تفسیر موضوعی قرآن کریم
برگرفته شده از کتاب پیام قرآن نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آيات سوره احزاب
در سوره احزاب آياتى است كه به گفته گروهى از مفسران درباره على(عليه السلام) نازل شده، و يا نظر به فداكارى هاى بى نظير او دارد.
در آيه 23 اين سوره مى خوانيم: ( مِنَ المُومِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبْديلا ): «در ميان مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بسته اند صادقانه ايستاده اند; بعضى پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند)، و بعضى ديگر در انتظارند; هيچ گونه تغييرى (در پيمان خود) ندادند».
و در آيه 25 همين سوره (يعنى دو آيه بعد) مى فرمايد: (وَ رَدَّ اللهُ الَّذينَ كَفَروا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللهُ المُؤمنينَ القِتالَ وَ كانَ اللهُ قَوِيّاً عَزيزاً ): «و خدا كافران را با دلى پر از خشم (از ميدان جنگ احزاب) باز گرداند بى آن كه نتيجه مطلوبى (از كار خود) گرفته باشند; و خداوند (در اين ميدان)، مؤمنان را از جنگ بى نياز ساخت (و پيروزى را نصيبشان كرد); و خدا توانا و شكست ناپذير است.»
مى دانيم جنگ احزاب از مهم ترين غزوات اسلامى بود; زيرا همان گونه كه از نامش پيدا است، مبارزه همه جانبه اى از ناحيه عموم دشمنان اسلام بر ضد مسلمانان محسوب مى شد و تمام گروه هايى كه با پيشرفت آئين اسلام منافعشان به خطر افتاده بود، دست به دست هم دادند تا كار اسلام و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را يكسره كنند و براى هميشه فكرشان راحت شود!
هفده آيه از سوره احزاب به شرح اوضاع و احوال اين جنگ مى پردازد; و دقايق بسيار و ريزه كارى هاى فراوانى را در آنها بيان مى كند و وضع گروه هاى مختلف مسلمين را با دقت و ظرافت در اين ميدان شرح مى دهد.
در اين ميدان لحظات بسيار سخت و خطرناكى بر مسلمانان گذشت. جميت انبوه دشمن، و كمى لشگريان اسلام در برابر آنها ـ مورخان تعداد لشگر احزاب را ده هزار نفر، و لشگر اسلام را سه هزار نفر نوشته اند ـ به علاوه آمادگى دشمن از نظر تجهيزات جنگى و كمى تجهيزات مسلمين به مشكلات اين جنگ مى افزود.
دو آيه بالا، از همين هفده آيه است.
در شواهد التنزيل در ذيل آيه اول با سند خود، از على(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «فينا نَزَلَتْ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا الله عَلَيْه »: "آيه (رجال صدقوا) درباره ما نازل شده است». سپس فرمود: «فَأَنَا وَ اللهِ المُنْتَظَرُ »: «آن كس كه در انتظار (شهادت است، به خدا سوگند منم». (1)
همچنين از عبدالله بن عباس نقل مى كند كه: آيه (مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيه ) مربوط به على(عليه السلام) و حمزه و جعفر(عليهما السلام) است و جمله: (و مِنْهُمْ مَن يَنْتَظِرُ)كسى كه در انتظار شهادت در راه خدا بود، «فَوَاللهِ لَقَدْ رُزِقَ الشَّهادةُ »: «به خدا سوگند شهادت نصيب او امام على(عليه السلام) شد». (2)
همين معنى در صواعق ابن حجر و فصول المهمه ابن صباغ مالكى، و الكشف و البيان نيشابورى نيز نقل شده است. (3)
در مورد آيه دوم بحث از اين هم گسترده تر است; زيرا بسيارى از محدثان و مفسّران گفته اند كه آيه (كَفَى اللهُ الْمُؤمِنينَ الْقِتال ): «خداوند (در اين ميدان)، مؤمنان را از جنگ بى نياز ساخت» اشاره به على(عليه السلام) و ضربه بسيار مؤثرى است كه بر پيكر عمربن عبدود زد و مسلمانان را از جنگ با كفار بى نياز نمود.
از جمله كسانى كه اين موضوع را نقل كرده اند عبدالله بن مسعود است. هنگامى كه آيه فوق را مى خواند، در تفسير آن مى گفت: (وَكَفَى اللهُ المُؤمِنينَ القِتالَ) «بِعَلِىّ بنِ اَبى طالِب(عليه السلام)». (4)
حاكم حسكانى چندين حديث به همين مضمون از عبدالله بن مسعود نقل مى كند. (5)
و نيز از ابن عباس نقل مى كند كه هنگامى كه آيه (وَكَفى اللهُ المُؤمِنينَ القِتالَ ) را خواند، گفت: «كَفاهُمُ اللهُ القِتالَ يَوْمَ الخَنْدَقِ بِعَلِىِّ بْنِ اَبى طالِب، حَينَ قَتَلَ عَمْرَوبنَ عَبْدَوَد »: «خداوند مؤمنان را در روز خندق به وسيله على بن ابى طالب در آن زمان كه عمرو بن عبدود را كشت، بى نياز ساخت». (6)
و نيز از حذيفه صحابى معروف، حديث مفصلى درباره پيكار على(عليه السلام) با عمرو بن عبدود و كشتن او نقل كرده، سپس مى گويد پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «بَشِّرْ يا عَلِىُّ! فَلَو وُزِنَ الْيَومُ عَمَلُكَ بِعَمَلِ اُمَّةِ مُحَمَّد(صلى الله عليه وآله) لَرَجَحَ عَمَلُكَ بِعَمَلِهِمْ وَ ذلِكَ اَنَّهُ لَمْ يَبْقَ بَيت مِنْ بُيُوتِ المُسلِمِنَ اِلّا وَ قَدْ دَخَلَهُ عِزٌّ بِقَتْلِ عَمْرو »: «بشارت باد بر تو اى على! اگر اين كار تو را امروز با عمل امت محمد(صلى الله عليه وآله) مقايسه كنند، عمل تو بر اعمال آنها برترى خواهد داشت; زيرا خانه اى از خانه هاى مسلمانان نبود مگر اينكه به خاطر قتل عمرو بن عبدود عزّتى در آن وارد شد». (7)
همين مضمون را از ابن حكيم از جدش از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند.
سيوطى در الدّر المنثور از ابن ابى حاتم و ابن مردويه و ابن عساكر از ابن مسعود نقل مى كند كه وقتى آيه فوق را مى خواند، در (توضيح آن) چنين مى گفت: (وَكَفى اللهُ المُؤمِنينَ القتالَ ): «بِعَلِىِّ بْنِ اَبى طالِب(عليه السلام) ». (8)
همين معنى را علامه شيخ سليمان قندوزى در ينابيع المودّة نقل كرده است.(9)
گروه ديگرى كه نقل نام و كتابشان به طول مى انجامد، نيز اين حديث را نقل كرده اند.
قابل توجه اينكه مضمون اين آيات با شرحى كه در بالا گفته شد اين است كه در آن ميدان بسيار خطرناك جنگ احزاب، كه آخرين تير تركش دشمن و سخت ترين توطئه مشركان بر ضدّ اسلام بود، على(عليه السلام) به فرمان خدا عامل پيروزى مسلمين گشت. آرى او مجرى اراده پروردگار و يكى از اسباب پيروزى مسلمانان در اين جنگ بود! و اين فضيلتى است كه براى هيچ يك از امت محمد(صلى الله عليه وآله) جز على(عليه السلام)ديده نمى شود. آيا جانشينى پيامبر(صلى الله عليه وآله) سزاوار كسى است كه يك عمل او بر تمام عمل محمد(صلى الله عليه وآله)برترى دارد، يا افراد ديگر؟!
سؤال
در اينجا ممكن است گفته شود در آيه 9 اين سوره كه اشاره اجمالى به داستان جنگ احزاب دارد آمده است: (يا اَيُّهَاَ الَّذينَ آمَنُوا اذْكُروا نِعمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ، اِذْ جائَتْكُمْ جُنودٌ فَاَرْسَلْنا عَلَيهِمْ ريحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ كانَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيراً »: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد آنگاه كه (در جنگ احزاب) لشگرهايى (عظيم) به سراغ شما آمدند; ما با دو طوفان سختى بر آنها فرستاديم و لشگريانى كه آنها را نمى ديديد (و بدين وسيله آنها را در هم شكستيم); و خداوند هميشه به آنچه انجام مى دهيد بينا است»(10).
مطابق اين آيه يكى از عوامل شكست لشگر احزاب، تند باد شديدى بود كه بر آنها مسلّط شد، و عامل ديگر جنود و لشگريان نامرئى خدا (فرشتگان الهى) ذكر شده است; بنابراين چگونه مى توان گفت كه عامل پيروزى على(عليه السلام) بوده است؟
پاسخ اين سؤال اين است كه پيروزى در يك جنگ مى تواند عوامل متعدّدى مانند عامل نظامى، عامل طبيعى، عامل معنوى و غير اينهارا داشته باشد و در اين ميدان، سه عامل بدون شك دست به دست هم دادند كه تأثير هيچ كدام را نمى توان انكار كرد: كشته شدن عمر و بن عبدود بزرگ ترين سردار لشگر احزاب به دست تواناى على(عليه السلام)، و وزش تندباد، و لشگر فرشتگان، و در تمام مواردى كه چند عامل براى ايجاد يك حادثه دست به دست هم مى دهند، آن حادثه را مى توان به هر يك از آنها و يا همه آنها نسبت داد.
پی نوشتها:
1. شواهد التنزيل، جلد 2، صفحه 1 و 2، حديث 627.
2. شواهد التنزيل، جلد 2، صفحه 1 و 2، حديث 628.
3. على فى الكتاب و السنه، صفحه 218.
4. شواهد التنزيل، جلد 2، صفحه 3، حديث 629.
5. همان مدرك، حديث 630 ـ 632.
6. همان مدرك، صفحه 5، حديث 633.
7. همان مدرك، صفحه 7، حديث 634.
8. الدّرّالمنثور، جلد 5 صفحه 192.
9. ينابيع المودّة، صفحه 94.
10. سوره احزاب، آيه 9.
|