تفسیر موضوعی قرآن کریم
برگرفته شده از کتاب پیام قرآن نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی
ششم: احياى ارزش هاى معنوى
با اين كه وجود انسان تركيبى است از ماده و معنى، جسم و روح، و زندگى او نيز از دو بخش تشكيل شده، زندگى مادى و معنوى، ولى در دنياى مادى، تمام قوانين ناظر به ارزش هاى مادى است. هر كار و عملى كه به مسائل مادى جامعه لطمه اى نزند، از نظر آنها مجاز است. تصويب بسيارى از قوانين شرم آور كه ذكر آن مشمئز كننده است، از سوى آنان در همين راستا است. در حالى كه اين جداسازى نه تنها ضربه به شخصيت والاى انسان مى زند و او را تا سر حد يك حيوان تنزل مى دهد، بلكه همان ارزش هاى مادى نيز به خطر مى افتد، چرا كه جداسازى اين دو از يكديگر عملاً ممكن نيست.
ولى قرآن از آنجايى كه هماهنگ با خلقت و فطرت انسان است، هم ارزش هاى مادى و هم ارزشهاى معنوى را در نظر مى گيرد.
به هنگامى كه سخن از انتخاب همسر به ميان مى آورد، مى گويد: «الزَّانِى لاَ يَنكِحُ إلاَّ زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لاَ يَنكِحُهَا إِلاَّ زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»: «مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نمى كند، و زن زناكار را جز مرد زناكار يا مشرك به ازدواج خود در نمى آورد، و اين كار بر مؤمنان حرام شده است»(1).
و نيز مى فرمايد: «قُلْ لاَّ يَسْتَوِى الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللهَ يَا أُولِي الاَْلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»: «بگو: (هيچ گاه) ناپاك و پاك مساوى نيستند، هر چند فزونى ناپاكها، تو را به شگفتى اندازد. از (مخالفت) خدا بپرهيزيد اى صاحبان خرد، تا رستگار شويد»(2).
روشن است كه خبيث و طيب در اين آيه، يا ناظر به پاكى و ناپاكى معنوى است و يا حداقل عام است و مادى و معنوى را شامل مى شود، بنابراين هرگز فزونى آلودگى ها و شيوع ناپاكى ها، نمى تواند دليل بر مشروعيت و حقانيت آنها باشد.
اين مسأله مخصوصاً در قوانين و دستورات مربوط به ازدواج با زنان بهتر مشخص مى شود، زيرا بسيار مى شود كه زيبايى هاى ظاهرى و معنوى در دو جهت متضاد قرار مى گيرند، جمال ظاهر با آلودگى باطن، و حسن باطن با عدم جمال ظاهر همراه مى شود، قرآن در اينجا كفه سنگين رااز آن جمال باطن و زيبايى روح و جان و اخلاق و ايمان مى داند، مى فرمايد: «وَلاَ تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلاََمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّنْ مُّشْرِكَة وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ»: «و با زنان مشرك و بت پرست، تا ايمان نياورده اند ازدواج نكنيد (اگر چه مجبور شويد با كنيزان ازدواج كنيد، زيرا) كنيز با ايمان، از زن (آزاد) بت پرست، بهتر است هرچند (زيبايى يا ثروت او) توجه شما را به خود جلب كند. و زنان (قوم) خود را به ازدواج مردان بت پرست تا ايمان نياورده اند، در نياوريد (زيرا) غلام باايمان، از مرد (آزاد) بت پرست بهتر است، هر چند (ثروت يا موقعيّت او) توجه شما با به خود جلب كند. آنها دعوت به سوى آتش مى كنند و خدا به فرمان خود، دعوت به بهشت و آمرزش مى نمايد»(3).
متأسفانه ناديده گرفتن ارزش هاى معنوى در وضع قوانين و مقررات اجتماع در دنياى امروز، عامل مهم بسيارى از نابسامانى ها است، ولى آنها در واقع راهى به سوى اين ارزش ها ندارند. چرا كه پذيرش اين ارزش ها بدون قبول يك جهان بينى معنوى كه آنها را محترم مى شمرد، امكان پذير نيست و دنياى مادى از وصول به آنها محروم است، و لذا آنچه احياناً به صورت يك ارزش معنوى از قبيل حقوق بشر در متون قوانين دنياى امروز ديده مى شود، كه آن هم دائماً دستخوش تفسيرهاى مختلف و يا دستاويزى براى توجيه سوء استفاده هاى مادى است و پوششى براى پوشاندن اهداف نامشروع با اصولى كه با فطرت بشر هماهنگ است تلقى مى شود.
پی نوشتها:
1. سوره نور، آيه 3.
2. سوره مائده، آيه 100.
3.سوره بقره، آيه 221.
|