تفسير موضوعي قرآن كريم
برگرفته شده از کتاب پیام قرآن نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی
باغ هاى بهشتى (مقدمه)
در بحث معاد جسمانى این حقیقت به خوبى روشن شد که از نظر قرآن مجید معاد هم جنبه جسمانى دارد و هم جنبه روحانى، چرا که انسان در آن صحنه با جسم و روح حاضر مى شود، و طبعاً باید در هر دو جنبه غرق مواهب و برکات الهى گردد.
آنها که نعمت هاى بهشتى را همه معنوى و روحانى مى پندارند، و آیاتى که دلالت بر نعمت هاى جسمانى مى کند همه را به زبان کنایه فرض مى کنند، در حقیقت از این نکته غافلند که انحصار نعمت هاى بهشتى به نعمت هاى روحانى مفهومش نفى معاد جسمانى است که برخلاف صریح آیات قرآن است.
و اصولا چنانکه در بحث معاد جسمانى گفتیم «جسم» و «روح» دو همزاد به هم پیوسته اند، همان گونه که در این جهان جدا از یکدیگر نمى توانستند به تکامل ادامه دهند، در آن جهان نیز براى بهره گیرى از مواهب الهى جدا از یکدیگر نمى توانند باشند (دقت کنید).
به هر حال نعمت هاى جسمانى بهشت مانند نعمت هاى معنوى بسیار متنوع و گسترده و جالب و دل انگیز است و قرآن روى آن بسیار تکیه کرده است تا از این طریق توجه همه انسان ها را به اعمال و صفات و فضائل که سرچشمه این مواهب است جلب کند (و مى دانیم نوع بشر بیش از آنچه به نعمت هاى روحانى مى اندیشد توجّه به مواهب جسمانى دارد) و در عین حال - چنانکه در فصل بعد خواهیم دید - فصل مهمى براى بیان نعمت هاى معنوى و لذات روحانى بهشت گشوده است که اگر از نظر گستردگى بیان در حدّ نعمت هاى مادى نیست ولى از نظر کیفیت و معناى، بسیار بر آن پیش مى گیرد.
با این اشاره به شرح فشرده نعمت هاى مادى بهشت باز مى گردیم، و آنها را تحت عناوین زیر بررسى مى کنیم:
1- باغ هاى بهشتى.
2- سایه هاى لذّت بخش.
3- مساکن و قصور.
4- فرش ها و ارائک.
5- غذاها و ظرف ها.
6- شراب هاى طهور.
7- برترین شراب بهشتى.
8- ظروف و جام ها.
9- لباس ها و زینت ها
10- همسران بهشتى.
11- خادمان و ساقیان.
12- پذیرایى کنندگان.
13- پیش پذیرایى.
14- نعمت هایى که به تصور نمى گنجد.
در هریک از موضوعات بالا آیات متعددى در قرآن مجید به چشم مى خورد اکنون به سراغ آنها مى رویم، و از هر چمنى گلى مى چینیم:
1- باغ هاى بهشتى
از مجموع آیاتى که در این زمینه در قرآن آمده است به وضوح استفاده مى شود که بهشت در مجموع به صورت باغ هایى فوق العاده عالى و بى مانند است که اصولا قابل مقایسه با باغ هاى این جهان نیست، و آنچه در قرآن از آن ترسیم شده شبح کمرنگى است که براى ما ساکنان دنیا قابل درک مى باشد، و گرنه حقیقت آن ماوراء درک ماست.
در بیش از یکصد آیه از قرآن مجید، از بهشت تعبیر به «جنّات» (باغ ها) یا «جنّت» (باغ) یا «جنّتان» (دو باغ) شده است.
در آیه 13 نساء مى خوانیم: وَ مَنْ یُطِعِ اللهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأنْهارُ: «هرکس اطاعت خدا و رسولش کند او را وارد باغ هایى از بهشت مى کند که نهرها از زیر درختانش جارى است».
و در آیه 221 بقره مى خوانیم: وَ الله یَدْعُوا اِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرةِ بِاِذْنِهِ: «خداوند دعوت به سوى باغ بهشت و آمرزش گناهان، به اذن و فرمانش مى کند».
و در آیه 46 رحمان آمده: وَلِمنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ: «براى کسى که از مقام پروردگارش خائف باشد، دو باغ بهشتى است».
این کلمات (جنّات، جنّتان و جنّة) از مادّه «جنّ» (بر وزن فَنّ) به معناى پوشانیدن است، و به گفته راغب در مفردات به معناى پوشانیدن چیزى از حسّ است، و بر همین اساس، مشتقّات فراوانى دارد:
«جَنّة» به معناى باغ است به خاطر اینکه زمینش زیر درختان پوشیده است، و یا به تعبیر دیگر زمینش با درختان پوشانیده شده است، ولى مقاییس اللغه مى گوید: بهشت را از این جهت جنّت مى گویند که پاداشى است که امروز از اهل ایمان مستور است، ولى این معنا بعید به نظر مى رسد زیرا باغ هاى دنیا را نیز جنّت مى گویند، و این نیست مگر به خاطر پوشیده بودن زمین هایش به وسیله درختان (دقت کنید).
و نیز «جنین» به بچّه اى گفته مى شود که در شکم مادر از نظرها پوشیده است.
«جنان» (بر وزن امان) به قلب گفته مى شود چرا که در سینه از نظر، پوشیده است.
«مِجَنّ» (بکسر میم و فتح جیم و تشدید نون) به معناى سپر است و به گفته مقاییس اللغه به هر وسیله دفاعى در جنگ، جُنّه (بضم جیم) گفته مى شود، در مقابل «سلاح» که جنبه تهاجمى دارد.
«جِن» و «جان» به موجود زنده اى گفته مى شود که از نظرها پنهان است.
به مارهاى عظیم، یا مارهاى خانگى، جن و جان نیز گفته مى شود و این به خاطر تشبیه آنها به «جن» است (چون تصور عامّه این بوده که جن موجود مخفى خطرناکى است، این مارها نیز چنین هستند).
به استخوان هاى سینه نیز «جَناجِن» گفته مى شود (شاید از این جهت که سپرى براى حفظ قلب محسوب مى شود).
«جُنون» به معناى دیوانگى است به خاطر پوشانده شدن عقل و هوش.
«جنون اللیل» و «جنان اللیل» به معناى پوششى است که تاریکى شب بر همه چیز مى افکند.
به هر حال آنچه در اینجا براى ما مورد توجه است، این است که باغ هاى بهشت باغ هایى است بسیار پردرخت به گونه اى که زمین هاى آن در زیر درختان پوشانده شده.
در ده ها آیه از قرآن مجید، بعد از ذکر «جنّات» (باغ هاى بهشتى) جمله تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأنْهارُ آمده است که نشان مى دهد باغ هاى بهشتى دائماً آب از کنار درختانش مى گذرد، و یا به تعبیر دیگر شاخه هاى درختانش بر آب ها سایه افکنده، و آب ها زیر آن قرار گرفته است (دقت کنید).
این به خاطر آن است که اولا آب و درخت وقتى در کنار هم باشد منظره فوق العاده جالبى دارد، گویى هر کدام بدون دیگرى ناقص است و کمبود در آن احساس مى شود ثانیاً طراوت همیشه مخصوص باغ ها و درختانى است که آب مرتباً از کنار آن عبور مى کند، اما درختانى که آب دائم ندارند و گهگاه از خارج، آب براى آنها مى آورند آن طراوت و شادابى و سرسبزى را ندارند، اصولا حیات و زندگى درخت با آب است، و باید این مایه حیات همیشه در کنار آن باشد.
جالب اینکه در روایتى آمده است: اِنَّ اَنْهارَ الْجَنَّةِ لَیْسَتْ فی اَخادِیْدَ، اِنَّما تَجْری عَلى سَطْحِ الجَنَّةِ مُنْضَبِطَةً بِالقُدْرَةِ حَیْثُ شاءَ اَهْلُها!: «نهرهاى بهشت در شکاف ها و گودى ها جریان ندارد، بلکه همه آنها روى سطح زمین قرار گرفته و به قدرت پرودرگار به هر سو که اهل بهشت اراده کنند جریان پیدا مى کنند»!.(1)
عجبتر اینکه نه تنها درختان بهشتى نهرها از زیر آنها عبور مى کند، بلکه از بعضى آیات مختلف استفاده مى شود که غرفه هاى بهشتى نیز روى نهرها بنا شده است، و نهرها از زیر آنها جارى است! چنانکه در آیه 58 عنکبوت مى خوانیم: وَالذَّینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِنَ الجَنَّةِ غُرْفُاً تَجْری مِنْ تَحتِها الأنْهارُ: «کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها را در غرفه هایى از بهشت جاى مى دهیم که نهرها در زیر آن جارى است»!.(2)
پی نوشتها:
(1). تفسیر قرطبى، جلد 1، صفحه 206.
(2). همین مضمون در آیه 20 زمر نیز آمده است.