زندگينامه پيامبران الهي/ حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم)/ قسمت پنجم
بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهمترین فراز از تاریخ اسلام
بوده و نزول قرآن کریم نیز از این زمان آغاز میگردد. کلمهي بعثت به معنای
«برانگیخته شدن» بوده و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انسانی از سوی
خداوند متعال برای هدایت دیگران میباشد.
همانطور که از روایات اسلامی و مطالعات تاریخی بر میآید، مسألهي بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
در ادیان الهی با برخی از خصوصیات و نشانهها، قبل از ظهور آن حضرت، مطرح
بوده و بسیاری از اهل کتاب و پارهای از اعراب مشرک نیز با آن آشنایی قبلی
داشتهاند. نوید و بشارت ظهور پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)، به تصریح قرآن در تورات و انجیل ذکر گردیده و حضرت عیسی (علیهالسلام) نیز پس از تصدیق توراتی که به حضرت موسی (علیهالسلام) نازل شده بود، به برانگیخته شدن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بشارت داده است. همچنین در این کتب، حتی به خصوصیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و یارانشان نیز اشاره شده است.
بنابراین (و همانگونه که قرآن نیز ذکر مینماید) دانشمندان اهل کتاب، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را همچون نزدیکترین کسان خود میشناختهاند. با مراجعه به تاریخ میتوان افراد زیادی را یافت که در انتظار ظهور و بعثت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودهاند و افرادی از میان آنها، حتی به امید دیدار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
به محل سکونت، مکان هجرت و یا حتی گذرگاه عبور و مرور آیندهي پیامبر هجرت
کرده بودند که به عنوان نمونه، میتوان به "بحیرای راهب" اشاره نمود.
بنابراین بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)،
حادثهای بس بزرگ در سرنوشت هدایت بشری بوده و عظمت این امر سبب میشد که
خداوند متعال به عنوان مقدمهي این امر بزرگ، تربیت و پرورش آن حضرت را به
عهده داشته و ایشان را برای آیندهي دشواری که در پیش رو داشتند، آماده سازد.
به دنبال همین تربیت الهی بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
در سالهای قبل از بعثت نیز حالات فوقالعادهي معنوی و مشاهدات روحانی
داشته و نتیجتاً ایشان تمام این دوران را با پاکی و طهارت و معنویت سپری
کردهاند. حضرت علی (علیهالسلام)
میفرمایند: "خداوند بزرگترین فرشتهي خود را از خردسالی پیامبر، همدم و
همراه ایشان ساخت. این فرشته در تمام لحظات شبانه روز با آن حضرت همراه بود
و او را به راههای بزرگواری و اخلاق پسندیده و شایسته رهبری میکرد.1
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
به خاطر همین حالات معنوی و طهارت روحی، ناگزیر از وضع نابسامان مردم و از
جهل و فسادی که بر جامعهي آن روز و بویژه در شهر مکه حاکم بود، رنج
میبردند. همچنین به منظور تفکر و عبادت در مکانی خلوت، مدتی محدود در سال
را از آنها کناره میگرفتند و به کوه حرا (که در شمال شرقی مکه واقع است)
میرفتند. این کنارهگیری برای حُنَفا و برخی یکتاپرستان قبل از پیامبر نیز
وجود داشته است.
قبل از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، اجداد او از جمله عبدالمطلب که همگی موحد و خداپرست
بودند، هر سال مدّتی را در نقطهي خلوتی می گذراندند.2
در دوران این خلوتگزینیها نیز همچون سایر مراحل گوناگون زندگی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت علی (علیهالسلام) (که پرورشیافته در خانهي پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در دامان ایشان است)، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را همراهی مینمود و گاهی اوقات برای ایشان آذوقه و آب و غذا میبرد.
امیرمؤمنان علی (عليهالسلام) میفرمایند: رسول خدا هر سال مدّتی را در حراء اقامت میکرد. من او را میدیدم و جز
من کسی او را نمیدید.3
پس از سپری شدن ایام عبادت، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مکه برگشته و پیش از اینکه به خانهي خویش بازگردند، خانهي خدا را طواف مینمودند.
این
حالات همچنان ادامه یافت تا اینکه سن آن حضرت به چهل سالگی رسید و خداوند
ایشان را مبعوث کرد و به پیامبری گرامی داشت، تا به وسیلهي قرآنی که آنرا
روشن و استوار گردانیده، بندگانش را از پرستش بتان خارج ساخته و به
پرستش خویش هدایت کند.
نزول اولین وحی
به عقیدهي اکثر علمای شیعه، بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز 27 ماه رجب، پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، اتفاق افتاد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این هنگام، چهل سال داشتند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)،
طبق رسم خویش چند روزی بود که برای عبادت و تفکر به غار حرا آمده بودند.
در روز بیست و هفتم ماه رجب بود که جبرئیل (یکی از چهار فرشتهي مقرب الهی و
مأمور ابلاغ وحی از جانب پروردگار به پیامبران) به سوی ایشان نازل شد. او
بازوی پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد بخوان. پیامبر فرمود: چه
بخوانم؟ جبرئیل آیات آغازین سورهي علق را از جانب خداوند نازل نمود:
"بِسمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * اقْرَأْ بِاسمِ رَبِّك الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الانسنَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَ رَبُّك الأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الانسنَ مَا لَمْ يَعْلَمْ
به نام خداوند بخشندهي مهربان. بخوان به نام پروردگارت که بیافرید. آدمی را
از علق بیافرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است. خدایی که بهوسیلهي
قلم آموزش داد و به آدمی آنچه را که نمیدانست، آموخت."4
همراه
اولین نزول وحی و در لحظهي بعثت، حوادثی بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله
میتوان به شنیده شدن صدای نالهای اشاره نمود. حضرت علی (علیهالسلام)
در این باره میگویند: "صدای نالهي شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن
حضرت شنیدم. عرضه داشتم: "یا رسول الله این ناله چیست؟" فرمود: "این شیطان
است که از اطاعت شدن مأیوس و ناامید شده و چنین به ناله در آمده است." سپس
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
اضافه فرمود: "تو میشنوی آنچه را من میشنوم و میبینی آنچه را که من
میبینم، الا اینکه تو مقام نبوت نداری و فقط وزیر و کمک کار من هستی و از
راه خیر جدا نمیشوی."5
همانطور که قبلاً نیز بیان شد، حضرت علی (علیهالسلام) در مواقع مختلف از جمله در دوران خلوتگزینیهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همراه حضرت بودهاند و این سخن امام علی (علیهالسلام)
در نهجالبلاغه نیز به طور خاصی بیان میدارد که ایشان در لحظهي نزول اولین
وحی، در کنار پیامبر حضور داشتهاند. البته مطالعات تاریخی بیان مینماید
که تنها شخصی که در آن لحظات، پیامبر را همراهی نموده، امام علی (علیهالسلام) بود و احدی جز ایشان، ادعای همراهی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن لحظات را ننموده است.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نزول اولین وحی
همانطور که در قسمتهای پیشین اشاره شد، قبل از بعثت، به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) الهاماتی میشد و ایشان حالات فوقالعادهای داشتند. اما کیفیت نزول اولین وحی بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و موضوع آن، به طور کلی با الهامات قبل از بعثت ایشان متفاوت بود، و این امر سبب شد تا حالات روحی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در نتیجه حالات جسمانی ایشان تغییر نماید. برای این تغییر حالت دو دلیل را میتوان برشمرد:
اولاً: ایشان در هنگام نزول اولین آیات قرآن، عظمت و جلال خداوند را هرچه بیشتر احساس کردند.
ثانیاً: در هنگام بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بار بزرگ رسالت به عهدهي ایشان نهاده شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
در شرایطی موظف به ابلاغ رسالت الهی خویش به مردم گشتند که جزیرةالعرب را
اوضاع نابسامان اجتماعی فراگرفته بود و در چنین شرایطی واضح بود که رسول
خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
پس از ابلاغ دعوت خویش نه تنها مورد تکذیب و تهمتهای ناروا و آزار و اذیت
مشرکین قرار میگرفتند، بلکه آنان در مسیر رسیدن پیام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سایر مردم، موانع بسیاری را ایجاد خواهند نمود. مجموعهي این عوامل باعث دگرگونی حالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
شد. اما خداوند نیز در این شرایط پیامبرش را تقویت نمود و ایشان را برای
به انجام رساندن مسئولیت عظیم رسالتش، بیش از پیش آماده ساخت.
بازگشت از کوه حرا
پس از این پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
از کوه پایین آمدند و به سمت مکه و خانهي خویش عازم شدند. هنگامیکه به
خانه رسیدند ماجرای بعثت خویش را برای همسر گرامیشان حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بازگو نمودند. خدیجه (سلام الله علیها) نیز که در سالهای همسری با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آثار بزرگی و پیامبری در ایشان را دیده بود، گفت:
"به خدا دیر زمانی است که من در انتظار چنین روزی، بسر بردهام، و امیدوار بودم که روزی تو رهبر خلق و پیغمبر این مردم شوی."6
نزول سورهي مدثر
در همین روزهای آغازین بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که در هنگام استراحت ایشان، جبرئیل برای بار دیگر بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و آیات نخستین سورهي مدثر را بر ایشان خواند که:
"بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنذِرْ * وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ * وَ ثِيَابَكَ فَطَهِّرْ * وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ * ولَا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ * وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ
به نام خداوند بخشنده مهربان، ای کسی که جامه به خود پیچیدهای،
برخیز و قوم خود را از عذاب خدا بیم ده و خدا را به بزرگی یاد کن و لباست
را پاکیزه دار و از ناپاکی دوری گزین و بر هرکس احسان کنی ابداً منت نگذار و
برای خدا صبر پیش گیر"7
میتوان گفت مفاد این سوره این است که از این پس، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
باید پیوسته به فکر بیم دادن مردم از نافرمانی خداوند بوده و لحظهای از
آن غافل نباشد و به اینگونه بود که اولین آیههای کتاب آسمانی دین اسلام به
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و ایشان از جانب خداوند به مقام رسالت برگزیده شدند.
نخستین مسلمانان
همانطور که قبلاً به آن اشاره شد، حضرت علی (علیهالسلام) به دلیل نزدیکی با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در غار حرا، همراه ایشان بودهاند که لحظهي نزول اولین وحی هم یکی از آن مواقع بوده است. پس بسیار طبیعی به نظر میرسد که حضرت علی (علیهالسلام) که از نزدیک این وقایع عظیم و مبعوث شدن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در غار حرا، از جانب خداوند متعال را نظارهگر بودهاند، در آنجا به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آورده و به عنوان اولین مسلمانان، چه در میان زنان و چه در میان مردان یاد شوند.
خود ایشان نیز در چندین خطبه (در نهجالبلاغه) که در حضور عموم مسلمانان و بیشتر اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایراد میشد، میفرمایند: "من بر فطرت یکتاپرستی متولد شدم و از دیگران به ایمان و هجرت سبقت گرفتم."
همچنین میفرمایند: "هیچکس قبل از من به دعوت حق روی نیاورده است."
در مورد اولین زن مسلمان نیز باید گفت که به اتفاق عموم مورخان اسلام، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) اولین زن مسلمان بودهاند، چون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از مبعوث شدن با اولین کسی که برخورد داشتهاند، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بوده، ضمناً، همانطور که در قسمتهای قبل نیز بدان اشاره شد، ایشان در گفتار خویش تلویحاً پیامبری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تصدیق نمودهاند.
بعد از این دو بزرگوار میتوان به ابوذر غفاری که جزو اولین مسلمانان بوده نیز اشاره کرد.
بعد از بعثت
پس از بعثت رسول خدا، جبرئیل از آسمان فرود آمد، آبی از آسمان آورد و طریقهي وضو گرفتن و رکوع و سجود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آموخت. همچنین سایر احکام و مسائل شرعی نیز توسط جبرئیل بتدریج بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل میشد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
نیز این احکام را به نخستین مسلمانان آموزش داده و آنها هم این اعمال را
انجام میدادند. به عنوان مثال در مورد نماز باید گفت که حضرت علی (علیهالسلام) و حضرت خدیجه (سلام الله علیها) که اولین نمازگزاران بودند پشت سر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
به جماعت ایستاده و نماز را اقامه میکردند. گفته میشود آنها نماز ظهر را
در کنار کعبه میخواندند ولی در مواقع دیگر در جاهای دیگر این فریضه را
بجای میآوردند تا قریشیان متوجه آنها نشوند.
پينوشتها:
1- نهجالبلاغه: خطبه 192 (خطبه قاصعه)
2- الکامل: ابن اثیر، ج
2، ص 15
3- نهجالبلاغه: ترجمه فیضالاسلام، خطبه 234، ص
814
4- علق/ 1 - 5
5- نهج البلاغه: خطبه 192 (خطبه قاصعه)
6- مناقب، ج 1، ص 46
7- مدثر/ 1 - 7
|