
سفر مجازي به حرم حضرت عبدالعظيم حسني(عليه السلام)
شهر ری در فاصلهي 14 كيلومتري جنوب شرقی شهر تهران (پايتخت كشور ايران) و متصل به اين شهر است و آستان مقدس حضرت عبدالعظيم حسني(عليه السلام) در آن واقع است.
بناى نخستين آستان، قبر سادهاى بيش نبود زيرا در آن عصر، يعنى هنگام دفن او، خلفاى عباسى از جمله متوكّل و ديگران اجازه احداث بنا و مقبره، براى خاندان عصمت و طهارت و بازماندگان آنان را نمىدادند به ويژه آنكه، عبدالعظيم حسنى(عليه السلام) نيز از جور و ستم متوكل، فرارى و به طور پنهانى در آن منطقه مىزيسته است.
علاوه بر آن در شهر رى، خاصه دروازه باطان يا باطاق، بيشتر ساكنان آن، اهل سُنت بوده و بر اساس آنچه مؤلّفان، از جمله «قزوينى رازى» تشريح مىكند، اكثر محلات شهر رى را حنفىها اشغال كرده بودند. بنا بر اين بديهى است كه كسى چندان موقعيتى براى احداث مقبره براى او را نيافته باشد. به نظر مىرسد نخستين زمانى كه بنا و مقبرهاى براى وى احداث شده، بيست سال پس از دفن او باشد.
در آن هنگام محمد بن زيد، داعى علوى، حكومت علويان طبرستان را در شمال تشكيل داد و به اعزاز و بزرگداشت خاندان و بازماندگان اهل بيت و سادات و به ويژه اموات و قبور آنان پرداخت. او مشاهد و مقابرى را كه متوكل از بين برده بود، از جمله زيارتگاه امام على(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام) را تا حدودى بازسازى و احيا كرد.
اما اين نكته، نتيجه كاوشهايى است كه كارشناسان در سال 1348 شمسي، به هنگام مرمت و تعمير سر در ورودى سمت شمال حرم مطهر به آن رسيدند. كتيبهاى كوفى و تزيينات آجرى آن، نشان از اين موضوع داشت كه نخستين بناى حرم مطهر حدود پانصد سال قبل از آنچه كارشناسان مىانديشيدند ساخته شده است. حاصل اين تحقيقات به صورت كتيبهاى با خط نستعليق برجسته بر پايههاى طرفين همان درب، با اين عبارت ماندگار شد.
«بر اثر بررسى كارشناسان روشن شد كه ساختمان نخستين بقعه مطهر در نيمه دوم قرن سوم هجرى توسط «محمد بن زيد» داعى علوى تعمير اساسى يافت و درگاه اين بنا نخست به امر پادشاهان آل بويه و سپس به همت مجدالملك قمى (وزير بركيارق) در فواصل چهارصد و هشتاد تا چهارصد و نود قمرى، متجاوز از نهصد سال پيش از اين ساخته شده است.
بنا بر اين، بر اساس كتيبه كوفى و نيز تذكر كارشناسان مورد اشاره، روشن مىشود كه بناى نخستين بقعهي مباركه را بايد به عصر علويان طبرستان و حدود 20 سال پس از رحلت عبدالعظيم حسنى(عليه السلام ) يعنى حدود سال هاي 272 ـ 275 برگرداند. اين در حالى است كه تا چند دهه قبل، به دليل وجود تاريخ 725 هجرى بر روى صندوق آستانه مبارك، تصور ميرفت كه بناى حرم مطهر مربوط به عصر خوارزمشاهيان، يعنى آغاز سده هفتم هجرى باشد. بعضى نيز بر اساس قرائن ديگر، چنين مىانديشيدند كه قديمى ترين زمان احداث بنا، عصر سلجوقى است، اما چون اثرى خاص و مستند از عصر سلجوقى وجود نداشت لذا تاريخ قطعى بناى آستانه مطهر را عصر خوارزمشاهيان مىدانستند .
بنای اصلی و نخستین بقعه، در نیمهي دوم قرن سوم هجری قمری، توسط محمد پسر زید داعی علوی تعمیر اساسی شد. درگاه اصلی ورودی بنا، که در سمت شمال قرار دارد، برای نخستین بار در زمان پادشاهان آل بویه و سپس در دوره قاجار به یاری مجدالملک قمی کامل شد.
با گذشت زمان، متعلقات دیگری هم به بنای فوق، افزوده شد تا به صورت مجموعهي بزرگ کنونی در آمد. در حال حاضر، بنا مشتمل بر حرمهای متعدد، رواقها، مسجدها، ایوانها و صحنها است. در دوره صفویه، بناهای اطراف به آن افزوده شد و در دوره قاجار، به دلیل نزدیک بودن به پایتخت، توجه بیشتری به آن شد و بیشتر بناهای وابسته به حرم عبدالعظیم و امام زاده زید در این دوره تکمیل و تزیین شد.
از آثار تاریخی این مجموعه به سردر آجری دوران سلجوقی و صندوقی از چوب عود، فوفل و گردو و با کتیبههایی به خط نسخ و ثلث برجسته میتوان اشاره کرد که به سال ۷۲۵ ه.ق. تعلق دارد .بنای اصلی حرم، اتاقی چهار ضلعی به ابعاد ۷/۵ متری است که در بالا با چهار گوشواره به هشت ضلعی و سپس به کمک طاقبندهایی کوچک به شانزده ضلعی تبدیل و زمینه برای برپایی گنبد فراهم میشود. پوشش زیرین گنبد با طاق ضربی مدور در زمان شاه طهماسب تغییر یافت و پوشش خارجی آن درسال ۱۲۷۰ ، به دستور ناصرالدین شاه با خشتهای مسی و زرین تزیین شد.
حرم در هر ضلع به وسیله دری به رواقهای مجاور گشوده میشود. اطراف ضریح حرم از سنگ مرمر سیاه و سفید به ارتفاع ۱/۶۵ متر پوشیده شده و نیز در سال ۱۲۷۳، به فرمان ناصرالدین شاه، بالای آن تا سقف به طرز چشم نوازی آینه کاری شده است .در قسمت شرقی حرم، مسجد زنانه و در قسمت غربی مسجد مردانه و قبر ناصرالدین شاه قرار داشت. در گذشته، درب کوچکی در سمت جنوبی قبر ناصرالدین شاه وجود داشت که به حرم امامزاده حمزه(عليه السلام) باز میشد.
در سال۱۲۷۰ ، بالای حرم و در کنار گنبد، دو گل دسته به ارتفاع ۲۴ متر از سطح بام و به قطر دو متر ساخته شد. بر فراز ضریح نیز حدود ۶۴ گلدان زرین قرار دارد.
مهمترین صحن و ایوان حرم متعلق به ایوان وسیع آستانه است که در شمال حرم واقع شده است. این ایوان به دستور ناصرالدین شاه ساخته شد. ایوان جنوبی حرم نیز درسال ۹۴۴، به فرمان شاه طهماسب صفوی ساخته و در دوره قاجار آینه کاری و تزیین شد. صحنهای دیگر حرم، شامل صحن توتی یا مدرسه امین السلطان در شمال غربی، صحن کاشانی (صحن ناصرالدین شاه یا ولیعهدی)، در غرب حرم و صحن باغ علی جان در شرق و حرم و صحن جنوبی است که به صحن امام زاده حمزه (عليه السلام) معروف است. در غرب حرم مسجد و رواق بالاسر قرار دارد که از ساختههای دوران صفوی است. این مسجد دارای محراب بسیار زیبایی است که با کاشیهای معرق رنگارنگ تزیین شده است.
بارگاه حضرت عبدالعظیم حسنی(عليه السلام) با مقابر، صحنها و مجموعههای خصوصی اطراف حرم، اعتبار ویژهای دارد. احترام و تقدس ویژهای که مردم برای حضرت قایل بودهاند موجب خاک سپاری بسیاری از شخصیتهای سیاسي، اجتماعی و فرهنگی در این گورستان شده است. آیتالله کاشانی، علامه محمد قزوینی، خاندان قائم مقام فراهانی، بدیعالزمان فروزانفر، حسین علی میرزا، نصرت السلطنه، ستارخان، ناصرالدین شاه، گروهی از دراویش نعمتاللهی و فرزندان آیتالله بهبهانی در این گورستان دفن شدهاند.
در سال ۱۳۶۹، طرح توسعه حرم عبدالعظیم، در قالب بیش از ۱۶ پروژه بزرگ مذهبی، فرهنگی و رفاهی انجام و ازسال ۱۳۷۱، عملیات اجرایی طرح به شعاع ۲۰۰ مترمربع از حرم مطهر در زمینی به وسعت ۲۰۰۰۰ متر مربع آغاز گردید. به همین منظور، تمام قبرهای قدیمی اطراف حرم که به مرور زمان خراب شده بود و شکل ناخوشایندی به مجموعه بخشیده بود تخریب و تعداد زیادی از منازل و مغازههای اطراف خریداری گردید. زیربنای تقریبی مجموعه ۱۰۰ هزار متر مربع بوده و بودجه مورد نیاز آن نیز بالغ بر ۱۲۰ میلیارد ریال برآورد شد، که از محل درآمدهای آستان، همیاری مردم و مساعدتهای دولت تأمین میشود. احداث این پروژهها زیر نظر تیمی از کارشناسان معاونت عمران آستان مقدس و با بهرهگیری از معماران چیره دست، هم زمان انجام گرفته است که در نوع خود از نظر سرعت و کیفیت عملیات ساختمانی کم نظیر است.
این حرم پس از اجرای طرح توسعه، دارای زیربنای ۳۷۰۰ متر مربع، رواقهای جدید با ۸۰۰۰ متر مربع، مصلای بزرگ ری ۵۰۰۰ متر مربع، مرکز فرهنگی جوانان ۵۰۰۰ متر مربع، دارالتولیه ۲۷۰۰ متر مربع، صحن مصلی(صحن سابق باغچه علیجان) ۱۶۵۰ متر مربع، صحن امامزاده حمزه ۲۰۰۰۰ متر مربع، دانشکده علوم حدیث ۵۸۰۰ مترمربع، سالن اجتماعات ۳۰۰۰ مترمربع، موزه جدید ۱۸۰۰ مترمربع، تختگاههای شمالی و جنوبی ۷۰۰ مترمربع، صحن امامزاده طاهر(عليه السلام ) ۶۵۰۰ مترمربع، بیمارستان ۵۰۰۰ مترمربع، مهمانسرا ۵۰۰۰ مترمربع، حوزه علمیه برهان ۵۰۰۰ مترمربع، کتابخانه ری با ۱۸۰۰ مترمربع و بستانهای جنوبی و شمالی است.
حضرت عبدالعظيم حسني (عليه السلام )
عبدالعظيم(عليهالسّلام) فرزند عبدالله بن علي، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي(عليهالسلام) است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت ميرسد. پدرش عبدالله نام
داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قيس. ولادت با سعادت حضرت عبدالعظيم(عليهالسلام) در سال 173 هجري قمري در شهر مقدّس مدينه واقع شده است و مدّت 79
سال عمر با بركت او با دوران امامت چهار امام معصوم يعني امام موسي كاظم(عليهالسلام)، امام رضا(عليهالسلام)، امام محمّد تقي(عليهالسلام) و امام
عليّ النّقي(عليهالسلام) مقارن بوده است. او محضر مبارك امام رضا(عليهالسلام)، امام محمّد تقي(عليهالسّلام) و امام هادي(عليهالسلام) را درك
كرده و احاديث فراواني از آنان روايت كرده است.
اين فرزند حضرت پيامبر (صلّي الله عليه و آله وسلّم)، از آنجا كه
از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي(عليهالسلام) است به حسني شهرت يافته
است.
حضرت عبدالعظيم الحسني(عليهالسّلام) از دانشمندان شيعه و از
راويان حديث ائمه معصومين (عليهم السّلام) و از چهرههاي بارز و محبوب و مورد
اعتماد، نزد اهل بيت عصمت (عليهم السّلام) و پيروان آنان بود و در مسايل دين
آگاه و به معارف مذهبي و احكام قرآن، شناخت و معرفتي وافر داشت.
ستايشهايي كه ائمه معصومين (عليهم السّلام) از وي به عمل آوردهاند، نشان دهنده شخصيّت علمي و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادي(عليهالسلام) گاهي اشخاصي را كه سؤال و مشكلي داشتند، راهنمايي ميفرمودند كه از
حضرت عبدالعظيم الحسني(عليهالسلام) بپرسند.
زمينههاي مهاجرت حضرت عبدالعظيم(عليهالسلام) از مدينه به ري و سكونت در غربت را بايد در اوضاع سياسي و اجتماعي آن عصر جستجو كرد؛ سادات و علويّون در زمان متوكّل خليفه ستمگر عباسي، در بدترين وضع به سر مي بردند. در همين دوران بود كه حضرت عبدالعظيم(عليهالسلام) به خدمت حضرت امام هادي(عليهالسلام) رسيد و عقايد ديني خود را بر آن حضرت عرضه كرد، حضرت امام هادي(عليهالسلام) او را تأييد فرموده و فرمودند: تو از دوستان ما هستي. ديدار حضرت عبدالعظيم(عليهالسلام) در سامرا با حضرت امام هادي(عليهالسلام) به خليفه گزارش داده شد و دستور تعقيب و دستگيري وي صادر گشت، او نيز براي مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان ميكرد و در شهرهاي مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد ميكرد و شهر به شهر ميگشت تا به ري رسيد.
او به صورت يك مسافر ناشناس، وارد ري شد و در محلّه ساربانان به منزل يكي از شيعيان رفت. او در زيرزمين آن خانه به سر ميبرد و كمتر خارج ميشد، روزها را روزه ميگرفت و شبها به عبادت و تهجّد ميپرداخت، تعداد كمي از شيعيان او را ميشناختند و از حضورش در ري خبر داشتند و مخفيانه به زيارتش ميشتافتند، امّا ميكوشيدند كه اين خبر فاش نشود و خطري جانِ حضرت را تهديد نكند.
پس از مدّتي، افراد بيشتري حضرت عبدالعظيم(عليهالسلام) را شناختند و خانهاش محلّ رفت و آمد شيعيان شد، نزد او ميآمدند و از علوم و رواياتش بهره ميگرفتند و عطر خاندان عصمت(عليهالسلام) را از او مي بوئيدند و او را يادگاري از امامان خويش ميدانستند و پروانه وار گردِ شمعِ وجودش طواف ميكردند.
روزهاي پاياني عمر پر بركت حضرت عبدالعظيم(عليهالسّلام) با بيماري او همراه بود، آن قامت بلند ايمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پيروان اهل بيت در آستانهي محروميّت از وجود پر بركت اين سيّد كريم قرار گرفته بودند، اندوه مصيبتهاي پياپي مردم و روزگار تلخ شيعيان در عصر حاكميت عبّاسيان برايش دردي جانكاه و مضاعف بود؛ در همان روزها يك روياي صادقانه حوادث آينده را ترسيم كرد.
يكي از شيعيان پاكدل ري، شبي درخواب حضرت رسول(صلّي الله عليه وآله و سلّم) را در خواب ديد. حضرت پيامبر اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) به او فرمودند: فردا يكي از فرزندانم در فلان محلّه چشم از جهان فرو ميبندد، شيعيان او را بردوش گرفته به باغ عبدالجبّار مي برند و نزديك درخت سيب به خاك ميسپارند.
سحرگاه به باغ رفت تا آن باغ را از صاحبش بخرد و افتخار دفن شدن يكي از فرزندان پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) را نصيب خويش سازد، عبدالجبّار كه خود نيز خوابي همانند خواب او را ديده بود، به رمز و راز غيبي اين دو خواب پي برد و براي اينكه در اين افتخار، بهرهاي داشته باشد، محلّ آن درخت سيب و مجموعه باغ را وقف كرد تا بزرگان و شيعيان در آنجا دفن شوند.
همان روز حضرت چشم از جهان فرو بست. خبر درگذشت اين نوادهي رسول اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) دهان به دهان گشت و مردم با خبر شدند و جامههاي سياه پوشيدند و بر درب خانهي حضرت عبدالعظيم الحسني(عليهالسلام) گريان و مويه كنان گرد آمدند؛ پيكر مطهّر او را غسل دادند، به نقل برخي مورّخان در هنگام غسل، در جيب پيراهن او كاغذي يافتند كه نام و نسب خود را در آن نوشته بود؛ بر پيكر او نماز خواندند، تابوت او را بر دوش گرفتند و با جمعيّت انبوه عزادار به سوي باغ عبدالجبّار تشييع كردند و پيكر مطهّرش را در كنار همان درخت سيب كه رسول خدا(صلّي الله عليه وآله و سلّم) به آن شخص اشاره كرده بود، دفن كردند تا پارهاي از عترت مصطفي(صلّي الله عليه و آله و سلّم) در اين باره به امانت بماند و نورافشاني كند و دلباختگان خاندان پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) از مزار اين وليّ خدا فيض ببرند.
ابن قولويه در كامل الزيارات (باب 107 ص 324) از علي بن الحسين بن موسي بن بابويه و او از محمّد بن يحيي اشعري عطار قمي روايت كرده كه شخصي از اهل ري گفت: بر حضرت ابوالحسن عسكري، امام هادي(عليهالسلام) وارد شدم، آن جناب از من پرسيد در كجا بودي؟ عرض كردم: به زيارت سيّدالشّهداء(عليهالسلام) رفته بودم، فرمود: آگاه و متوجه باش اگر قبر عبدالعظيم حسني را كه در نزد شما ميباشد زيارت كرده بودي، مثل اين بود كه حسين بن علي(عليهالسلام) را زيارت كرده باشي. اين حديث را رئيس المحدثين شيخ صدوق نيز در ثواب الاعمال ص 95 روايت كرده و همچنين اين روايت در رساله صاحب بن عباد ذكر شده است.
بارگاه امامزاده طاهر (عليه السلام )
يكى ديگر از بقاع مقدس در آستان عبدالعظيم(عليه السلام)، بقعه امامزاده طاهر است كه در سمت شرقى صحن اصلى(شمالى) حرم عبدالعظيم(عليه السلام) قرار دارد. نسب امامزاده طاهر با هفت واسطه به امام سجاد(عليه السلام) مىرسد: «ابوعبدالله بن طاهر بن محمد(المبرقع) بن حسن بن حسين(الاحول) بن عيسى بن يحيى بن حسين بن زيد بن على بن حسين(عليه السلام). چنين شاهد قيام و شهادت برادرش يحيى نيز بود و خود در قيام نفس زكيه حضور يافت و عليه منصور و خلافت عباسى به مبارزه دست زد. حسين بن زيد در 145 هـ.ق. از دنيا رفت. آخرين جد امامزاده طاهر، زيد بن على(عليه السلام)، فرزند بزرگوار امام سجاد(عليه السلام) بود، كه عليه خلافت بنى اميه در عصر هشام بن عبدالملك قيام كرد و سرانجام در جريان آن شهيد و به فجيع ترين وضعى مُثله شد. جنازه او تا چهار سال بر دروازه كوفه آويزان بود و پس از آن در دوران وليد بن عبدالملك به هنگام قيام فرزند زيد يعنى يحيى، جنازه او را پايين آورده سوزاندند و خاكستر آن را در فرات ريختند. طاهر بن محمد، كه از سلاله اين آزادگان و شجاعان بود، از فقها و متكلمان عصر خود به شمار مىرفت. او به رى آمد كه در آن دوران به سبب وجود مقبره عبدالعظيم حسنى(عليه السلام) و امامزاده حمزه(عليه السلام) در اواخر قرن سوم از مراكز زيارتى و مركز و مهد فرهنگ تشيع محسوب مىشد.
او در بين سال هاى 300 تا 310 هـ.ق. وفات يافت و در جوار قبر عبدالعظيم حسنى(عليه السلام) به خاك سپرده شد. نخستين بناى بقعه امامزاده طاهر را در اواخر عهد آل بويه ساختند و در عصر سلجوقى آن را به همراه بقعه عبدالعظيم حسنى(عليه السلام) بازسازى كردند. در عصر قاجار صحن اصلى حضرت عبدالعظيم در غرب مقبره امامزاده طاهر(عليه السلام) ساخته شد، كه راه ارتباطى آن دو مقبره بود، اين صحن را به همراه ايوان بزرگ آيينه به دستور امينالسلطان صدر اعظم وقت ناصرالدين شاه و به همت فرزند او ميرزا ابراهيم خان ساختند. ظلالسلطان، فرزند ناصرالدين شاه كه از امامزاده طاهر شفا گرفته بود، دستور داد تا در 1320 ق بقعه و بناى مقبره او را رضاقلى خان سراج الملك، كاشى كارى و ضريحى در آن نصب كند. او ايوانى نيز در غرب مقبره ساخت. كاشىهاى معرق و آيينه كارىهاى داخل بقعه، قصايد و اشعار زيباى شاعران فارسى گوى قاجار با خط نستعليق زيبايى تذهيب شد. بر روى مقبره ضريحى از چوب قرار داشت كه به جاى آن ضريح فولادى امامزاده حمزه را نصب كردند. داخل اين ضريح تا 1355ش، از كاشى آبى ساده بود، كه پس از نصب صندوق خاتم فعلى قبر حمزه(عليه السلام)، صندوق منبت قبلى آن را بر روى مرقد امامزاده طاهر نصب كردند. اين ضريح نيز در دوران توليت حجة الاسلام والمسلمين رى شهرى جاى خود را به ضريحى جديد از نقره داد و ضريح قبلى به موزه رى منتقل شد.
بارگاه امام زاده حمزه (علیه السّلام)
دقیقاً نمیتوان معلوم کرد که از چه زمانی برای مرقد مطهّر امامزاده حمزه(عليه السلام)، گنبد و حرم و ضریح بنیان نمودهاند ولی مسلم این است که حضرت عبد العظیم(عليه السلام) در زمان اقامت خود در شهر ری، روزها به زیارت قبری که فعلاً در مقابل قبر اوست میآمد و میفرمود: « هذا قبر رجل من ولد موسی بن جعفر(عليه السلام)؛ این قبر مردی از فرزندان امام موسی بن جعفر(عليه السلام) است.» اولین کسی که مکان این قبر منوّر را زیارت و معرفی نمود جناب سید الکریم حضرت عبد العظیم(عليه السلام) بوده و بعدها اهالی متدّین و مشتاق به خاندان اهل بیت(عليه السلام) به زیارت وی مشرف شدند، تا این که اولین بار سلاطین صفویه که از اولاد او بودهاند، در ایام سلطنت خود به آن قبر، توجه جدی نمودند.
در همین رابطه، مرحوم دکتر محمد تقی مصطفوی در کتاب آثار تاریخی طهران مینویسد: « بقعه امام زاده حمزه(عليهالسلام) مشتمل بر حرمی به اندازه تقریبی و هئیت حرم حضرت عبد العظیم(عليه السلام) است و همانند آن مزیّن به آیینه کاری و دارای ضریح نقرهای از اواسط دوره قاجاریه و صندوق چوبی تازه ساز میباشد. ایوان بزرگ شرقی و مسجد بالای سر (در جانب غربی آن) در جنوب غربی آستانه حضرت عبد العظیم(عليه السلام) واقع است که به نظر میرسد از ابنیه دوران شاه طهماسب صفوی باشد. »
|