تفسیر موضوعی قرآن کریم
برگرفته شده از کتاب پیام قرآن نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی
خرده گيرى ها بر مسأله عصمت
درباره مسئله «عصمت انبياء و امامان معصوم(عليهم السلام)» سؤالاتى مطرح مى شود كه مهم ترين آنها اين سؤال است كه: آيا معصوم بودن جنبه جبرى ندارد؟ اگر مقام عصمت موهبت الهى است كه تنها به اين بزرگواران داده شده، و پيامبر و امامان معصوم(عليهم السلام)نمى توانند گناهى انجام دهند يا خداوند جلو عوامل گناه را به طور الزام مى گيرد چگونه عصمت ايشان، فضيلت و افتخار محسوب مى شود؟
پاسخ اين سؤال مشروحاً در جلد هفتم پيام قرآن، در بحث «عصمت انبياء» بيان شد، امّا بطور خلاصه و عصاره در جواب چنين بايد گفت كه:
طرح اين اشكال به خاطر عدم توجه به ريشه هاى عصمت معصومان(عليهم السلام) است، آنها توجه به اين نكته ندارند كه اين تقواى شكست ناپذير الهى (عصمت) از ايمان قوى و علم و آگاهى فوق العاده آنان سرچشمه مى گيرد كه بخشى از هر دو اكتسابى و قسمتى موهبتى است. فى المثل آدم باهوشى كه در پزشكى به سطح بالاى اين علم مى رسد; هرگز حاضر نيست آبى را كه با آزمايش هاى متعدّد مملو از انواع ميكرب هاى مهلك و كشنده شناخته شده بنوشد; در حالى كه يك آدم بى سواد ممكن است چنين كارى را بكند. پرهيز آن طبيب از آن آب آلوده در عين اينكه قطعى و شكست ناپذير است كاملا جنبه اختيارى دارد; زيرا او مى تواند آن آب را بنوشد، ولى ايمان و آگاهى او نسبت به پيامدهاى اين امر، مانع مى شود كه او در عين آزادى اراده در برابر انجام خصوص اين كار شبيه معصوم باشد. (1)
سؤال ديگر اينكه امامان خودشان در لابه لاى كلمات شان اعتراف به خطا و گناه كرده اند; چگونه مى توان ايشان را معصوم دانست؟ آنها در دعاهايشان از خدا طلب عفو و بخشش از گناه مى كنند كه اين خود دليل بر عدم معصوم بودن آنها است. امام اميرالمؤمنين على بن ابيطالب(عليه السلام) در خطبه 216 نهج البلاغه مى فرمايد:
« اِنّى لَسْتُ فى نَفْسى بِفَوْقِ اَنْ اُخْطى وَ لا آمَنُ ذلِكَ مِنْ فِعْلى اِلاّ اَنْ يَكْفىَ اللهُ مِنْ نَفْسى ما هُوَ اَمْلَكُ بِهِ مِنّى»:
«من (خودم به عنوان يك انسان) خويشتن را بالاتر از آنكه اشتباه كنم نمى دانم; و از خطا در كارهايم ايمن نيستم مگر اينكه خداوند مرا حفظ كند». (2)
شبيه اين ايراد در مورد بسيارى از آيات مربوط به سر گذشت انبياء در قرآن مجيد نيز مطرح مى شود; كه ما همه آنها را به طور مبسوط در همان جلد هفتم پيام قرآن تحت عنوان تنزيه انبياء ذكر كرديم; و پاسخ به آنها داده شده است، و با اشاره به تاريخ انبياء و آنچه در آن ممكن است مورد اين خرده گيرى واقع شود، مسائل را دنبال كرديم. به طور خلاصه و فشرده به چند نكته بايد اشاره كرد:
1ـ در بسيارى از موارد، معصومان به عنوان يك سرمشق براى مردم سخن مى گفتند و گفته هاى آنها جنبه تعليمى داشته است. جالب اينكه در تفسير روح المعانى بعد از طرح اشكال در مورد على(عليه السلام)، همين پاسخ را آورده سپس مى گويد: قصد تعليم، آن گونه كه در بعضى از دعاهاى پيامبر(صلى الله عليه وآله) است در كلام على(عليه السلام) بعيد است.(3)
معلوم نيست چرا در كلام پيامبر(صلى الله عليه وآله) بعيد نيست اما در كلام على(عليه السلام) بعيد است. اين تناقض و تضاد در استدلال دليلى جز تعصّب عميق اين مفسّر معروف ندارد.
2ـ در بعضى از موارد هدف اين بوده كه بگويند ما بدون تكيه بر لطف خداوند از خود چيزى نداريم; و اين مواهب و امدادها و توفيقات او است كه ما را معصوم مى دارد; و به تعبير ديگر جمله اى كه از على(عليه السلام) نقل شده، درست بر عكس آنچه خرده گيران گفته اند دلالت بر معصوم بودن او به كمك الطاف الهى دارد; زيرا امام مى گويد من شخصاً (بدون پروردگار) از خطا مصون نيستم; و اين موهبت جز به امداد پروردگار نيست; و يا به تعبيرى كه در سوره يوسف آمده، اين امداد غير از برهان رب نيست.
3ـ بسيارى از امور كه به عنوان گناه در آيات يا دعاها آمده، چيزى جز ترك اولى محسوب نمى شود; و مطابق اين تعبير معروف است كه: « حَسَناتُ الاَبْرارِ سَيِئاتُ المُقَرَّبينَ»: «حسنات نيكان، گناهان مقرّبان محسوب مى شود».
اين نكته نيز لازم به ذكر است كه منظور از ترك اولى، اين نيست كه كار واجبى را ترك كرده باشند يا گناه و حتى مكروهى را انجام داده باشند; بلكه منظور انجام فعل مباح و حتى مستحب مى باشد در برابر انجام كارى كه از آن مستحب تر بوده است بوضوح رها كردن يك مستحب اولى، و رفتن به سوى مستحب ديگر به هيچ وجه كار خلافى نيست; ولى عنوان ترك اولى دارد. البتّه همين كار درباره ديگران نه تنها خلاف نيست; بلكه به عنوان انجام مستحب در حدّ خود يك فضيلت است ولى درباره مقرّبان درگاه خدا گاه مايه عتاب مى گردد.
براى مثال نمازى كه از يك فرد عادى شايسته و مقبول به شمار مى آيد; براى يك عالم بزرگ ترك اولى است و نماز آن عالم بزرگ، براى معصوم شايسته نيست. (براى توضيح بيشتر به جلد هفتم پيام قرآن مراجعه فرمائيد.) (4)
پی نوشتها :
1. براى توضيح بيشتر به جلد 7 پيام قرآن، صفحه 193 تا 197 مراجعه فرمائيد.
2. آلوسى در تفسير روح المعانى ذيل آيه تطهير اصرار عجيبى دارد كه مفهوم آيه را در مورد معصوم بودن اهل بيت(عليهم السلام)انكار كند و از جمله اشكال بالا را مطرح مى نمايد (روح المعانى، جلد 22، صفحه 17).
3. روح المعانى، جلد 22، صفحه 17.
4. جلد 7، صفحه 103 تا 173.