:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

شنبه 28 بهمن 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : كسي كه خود را گرامي دارد هوا و هوس را خوار شمارد .
 
 



زندگي‌نامه پيامبران الهي/ حضرت محمد (صلي الله عليه و آله)/ قسمت اول


نام: محمد، احمد (صلى الله عليه و آله و سلم).
لقب معروف: رسول الله، خاتم پيامبران.
كنيه: ابولقاسم.
پدر و مادر: عبدالله و آمنه.
وقت و محل تولد: طلوع فجر روز جمعه 17 ربيع الاول سال 571 ميلادى
(چهل سال قبل از بعثت) در مكه.
مرگ پدر و مادر و جد: بعد از مرگ پدر به دنيا آمدند در 5 يا 6 سالگى مادرش و در سن 8 سالگى جدشان عبدالمطلب را از دست دادند.
دوران نبوت: 23 سال، از چهل سالگى تا 63 سالگى، 13 سال در مكه و 10 سال در مدينه.
وقت و محل رحلت و مرقد شريف: روز دوشنبه 28 ماه صفر سال 11 هجرت در مدينه در سن 63 سالگى رحلت و بنا به روايتى مسموم و شهيد شدند، و مرقد شريف ايشان در مدينه كنار مسجدالنبى مي‌باشد.

دین و آیین اجداد حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)

سلسله‌ي اجداد پیامبر بزرگ اسلام عبارتند از: عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرّه بن کعب بن لؤی بن فهر بن نضر بن کنان بن مدرک بن الیاس بن نزار بن معد بن عدنان. از پیامبر (صلي الله عليه و آله) نقل شده که هرگاه نسب من به عدنان رسید از ذکر دیگر نیاکان خودداری کنید.1
اجماع علمای امامیه بر این است که پدر و مادر حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) و جمیع اجداد ايشان تا حضرت آدم (عليه‌السلام) موّحد و خداپرست بوده‏‌اند و نور آن حضرت در صلب و رحم مشرکی قرار نگرفته است، و اجداد آن حضرت از پیامبران، اوصیا و حاملان دین خدا بوده‌‏اند. آنها از فرزندان اسماعیل و از اوصیای حضرت ابراهیم (عليه‌السلام) بوده و همیشه حاکمیت مکه و پرده‌‏داری حرم شریف را بر عهده داشته‌‏اند و آثار پیامبران را تا زمان عبدالمطلب و ابوطالب نگهداری نموده‌‏اند. در این‏ باره روایات فراوانی وجود دارد که همگی بر خدامحوری و دینداری آن بزرگواران دلالت دارد.

حضرت علی (عليه‌السلام) می‌‏فرمایند: «وَ الله ما عَبَد أبی وَ لا جَدّی عَبدُالمُطلب وَ لا هاشِم وَ لا عبدَمنافٍ صنماً قطُّ»2
به خدا سوگند پدرم ابوطالب و اجدادم عبدالمطلب، هاشم و عبدمناف هیچ‌گاه بت نپرستیدند.
همچنین پیامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند: «ماتَ عبدُالمُطلِّب وَ أبوُطالبُ عَلی قَولِ لا اله ‏الاّ الله، مُحمدٌ رَسولُ ‏الله وَ علی ملِّْ ابراهیم»؛ عبدالمطلب و ابوطالب با قول لا اله‏ الاّ الله، محمد رسول الله و مذهب ابراهیم از دنیا رفتند.
از گفتار و رفتار پیامبر و ائمه چنین به دست می‌‏آید که آبا و اجداد پیامبر موّحد بوده‌اند.

قصّی - از اجداد پیامبر - نخستین نفر از بنی‌کعب بود که پرده‏‌داری و کلیدداری کعبه را به عهده گرفت و سقایت حاجیان را نیز انجام می‌‏داد.3 قُصی به قریش سفارش می‌‏کند که از حاجیان خانه‌ي خدا پذیرایی نمایند. او می‌‏گوید: «ای مردم و سران قریش شما همسایه‌ي خانه‌ي خدا هستید. این حاجیان مهمان خداوند هستند و این مهمانان استحقاق کرامت و احترام دارند.‌»
عبدمناف که یکی دیگر از اجداد پیامبر است، قریش را به تقوای الهی و صله رحم سفارش نموده است.4
هاشم پس از پدرش عبدمناف به اطعام و آبرسانی به حجاج مبادرت می‌‏ورزید.5
او همواره افراد در راه مانده و ترسان را امان می‌‏داد و هنگامی که هلال ماه ذی‏‌الحجه آشکار می‌‏گشت، صبح روز اول پشت به خانه‌ي کعبه می‌‏زد و کنار درب کعبه خطبه می‌‏خواند.6

در احوال عبدالمطلب آورده‏‌اند که وی از حکمای قریش بوده و به مستجاب‌‏الدعوه بودن نیز اشتهار داشته است. او شراب را حرام کرده بود و از اهل عبادت به شمار می‌‏رفت. از حالات او این بوده که پیوسته هنگام فرا رسیدن ماه مبارک رمضان به استقبال آن می‌‏رفت و فقرا را اطعام می‌‏نمود و از مردم کناره می‌‏گرفت و در جلال و عظمت الهی تفکر می‌‏کرد.7 عبدالمطلب پیوسته می‌‏گفت: «هیچ ظالمی از دنیا خارج نمی‌‏شود مگر اینکه خداوند از او انتقام می‌‏گیرد و عقوبت گناهانش را خواهد دید». و می‌‏گفت: «به خدا سوگند در ورای این دنیا عالمی هست که نیکوکاران در آن به ثواب عملشان می‌‏رسند و بدکاران به خاطر زشتی اعمالشان عقوبت می‌‏شوند». قریش هر وقت دچار قحطی می‌‏شد، عبدالمطلب را با خود به کوه ئیر می‌‏برد تا عبدالمطلب طلب باران کند.8 زمانی‌که اصحاب فیل به مکه حمله‌‏ور شدند، با دعای عبدالمطلب هلاک شدند. عبدالمطلب گفت: «ای سران قریش این سپاه فیل نمی‌‏توانند کعبه را منهدم کنند، زیرا این خانه، خدایی دارد که از آن حمایت کرده و آنرا حفظ می‌‏نماید».9 و می‌‏گفت: «للبیت ربُّ و أنا ربّ الاِبل»؛ نگران نباشید من صاحب شتران هستم و کعبه هم صاحب و خدایی دارد.

دیگر اخبار و روایات موحد بودن اجداد پیامبر (صلي الله عليه و آله) را به اثبات می‌‏رساند از جمله در تفسیر آیه‌ي شریفه‌ي: «وَ تَقَلُّبکَ فِی الساجِدین»10،
گروهی از مفسران گفته‌‏اند: «با این آیه مؤمن بودن اجداد پیامبر (صلي الله عليه و آله) ثابت می‌‏گردد، زیرا لفظ ساجدین صیغه‌ي جمع است و حرف «ال» نیز در ابتدای آن به کار رفته و این حاکی از عام استغراقی بودن است. یعنی خداوند می‌‏فرماید نقل و انتقال تو و نطفه‌‏ای که تو از آن به وجود آمده‌‏ای، از صلبی به صلب دیگر، طیب و طاهر بوده است، زیرا همه‌ي کسانی که حامل این نور بوده‏‌اند از ساجدان و نمازگزاران بوده‏‌اند و به این ترتیب خداوند همه‌ي نیاکان تو را از سجده‏‌کنندگانِ حق دانسته است.11

یکی دیگر از ادله‌ي موحد بودن اجداد پیامبر خبری است که از آن حضرت نقل شده است که فرمودند: «... حَتی اِذا اَرادَ الله اَنْ یَخْلُقَ صُوَرنا صَیَّرنا عَمودَ نورٍ ثم قَذفنا ثُمّ أخرَجنا اِلی اَصْلابِ الابأِ وَ اَرْحامِ الأُمّهاتِ وَ لا یُصیبنَا نَجسُ الشِرکِ وَ لا سَفاحَ الکفر... فی صُلبِ آدَمْ»12; وقتی خداوند اراده فرمود صورت ما را بیافریند، ما را به شکل عمود نور گردانده، در صلب آدم قرار داد. سپس ما را در پشت‏‌های پدران و ارحام مادران خارج ساخت. به ما پلیدی شرک و کفر نمی‌‏رسد.
صاحب سیره‌ي حلبیه سپس با نقل کلامی از عرفا می‌‏گوید: «اجداد پیامبر شریف‏‌ترین نسب را داشته‏‌اند». وی می‌‏نویسد: «قال بَعضُ العارفینِ: وَ لَمَّا أمَرالله المَلائِکَْ بالسُّجُودِ لاِدم کانَ اًِّسْتِقْبالهُم لِذلِک النُّور فَالْمَسْجُودُ لَه حَقیقًْ هُوالله تعالی وَ آدم (عليه‌السلام) کالقِبلِْ وَ تِلک القبلِْ الْمَقْصدُ الأْعظمُ مِن‌ها اًّنما هو النورُ المُحَمّدی الّذی فی جِبْهته وَ لمّا حَمَلَتْ حَوّأ عَلیهَاالسَلام بِشَیْت اًّنتقِلَ ذلِکَ النُّور اِلی‌ها ثم لمّا وَضَعَتْه علیه‏السلام ظَهَرَ ذلک النُّور فی جِبْهَتِه وَ کان هُوَ وَصی آدم (عليه‌السلام) عَلی ذُریّتِهِ وَ أَوْصَاهُ آدمُ اَنْ لایَضَع ذلِک النور اِلاّ فی المُطهّراتِ من النِسأ و لم تزل هذه الوصیْ جاریٌْ بینَهم تَنْتَقِلُ مِن قَرْنٍ اِلی قَرْنٍ اِلی اَنْ وصلَ ذلک النُّورُ اِلی جَدِّه عَبْدُالمُطَلِّب ثُمَّ اِلی اًّبنِه عَبدُالله ثُمّ اِلی أُمّهِ آمنْ و طَهَّرالله تَعالی هذا النَّسب الشریفَ مِن سِفاحِ الجاهِلیّه»؛ بعضی از عرفا گفته‌‏اند زمانی‌که خداوند به فرشتگان دستور داد آدم را سجده کنند استقبال فرشتگان از این سجده به خاطر نور محمد (صلي الله عليه و آله) بود. پس در حقیقت مسجود فرشتگان خداوند بود و آدم (عليه‌السلام) مانند قبله‌ي فرشتگان و خداوند قرار داشت و در این قبله نور محمدی هدف اساسی بود. زمانی‌که حوا به شیث حامله شد نور به او منتقل شد و وقتی شیث را به دنیا آورد این نور محمدی در پیشانی شیث بود و او وصی آدم شد و این نور فقط در رحم زنان مطهره قرار می‌‏گرفت و این وصیت ادامه داشت و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌‏شد تا اینکه این نور به جدّ پیامبر یعنی عبدالمطلب رسید سپس به پسرش عبدالله و سپس آمنه منتقل شد و خداوند نسب شریف پیامبر را از هرگونه ناپاکی جاهلی پاک کرده بود.

او محمود و من محمد هستم

رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
من شبيه‌ترين مردم به حضرت ابراهيم (عليه‌السلام) هستم و حضرت ابراهيم شبيه‌ترين افراد به آدم (عليه‌السلام) در خلق و خلقت بود، حق تعالى مرا از بالاى عرش پر عظمت و جلال خود به ده نام ناميده و صفت مرا بيان كرده و به زبان هر پيامبرى بشارت مرا به قوم خود داده و در تورات و انجيل نام مرا بسيار ياد كرده و نام مرا از نام بزرگوار خود مشتق نمود.
نام او محمود است و نام مرا محمد نام نهاد و مرا در بهترين قرن‌ها و در ميان نيكوترين امت‌ها ظاهر گردانيد.
- در تورات مرا
(احيد) ناميد زيرا كه به توحيد و يگانه‌پرستى خدا مبعوث شده‌ام و جسدهاى امت من بر آتش حرام گرديده است.
- در انجيل مرا
(احمد) ناميد زيرا كه من محمودم در آسمان، و امت من حمد كنندگانند.
- در زبور مرا
(ماحى) ناميد، زيرا كه به سبب من از زمين عبادت بت‌ها را محو مى‌نمايد.
- در قرآن مرا
(محمد) ناميد، زيرا كه در قيامت همه‌ي امت‌ها مرا ستايش خواهند كرد و كسى در قيامت شفاعت نخواهد كرد مگر به اذن من.
- در قيامت مرا
(حاشر) خواهند ناميد زيرا زمان امت من به حشر متصل است.
- و مرا
(موقف) ناميد، زيرا كه من مردم را نزد خدا به حساب مى‌دارم.
- و نيز مرا
(عاقب) ناميد زيرا كه من از عقب پيامبران آمده‌ام و بعد از من پيامبرى نيست.
- و من رسول
(رحمت) و رسول (توبه) و رسول (ملاحم يعنى جنگ‌ها) و منم (مقفى) كه از قفاى انبياء مبعوث شده‌ام و منم (قسم) يعنى جامع كمالات.
پروردگارم بر من منت گذاشت و گفت اى محمد من هر پيامبرى را به زبان امتش فرستادم و بر اهل يك زبان فرستادم و تو را بر هر سرخ و سياهى مبعوث كردم.
تو را به ترسى كه بر دل دشمنان تو افكندم يارى دادم و هيچ پيامبر ديگرى را چنين نكردم.
و غنيمت كافران را بر تو حلال گردانيدم و براى احدى قبل از تو حلال نكرده بودم بلكه مى‌بايست غنيمت‌هايى را كه مى‌گفتند بسوزانند.
و به تو و امت تو گنجى از گنج‌هاى عرش خود كه آن سوره‌ي فاتحةالكتاب و آيات سوره‌ي بقره است عطا كردم.
و من همه‌ي زمين را براى تو و امت تو محل سجده و نماز گردانيدم، بر خلاف امت‌هاى گذشته كه مى‌بايست نماز را در معبدهاى خود سجده كنند، و خاك زمين را بر تو پاك‌كننده گردانيديم و
(الله اكبر) را به امت تو دادم و ياد تو را با ياد خدا مقرون كردم كه هرگاه امت تو مرا به وحدانيت ياد كنند تو را هم به پيامبرى ياد كنند.13
(اى محمد خوشا به حال تو و امت تو)

خداوند مرا احمد خوانده چون در آسمان‌ها مرا ستايش مى‌كنند

گروهى از يهود خدمت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند و سئوال كردند كه به چه سبب تو را محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و احمد و ابوالقاسم و بشير و نذير و داعى ناميده‌اند؟
- حضرت فرمود: مرا محمد ناميدند، براى آنكه در زمين من ستايش شده‌ام.
- احمد ناميدند، براى آنكه در آسمان مرا ستايش مى‌كنند.
- ابوالقاسم ناميدند، براى آنكه حق تعالى در قيامت بهشت و جهنم را به سبب من قسمت مى‌نمايد، پس هركس كافر شده است و ايمان به من نياورده است از گذشتگان و آيندگان به جهنم مى‌فرستم و هركس ايمان آورده و به پيامبرى من اقرار نمايد او را داخل بهشت مى‌گردانم.
- بشير ناميد، براى آنكه اطاعت‌كنندگان را به بهشت بشارت مى‌دهم.
- نذير ناميد، زيرا هركس نافرمانى كند از آتش مى‌ترسانم.
- داعى ناميد، براى اينكه مردم را به دين خدا دعوت مى‌كنم.14

رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در قرآن ده نام دارد

امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در قرآن ده نام دارد.
1 - محمد (صلى الله عليه و آله و سلم):
وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ 15
2 ، 3 - احمد و رسول
: وَ مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ 16
4 - عبدالله:
وَ أَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللهِ 17
5 - طه:
طه* مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى 18
6 - يس:
يس* وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ 19
7 - نون:
ن * وَ القَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ 20
8 - مزمل:
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ 21
9 - مدثر:
يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ 22
10 - ذكر:
قَدْ أَنْزَلَ اللَه إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَسُولًا 23
سپس امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: ذكر از نام‌هاى آن حضرت است و مائيم اهل ذكر كه حق تعالى در قرآن ذكر كرده است كه هر چه ندانيد از اهل ذكر سئوال كنيد.
بعضى از علما براى آن حضرت چهارصد نام از قرآن استخراج كرده‌اند.24

نور شريف پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و على (عليه‌السلام)

از ابوذر نقل شده كه حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
من و على‌بن‌ابى‌طالب از يك نور آفريده شده‌ايم و در جانب راست عرش تسبيح خدا مى‌گفتيم دو هزار سال قبل از آنكه خدا آدم را بيافريند.
- چون خداوند آدم (عليه‌السلام) را آفريد آن نور را در پشت او جا داد.
- چون آدم (عليه‌السلام) در بهشت ساكن شد ما در پشت او بوديم.
- چون نوح (عليه‌السلام) در كشتى سوار شد ما در پشت او بوديم.
- چون ابراهيم (عليه‌السلام) را در آتش انداختند ما در پشت او بوديم.
پيوسته حق تعالى ما را از اصلاب پاكيزه به رحم‌هاى پاك و مطهر منتقل مى‌گردانيد تا به سوى عبدالمطلب رسيديم، پس آن نور را به دو نيم كرد و مرا در صلب عبدالله گذاشت و على (عليه‌السلام) را در صلب ابوطالب، به من پيامبرى و بركت داد، به على (عليه‌السلام) فصاحت و شجاعت.
براى ما دو نام از نام‌هاى مقدس خود مشتق نمود، پس خداوند صاحب عرش محمود است و من محمد و خداوند بزرگوار اعلى است و برادرم على است، پس مرا براى رسالت و پيامبرى ستود و على (عليه‌السلام) را براى وصايت و امامت و حكم حق در ميان مردم.25

 





پي‌نوشت‌ها:

1- مناقب: ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۱۰۶/ کشف الغمه: الاربلی، ج ۱، ص ۶/ منتهی‌الامال: شیخ عباس قمی، ج ۱، ص ۳
2- بحار الانوار، مجلسی: ج ۱۵، ص ۱۴۴، روایت ۷۶، باب ۱
3- سیره: ابن سعد، ج ۱، ص ۱۰۵، باب ذکر عبدالمطلب
4- سیره حلبیه: علی بن برهان‌الدین حلبی، ج ۱، ص ۷
5- همان
6- همان
7- همان، ص ۲۰
8- همان، ص ۲۱
9- همان، ص ۲۲
10- شعرا/ ۲۱۹
11- کتاب‌العباس: سید عبدالرزاق موسوی‌المقرم
12- بحار الانوار: مجلسی، ج ۱۵، ص ۷، ح ۷

13- جلاءالعيون: ص 31/ عللالشرايع: ص 127/ معانىالاخبار: ص 50.
14- جلاءالعيون: ص 33/ امالى شيخ صدوق: ص 158.
15- آل عمران/ 144.
16- صف/ 6.
17- جن/ 19.
18- طه/ 1 و 2.
19- يس/ 1 و 2.
20- قلم/ 1.
21- مزمل/ 1.
22- مدثر/ 1.
23- طلاق/ 10.
24- بصائرالدرجات: ص 512/ جلاءالعيون: ص 35.
25- عللالشرايع: 134/ جلاءالعيون: ص 36.



 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  همایش تجلیل از حفاظ موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام (اردیبهشت 1403)
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های قرآنی موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی وابسته به موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام (اردیبهشت 1403)
  مرحله پایانی سومین مسابقات حفظ قرآن کریم ویژه حفاظ شعب موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد