تفسير موضوعي قرآن كريم
برگرفته شده از کتاب پيام قرآن نوشته آيت الله العظمي مکارم شيرازي
ظروف و جام ها
بدون شک مطلوب اصلى در مورد غذا و نوشیدنى ها خود آنهاست، نه ظرف ها، ولى تردید نیست که همیشه کیفیت عرضه غذا و چگونگى ظروف تأثیر عمیقى در لذت بخش بودن غذا و نوشیدنى ها مى بخشد، و بسیار مى شود که لذت حاصل از آن را چند برابر مى کند.
به همین دلیل قرآن مجید در آیات متعددى روى ظرف هاى زیباى بهشتى اعم از ظروف غذا یا شراب طهور نیز تکیه نموده، و ترسیم جالبى از آنها در عبارات کوتاه و پر معنا ارائه کرده است، مسلماً اینها شبحى از وضع آنجا را از دور به ما نشان مى دهند وگرنه همه چیز در آنجا مافوق تصور ماست!.
به هر حال در یکجا مى فرماید: یُطافُ عَلَیْهِمْ بِصِحاف مِنْ ذَهَب وَ اَکْواب: «غذاهاى بهشتى و شراب هاى طهور در ظروف هایى از طلا و جام هایى (طلایى) گرداگرد آنها مى گردانند» (زخرف 71).
«صِحاف» جمع «صَحْفَه» (بر وزن صفحه) به معناى ظرف هاى بزرگ و وسیع است (زیرا این ماده در اصل به معناى گستردن است).
«اکواب» جمع «کَوْب» (بر وزن قوم) به معناى قدحى است که دسته نداشته باشد (معانى دیگر نیز براى آن ذکر کرده اند ولى مشهور همان است که گفته شد).
گرچه توصیف به «ذهب» (طلا) تنها در مورد ظرف هاى غذا ذکر شده، ولى عطف جام ها و قدح ها بر آن نشان مى دهد که آنها نیز از طلاست.(1)
و در جاى دیگر مى فرماید: بِاَکْواب وَ اَباریقَ وَ کَاْس مِنْ مَعین: «خدمتکاران بهشتى پیوسته گرداگرد آنها مى گردند با قدح ها، کوزه ها و جام هایى از نهرهاى جارى بهشتى و شراب طهور» (واقعه 18)
«اباریق» جمع «ابریق» بنا به تصریح بعضى از ارباب لغت در اصل از ریشه فارسى «آبریز» گرفته شده، و به معناى ظرفى است که داراى دسته و لوله براى ریزش معایعات است.
«جوالیقى» در «المعرب من الکلام الأعجمی» مى گوید: این واژه در فارسى یا به معناى راه عبور از آب است یا ریزش آب، و بعضى تصریح کرده اند که این واژه از ماده «برق» که عربى است گرفته نشده است(2)این نام به خاطر درخشندگى و برق آن است صحیح نیست.
«کأس» به معناى جام لبریز از نوشابه است، بعضى از مفسّران گفته اند همان گونه که مایعات و شراب هاى دنیا را نخست در ظرف هاى بزرگ مى ریزند، و بعد کوزه ها یا ابریق ها از آن بر مى دارند، و سرانجام در جام مى ریزند، همین سلسله مراتب در شراب طهور بهشتى نیز در آیه ملحوظ شده است که نخست «اکواب» را مى گوید و سپس «اباریق» و بعد «کأس» را.(3)
در اشعار شعراى قدیم نیز از این موضوع، تعبیر به «قدح» و «صراحى» و «ساغر» شده است.
این نکته نیز قابل توجه است که جنس ظرف هاى بهشتى طبق آیات قرآن مختلف مى باشد بعضى از «طلا» که قبلا به آن اشاره شد و بعضى از «نقره» و بعضى از «بلور» است، مى فرماید: وَیُطافُ عَلَیْهِمْ بِآنِیَة مِنْ فِضَّة وَ اَکْواب کانَتَ قَوارِیْرا: «و در گرداگرد آنها ظرف هایى از نقره و قدح هاى بلورین مى گردانند (مملو از بهترین غذاها و نوشیدنى ها)» (دهر 15).
و عجب اینکه بالافاصله مى افزاید: قَواریرَ مِنْ فِضَّة قَدَّرُوها تَقْدیراً: «ظرف هاى بلورینى از نقره! که آنها را به اندازه لازم آماده کرده اند» و این از ویژگى هاى بهشت است، چرا که در دنیا ظرف بلورینى که از نقره ساخته شده باشد وجود ندارد، بلور را از سنگ هاى مخصوص شیشه مى سازند، در حالى که نقره یکى از فلزات است، ولى جاى تعجب نیست که خداوند نوعى از نقره شفاف بیافریند، چنانکه در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم: یَنْفَذُ اَلْبَصَرُ فی فِضَّةِ الْجَنَّةِ کَما یَنْفَذُ فی الزُّجاجِ!: «نور چشم در نقره بهشتى نفوذ مى کند آن گونه که در شیشه و بلور دنیا»!.(4)
اینها دلیل بر آن است که همه چیز در جهان دیگر در سطحى بالاتر و والاتر از این جهان قرار دارد.
به هر حال همان گونه که در آغاز گفتیم ظرف هاى بهشتى آنچنان جالب و زیباست که لذّت مأکول و مشروب بهشتى را براى بهشتیان چندین برابر مى کند.
پی نوشت:
(1). در حقیقت جمله در اصل «اکواب من ذهب» بوده که براى پرهیز از تکرار «من ذهب» از آن حذف شده است مانند «الذاکرین الله کثیراً و الذاکرات».
(2). التحقیق فى کلمات القرآن الکریم.
(3). تفسیر فخررازى ذیل آیه مورد بحث.
(4). مجمع البیان، جلد 10، صفحه 410.
|