تفسير موضوعي قرآن كريم
برگرفته شده از کتاب پيام قرآن نوشته آيت الله العظمي مکارم شيرازي
احساس خشنودى خدا!
هیچ چیزى براى انسان لذّت بخش تر از این نیست که احساس کند محبوب عزیز و دلبند و والا مقامش از او راضى است، این احساس رضایت آنچنان نشاطى به انسان مى بخشد که با هیچ چیز برابر نیست.
آرى لذّت درک رضاى محبوب، از بزرگترین لذّات معنوى است، لذّتى است آمیخته با احساس شخصیت و ارزش وجودى، چرا که اگر ارزش و شخصیتى نداشت از سوى محبوب بزرگش پذیرفته نمى شد.
قرآن مجید کراراً به این نکته لطیف اشاره کرده و بر آن تکیه نموده است: در آیه 15 سوره آل عمران بعد از ذکر باغ هاى سرسبز بهشتى و همسران پاک و پاکیزه، مى افزاید: (وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ): «براى پرهیزکاران خشنودى خداوند است».
این نعمتى است برتر از همه آنها که در یک جمله کوتاه و سربسته بیان شده است.
در آیه 72 توبه از این مسأله کمى پرده بالاتر مى زند و بعد از بیان شمّه اى از نعمت هاى مادى بهشت از جمله باغ هاى پرطراوتى که نهرها از زیر درختانش جارى است و همچنین مسکن هاى پاکیزه بهشتى، مى افزاید: (وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ اَکْبَرُ): «و رضا و خشنودى خدا از همه اینها برتر است»! سپس آیه را با این جمله پایان مى دهد: (ذلِکَ هُوَ الْفَوزُ الْعَظیمُ): «پیروزى بزرگ همین است»!.
تعبیر به «اکبر» و همچنین (ذلِکَ اَلْفَوزُ الْعَظیمُ) به خوبى نشان مى دهد که هیچ موهبتى از مواهب الهى به این پایه نمى رسد، به گونه اى که جمله اخیر که مفهوم حصر را در بردارد مى گوید: «پیروزى بزرگ همین است و بس»!
بارها گفته ایم ما هیچیک از مواهب مادى جهان دیگر را نمى توانیم در یک قفس دنیا و محیط محدود در فکر خود ترسیم کنیم، تا چه رسد به آن نعمت بزرگ روحانى و معنوى یعنى «رضوان الله».
البتّه تفاوت نعمت هاى مادى و معنوى و لذّت هاى ناشى از این دو را به طور اجمال مى توان دریافت، مثلا مى دانیم لذّتى که از دیدار یک محبوب صمیمى و مهربان بعد از سال ها دورى و فراق به ما دست مى دهد، یا احساس لذّتى که از درک یک مسأله پیچیده علمى که سال ها به دنبال کشف آن بوده ایم براى ما حاصل مى شود، و از آن مهمتر جذبه روحانى نشاط انگیزى که در حال یک عبادت خالص و مناجاتى توأم با حضور قلب و عشق داغ به ما دست مى دهد هرگز با لذّت طعام و شراب و خورد و خوراک و سایر لذّات مادى قابل مقایسه نیست.
در حدیثى از «ابو سعید خدرى» از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مى خوانیم: «خداوند بهشتیان را مخاطب ساخته مى گوید: آیا با این نعمت هایى که به شما دادم راضى شدید؟ عرضه مى دارند چرا خشنود نباشیم در حالى که عطایأیى به ما بخشیدى که به احدى از خلقت نداده اى؟! مى فرماید: آیا چیزى که از همه اینها برتر است به شما بدهم؟ عرضه مى دارند: پروردگارا چه از این بهتر؟، مى فرماید: رضوان و خشنودى خودم را به شما بخشیدم، و هرگز بعد از این بر شما خشم نخواهم داشت».(1)
همین معنا از امام على بن الحسین(علیه السلام) با تعبیرات دیگرى نقل شده است و در آخر آن مى خوانیم: فَیَقُولُ تَبارَکَ وَ تَعالَى: رِضاىَ عَنْکُمْ وَ مَحَبَّتى لَکُمْ خَیْرٌ وَ اَعْظَمُ مِمّا اَنْتُمْ فیهِ!: «خشنودى من از شما و محبتم نسبت به شما بهتر و برتر است از آن نعمت هایى که در آن هستید، آنها نیز همگى این حقیقت را تصدیق مى کنند».(2)
«رضوان» معناى مصدرى دارد به معناى راضى شدن و خشنود گشتن است، و چون به صورت نکره آمده در اینجا دلالت بر عظمت مى کند، یعنى خشنودى عظیم پروردگار از همه چیز بالاتر است.
گاه نیز گفته شده که نکره بودن در اینجا به معناى قلّت و کمى است، یعنى مختصرى از رضاى خدا از تمام مواهب مادى بهشت بالاتر است.
به هر حال هیچ کس نمى تواند آن جذبه روحانى و لذت مدام معنوى را که به انسان به خاطر احساس رضاى خداوند دست مى دهد توصیف کند، آرى حتى گوشه اى از این لذت روحانى از تمام نعمت هاى بهشتى و مواهب بسیار عظیم و جالب آن برتر و بالاتر است.
جالب اینکه در آیه 119 مائده بعد از ذکر نعمت هاى مادى بهشت به مسأله رضا و خشنودى به صورت طرفینى خلق و خالق اشاره کرده مى فرماید: (رَضِىَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوزُ الْعَظیمُ): «هم خداوند از آنها خشنود است و هم آنها از خدا خشنود خواهند بود، و این است پیروزى بزرگ» و چه خوش باشد که این رضایت از هر دو سر باشد، آن قدر بر بندگان ببخشد که غرق رضا شوند، و آنقدر نیز به آنها محبت کند که رضایت کامل خود را به آنان اعلام دارد، کوتاه سخن اینکه پیروزى فراتر از این نیست که انسان احساس کند مولا و محبوب و معبودش از او راضى است، و نشانه این رضا و خشنودى آن است که هرچه از مواهب در تصور مى گنجد یا نمى گنجد به او عنایت فرموده است.
تعبیر به (راضِیَةً مَرْضیَّةً) در آیه 28 سوره فجر که توصیف است براى روح مطمئنه بندگان خالص خدا که به جوار قرب محبوب راه مى یابند نیز اشاره به همین معناست، مى گوید: صاحب روح مطمئنه به سوى خدا باز مى گردد در حالى که هم او از خشنود است، و هم خدا از او خشنود، و اینجاست که فرمان (فَادْخُلى فى عِبادى) (در سلک بندگانم دراى) به صورت تاج کرامتى بر فرق او نهاده مى شود، چه افتخار بزرگى که انسان مخاطب به خطاب (عبادى) (بنده خاص من) شود؟!
آرى این است پاداش کسانى که از مرحله نفس «امّاره» و «لوّامه» فراتر رفته و به عالم «نفسه مطمئنه» گام نهاده اند، هوس هاى سرکش را رام کرده و شیطان را مهار زده، و بر مرکب تقوى و پرهیزکارى سوار شده اند.
آیات مربوط به رضا و خشنودى خداوند در قیامت به عنوان یک موهبت عظیم معنوى منحصر به آنچه در بالا آمد نیست، همین معنا در آیات مشابه دیگرى نیز دیده مى شود که حکایت از اهمیت فوق العاده این موضوع مى کند.(3)
پی نوشتها:
(1). تفسیر ابوالفتوح رازی، جلد 6، صفحه 70، روح المعانى، جلد 10، صفحه 122.
(2). تفسیر عیاشى ذیل آیه مورد بحث مطابق نقل المیزان، جلد 9.
(3). به آیات 7 قارعه، 21 توبه، 20 حدید، و 8 بینه مراجعه فرمایید.
|