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الانْهارُ).
تعبیر «جنات عدن» در یازده آیه از قرآن مجید آمده است(2)توصیفات مربوط به بهشت مى باشد.
«جنات» جمع «جنت» اشاره به باغ هاى متعدد بهشتى است و «عدن» (بر وزن عدل) به گفته «مقاییس» در اصل به معنا اقامت است، و یا به تعبیر راغب در مفردات به معنا استقرار و ثبات مى باشد، و لذا به محل و قرارگاه فلزّات و مواد گرانقیمت «معدن» گویند، و در اینجا اشاره به جاودانگى بهشت است، نه همچون باغ هاى دنیا که درختانش خزان دارد، و بعد از چند سال مى خشکد، و چشمه هایش کم آب مى شود، و گاه به کلى خشک مى گردد، گاهى آفت میوه ها را از بین مى برد، و ساقه ها را از درون تهى مى کند، گاه بادهاى داغ و سوزان یا بسیار سرد سبب خشکى آنها مى شود، و گاهى صاعقه ها آنها را مبدل به خاکستر مى کند، خلاصه هزار گونه آفت و بلا دارد، در حالى که باغ هاى بهشتى باغ هایى است جاویدان و همیشه باقى و برقرار است نه آفتى، نه خزانى، و نه خشکیدنى.
بعضى از مفسّران گفته اند منظور از «جنات عدن» وسط بهشت است، که در واقع باغى از باغ هاى بهشت محسوب مى شود، امّا از بس گسترده است به طورى که هر گوشه اى از آن گویى بهشت مستقلى است به صورت جمع ذکر شده است(3)

سوّمین آیه همین مطلب را با تعبیر دیگرى دنبال کرده، مى فرماید: «اما کسانى که ایمان آوردندن و عمل صالح انجام دادند براى آنها جنات المأوى است این وسیله پذیرائى از آنهاست، در مقابل اعمالى که انجام مى دادند» (اَمّا الذَّینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُم جَنّاتُ المَأوى نُزُلا بِما کَانُوا یَعْمَلُونَ).
«مَأْوى» از ماده «اَوِیّ» (بر وزن قوى یا «اُوِیّ» (بر وزن قُمّى) به گفته راغب در مفردات به معنا انضمام چیزى به دیگرى است (سپس به معنا اقامت نزد چیزى آمده است).
مقاییس اللغه نیز یکى از معانى اصلى آن را «تَجَمُّعْ» ذکر کرده است که لازمه آن سکونت نزد چیزى است، خلاصه اینکه مکان و مسکن و جایگاهى را که انسان روز یا شب در آن ساکن مى گردد و استراحت مى کند «مأوى» گویند، بنابراین «جنات المأوى» اشاره به همان وصف خلود و جاودانگى و ثبات بهشت است و مفهوم آرامش و اطمینان را نیز مى رساند.
بعضى گفته اند این تعبیر اشاره لطیفى به این حقیقت است که سراى دنیا مأوى (جایگاه اصلى انسان) نیست، بلکه گذرگاهى است که از آن عبور مى کند، یا به تعبیر روایت معروف الدنیا قنطرة «دنیا پل است» که هرگز جاى ثبات و استقرار نیست.
ناگفته پیداست که این وصف براى تمام بهشت است ولى با این حال از ابن عباس نقل شده که مى گوید باغ هاى بهشتى هشت عددند، یکى از آنها جنة المأوى است، و بقیه عبارتند از «دار الجلال» و «دار الجلال»، و «دار القرار»، و «دار السلام»، و «جَنَّةُ عدن»، و «جنة الخلد»، و «جنة الفردوس» و «جنة النعیم».
سابقاً گفتیم بعضى «نزل» را به معنا نخستین چیزى که با آن از میهمان پذیرائى مى کنند دانسته اند (همان گونه که امروز با شربت یا آب سرد یا چایى پذیرائى مى نمایند).
اگر چنین باشد دلیل بر این است که جنات المأوى با آنهمه وسعت و عظمتش کمترین پذیرائى بندگان خالص خداست! بنابراین پذیرائى اصلى نعمت هایى است که جنات المأوى در مقابل آن کوچکاست، و آن چیزى جز «جنت قرب و لقاى پروردگار و بهشت معرفت جلال و جمال او» نیست!.

تعبیر دیگر در قرآن مجید از این کانون بزرگ رحمت الهى همان «جنات الفردوس» است، مى فرماید: «کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند جنات فردوس وسیله پذیرائى از آنان خواهد بود» (اِنَّ الذَّینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کانَتْ لَهُم جَنَّاتُ الفِرْدَوس نُزُلا).
در اینکه واژه «فردوس» اصلا رومى است یا سریانى، یا نَبَطى) یا حَبَشى و یا عربى؟ در میان مفسران و ارباب لغت گفتگو است و هریک احتمالى را برگزیده اند.
بعضى نیز آن را از ریشه فارسى مى دانند که بعداً به صورت «پرادیزس» و «پرادیز» و سپس «فردایس» و «فِردوس» در آمده است!.
براى این واژه معانى زیادى ذکر کرده اند: باغ و بستان، باغ هاى انگور، باغ هایى که هرگونه گل و هرگونه میوه داشته باشد، باغ هایى که پوشیده از درخت و داراى آب فراوان و احیاناً داراى درختان انگور بسیار باشد.
آنها که آن را عربى مى دانند از ماده «الفَرْدسَه» به معناى وسعت گرفته اند، این واژه که تنها دوبار در قرآن مجید آمده است (کهف 107 و مؤمنون 11) به معناى بهشت به کار رفته، و از روایات اسلامى که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و امامان اهلبیت(علیه السلام) نقل شده به خوبى استفاده مى شود که این نام مربوط به بخش بسیار ممتازى از بهشت است.
در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى خوانیم که فرمود: (اِذا سَأَلْتُمْ الله تَعالى فَاسْألُوهُ الفِردَوْسَ، فَاَنَّهُ وَسَطُ الجنَّةُ وَ اَعْلى الجنَّةِ، وَفَوْقَهُ عَرْشُ الرّحمنِ، وَ مِنْها تَفُجُرَ اَنْهارُ الجَنَّةِ)!: «هنگامى که از خداوند متعال تقاضا مى کنید، فردوس را تقاضا کنید که وسط بهشت، و قسمت اعلى و برتر آن است و بر فراز آن عرش خداست و از فردوس نهرهاى بهشتى سرچشمه مى گیرد»!.(4)
در حدیث دیگرى از امیر مؤمنان علی(علیه السلام) چنین مى خوانیم: (لِکُلِّ شَىء ذِروَةُ وَ ذِرْوَةُ الجنة الفردوس و هی لمحمّد و آل محمّد) «براى هر چیزى محل اعلائى است و محل اعلاى بهشت فردوس است و آن براى محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) و آل محمّد(علیه السلام) است.(5)
و بالاخره در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: آیه درباره ابوذر و سلمان و مقداد و عمار یاسر نازل شده، (جَعَلَ الله لَهُمْ جَناتُ الفِردوسِ نُزلا ای مأوى و منَزلا): خداوند باغ هاى فردوس را منزلگاه آنها قرار داده».(6)
روشن است که میان حدیث دوّم و سوّم تضادى نیست، چرا که افراد با ایمان و الا مقامى همچون ابوذر و سلمان و... که پیروان راستین محمّد و آل محمّد(علیهم السلام) هستند در واقع در زمره آنها قرار دارند.
در اینکه «نزلا» در اینجا چه معنا دارد؟ بعضى آن را به معناى منزلگاه و محل سکونت دانسته اند، همان گونه که در حدیث امام صادق(علیه السلام) به آن اشاره شده است. و بعضى از مفسّران نیز گفته اند که نزل به معناى وسیله پذیرائى است و یا نخستین چیزى که میهمان را با آن پذیرائى مى کنند، جمع میان این دو معناى نیز مانعى ندارد.

تعبیر دیگر از باغ هاى بهشتى که در سوره واقعه آمده است «جنّاتٌ النَّعیم» است مى فرماید: پیشگامان پیشگام (در ایمان و اعمال صالح) مقربانند آنها در «جنّات النعیم» و باغ هاى پر نعمت بهشت قرار دارند.
«جنات» جمع «جنت» است شاید این تعبیر به خاطر آن است که هریک از بهشتیان جنتى دارند که مجموعاً جنات مى شود و نعیم جمع نعمت است چون بهشت همیشه انواع نعمت هاى معنوى و مادى را در بر دارد، نه همچون باغ هاى دنیا که گاه وسیله زحمت است و رنج و درد سر و گاه راحت و نعمت، بعلاوه باغ هاى دنیا هر کدام نعمتى دارد نه تمام نعمت ها را.
جالب اینکه نخست از مقام قرب آنها سخن مى گوید (اُولئِکَ المُقَرَّبُونَ) و سپس از «جنات النعیم» و پیداست که جنات النعیم با آنهمه نعمت و با آنهمه عظمت در برابر مقام قرب الهى قطره اى در برابر دریا است.
این تعبیر (جنة النعیم - جنات النعیم) ده بار در آیات قرآن مجید آمده و تکرار آن دلیل بر تأکید و اهمیت آن است.(7)
قابل توجه اینکه در این جهان هر قدر انسان به مبادى قدرت نزدیک تر و مقرب تر مى شود نگرانى او بیشتر است، زیرا دائماً در وحشت و اضطراب خواهد بود مبادا نظر آن مبدأ قدرت به خاطر پیش آمدى نسبت به او برگردد، و به بدترین عقوبتش گرفتار کند و لذا ارباب معرفت همیشه انسان هاى با شخصیت را از «قرب سلطان» بر حذر مى داشتند، ولى قرب پروردگار درست عکس آن است، و ثمره محصولش، آرامش، لذت معنوى و روحانى و نات النعیم است.
این نکته نیز شایان دقت است که در روایات متعددى که در ذیل آیه شریفه (ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَومَئِذ عَنِ النّعیمْ) (تکاثر 8) وارد شده «نعیم» به «نعمت ولایت» تفسیر شده است(8)است جنات النعیم بهشت ولایت باشد، ولایت خدا و اولیاى او، و عشق ورزیدن به آنان، و بهره گیرى از نور معنویشان.
در اینکه «جنات نعیم» تمام بهشت را شامل مى شود یا اشاره به بخش هاى مهمى از بهشت است دو احتمال وجود دارد، از یک سو وعده الهى در این قسمت به مقربان ممکن است دلیل بر احتمال دوم باشد به خصوص اینکه شبیه همین تعبیر در آیه 88 و 89 همین سوره به چشم مى خورد (فَاَمّا اِنْ کانَ مِنَ المُقَرَّبینَ فَروحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیم) واقعه 88 و 89.

در ششمین و آخرین بخش از این آیات اشاره سربسته اى به چهار بهشت از بهشت هاى الهى شده و ویژگى هاى آنها را، دو به دو، بیان فرموده است، مى فرماید: «براى کسانى که از مقام پروردگارشان بترسند دو باغ بهشتى است» (وَلِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِهِ جَنَتانِ).
«آن دو داراى انواع نعمت ها و درختان پر شاخه و با طراوتند» (ذَواتا اَفَنانِ).
«و پائین تر از آنها دو باغ بهشتى دیگر است... هر دو کاملا خرم و سرسبزند» (وَ مِنْ دُونِهما جَنتانِ... مُدهامّتانِ).
گاهى تصور کرده اند که این چهار باغ بهشتى همه براى همه مؤمنان است و این تعدد به عنوان تنوع است، چرا که طبع آدمى تنوع مى طلبد و از آن لذت مى برد.
ولى لحن آیات و همچنین روایاتى که در تفسیر این آیات وارد شده به خوبى نشان مى دهد که آنها براى دو گروه متفاوت است، و تعبیر به «من دونهما» همان معنى پائین تر را مى رساند.
به این ترتیب دو باغ بهشتى نخست از آن «مقربان» و دو باغ بهشتى مرحله پائین تر از آن «اصحاب الیمین» است، و در حقیقت اشاره به درجات و مقامات مختلف اهل بهشت مى باشد و باید همچنین باشد، چرا که بدون شک بهشتیان همه در یک سطح و یک مقام و یک مرتبه نیستند، و باید درجات آنها متفاوت باشد.
این تفاوت مقام و درجه با تعبیر زیبایى در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) چنین بیان شده است: (جَنَّتانِ مِنْ فِضَّة آنِیَتُهُما وَ ما فیهما، جَنَّتانِ مِنْ ذَهَب آنِیتُهما وَ ما فیهما)!: «دو باغ بهشتى که بناى آنها و ظروف و هرچه در آنهاست از نقره است و دو باغ بهشتى که بناى آنها و ظروف و هرچه در آنهاست از طلاست»!.(9)
همین معنا با صراحت بیشترى در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است، فرمود: (لا تَقولَنَّ واحِدَةٌ اِنَّ الله یقُولُ: وَ مِنْ دُونِهما جَنَّتَانِ، و لا تَقولَنَّ دَرَجَةٌ واحِدَةٌ اِنَّ الله یَقولُ: دَرَجاتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْض، اِنّما تَفاضُلُ القَوْمُ بِالاعمالِ)!: «نگویید بهشت یکى است زیرا خداوند مى فرماید: (پائین تر از آن، دو بهشت دیگر است) و نگویید درجه واحدى است، چرا که خدا فرموده: «درجاتى است بعضى بالاتر از بعض دیگر) و این تفاوت به خاطر اعمال آنهاست».(10)
در اینکه چرا هریک از این دو گروه داراى دو باغ بهشتى هستند مفسّران احتمالات زیادى ذکر کرده اند که با هم تضادى ندارند و ممکن است در مفهوم آیه جمع باشد.
از جمله اینکه یکى اشاره به جنت روحانى و دیگرى اشاره به جنت جسمانى است، یا اینکه هریک از بهشتیان درااى دو باغ بهشتى هستند یکى عمومى و براى دیدار دوستان، و دیگر خصوصى براى زندگى با همسران.
یا اینکه یکى به عنوان پاداش عقیده است و دیگرى پاداش اعمال صالح.
یا اینکه یکى جزاى عمل است و دیگرى فضل الهى.
یا اینکه یکى براى اطاعت فرمان است و دیگرى براى ترک گناه!.

از مجموع آنچه در بالا آمد به خوبى مى توان نتیجه گرفت که بهشت داراى مقامات و درجات و مراتبى است و مى توان هر کدام را بهشتى دانست، و بدون شک تفاوت مقامات اولیاء الله ایجاب مى کند که درجات آنها در بهشت متفاوت باشد بهشت مقربین با اصحاب الیمین متفاوت است، و بهشت کسانى که در قله هاى ایمان و معرفت و اعمال صالح قرار دارند با کسانى که در مراتب پائین ترند فرق دارد.
گرچه اوصاف هیچیک از آنها دقیقاً به فکر ما نمى گنجد ولى قطعاً مى دانیم عوالم مختلفى است، و شاید حتى در قیامت کسانى که در مراحل و مقامات پائین ترند نتوانند به درستى دریابند که در عوالم بالا چه خبر است؟!.
قابل توجه اینکه «جنت» در آیات قرآن گاه به صورت مفرد آمده که مفهوم جنس را مى رساند، و تمام باغ هاى بهشتى را شامل مى شود، و گاه به صورت جمع، (جنات) که شامل تمام باغ هاى بهشتى و مراحل و مراتب مختلف آن است، و گاه به صورت تثنیه (جنتان) که اشاره به دو مرحله مختلف است که قبلا شرح آن داده شد.
گاه از جاودانگى بهشت سخن مى گوید، و تعبیر به «جنات عدن» یا «جنة المأوى» و «جنة الخلد» مى کند، و گاه از تنوع نعمت هاى مادى و معنوت آن بحث مى کند، و تعبیر به «جنات النعیم» دارد، و گاه به بخش بسیار ممتاز و عالى بهشت اشاره کرده و سخن از «جنات الفردوس» مى گوید.
این تعبیرات پر معنا هر کدام به یکى از ابعاد آن کانون بزرگ رحمت الهى و مقامات قرب و وصال آن محبوب حقیقى است (اللَهُمَّ ارْزُقْنا بِمَنَّکَ وَ رَحْمتِکَ یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ).



پی نوشتها:

(1). تفسیر درّالمنثور، جلد 6، صفحه 146
(2). توبه 72، رعد 23، نحل 31، کهف 31 مریم 61 طه 67 فاطر 33 ص 50 غافر 8 صف 12 بینه 8.
(3). مجمع البیان، جلد 6، صفحه 467 و تفسیر قرطبى، جلد 6، صفحه 4013.
(4). صحیح بخارى و مسلم (بنا به نقل روح المعانى، جلد 16، صفحه 47).
(5). تفسیر برهان، جلد 2، صفحه 495، حدیث 2.
(6). تفسیر قمى (طبق نقل المیزان ذیل آیه مورد بحث).
(7). مائده - 65، یونس 9، حج - 56، شعراء - 85، لقمان - 8، صافات - 43، واقعه - 12 و 89، قلم - 34، معارج - 38.
(8). براى آگاهى از این احادیث به جلد 24 بحارالأنوار، صفحه 48، به بعد مراجعه فرمایید (باب 29).
(9). تفسیر مجمع البیان، جلد 9 و 10، صفحه 210.
(10). همان مدرک.

 



 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد