:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

شنبه 28 بهمن 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : هر كس در جهت ياري مظلومي قدم بردارد ، خداوند قدمهايش را در روزي كه قدمها لرزانند استوار مي گرداند .
 
 




زندگي‌نامه معصومين‌ (عليهم‌السلام)/ حضرت علي (عليه‌السلام)/ قسمت سوم


فضايل اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام)

در آغوش پيامبر (صلي الله عليه و آله)

هنگامی که فاطمه بنت اسد نوزاد خود را خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آورد، با علاقه‌ی شدید آن حضرت نسبت ‏به کودک روبرو شد. پیامبر از وی خواست که گهواره‌ي حضرت علی را در کنار رختخواب او قرار دهد. از این جهت، زندگانی امام از روزهای نخست ‏با لطف خاص پیامبر توام شد. نه تنها پیامبر گهواره‌ي حضرت علی را در موقع خواب حرکت می‏‌داد، بلکه در مواقعی از روز بدن او را می‏‌شست و شیر در کام او می‏‌ریخت، و در موقع بیداری با او با کمال ملاطفت ‏سخن می‏‌گفت و با دستان خود در دهانش لقمه لقمه غذا مي‌نهاد. 1حضرت علی نيز علم را جرعه جرعه از درياي علم محمدي مي‌نوشيد تا اينكه تمام وجودش، گوشت و پوستش، از آن رسول خدا شد. 2براي همين پيامبر فرمودند: اي علي! من شهر حكمت هستم و تو در آن هستي... اي علي! گوشت تو از گوشت من و خون تو از خون من است.3

تا آن زمان كه در قنداق بود و نوزادي شيرخوار محسوب مي‌شد، بر روي دستان پيامبر روز را به شب مي‌رساند. رسول خدا او را از شهر بيرون مي‌برد و در خلوت با خدايش، طفل را در كنار خود بر روي سنگ‌ها مي‌گذاشت و رازها و رمزها به او مي‌آموخت، و هنگامي كه پاي راه رفتن در دنيا را پيدا كرد، هرجا رسول خدا مي‌رفت، سايه به سايه دنبالش روان بود.

امام (علیه‌السلام) در سخنان خود به چنین ایام و مراقبت‌های خاص پیامبر اشاره کرده، می‏‌فرماید: «وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اِتِّبَاعَ اَلْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّهِ يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَخْلاَقِهِ عَلَماً وَ يَأْمُرُنِي بِالاِقْتِدَاءِ بِهِ».4
من همچون فرزندی که همواره همراه مادر است، همواره با پیامبر بودم و به دنبال او حرکت می‏‌کردم و او هر روز نکته‌ي تازه‏‌ای را از اخلاق نیک برای من آشکار می‏‌ساخت و مرا فرمان می‏‌داد که به او اقتدا کنم.

كودكي او از عجايب دوران زندگي اوست. اگرچه هر فراز از زندگي پر تلاشش، عقل را به حيرت وا مي‌دارد و زبان خرد را ناخودآگاه به تحسين باز مي‌كند.
چه بهتر كه دل به كلام زيبايش بدهيم
.
در فرازي از نهج‌البلاغه آنگاه كه سخن از كودكي‌اش دارد، مي‌خوانيم:
در كودكي قهرمانان مشهور عرب را زمين زدم. شاخ اشراف ربيعه و مضر را در هم شكستم. شما جايگاه مخصوص و نزديكي مرا نسبت به رسول خدا مي‌دانيد.
او مرا از روزهايي كه نوزادي بودم به دامن مي‌نشاند و به سينه مي‌چسباند. در بستر خويش پناهم مي‌داد. در كنارش مرا مي‌خواباند و از عطر دلاويزش بهره‌مندم مي‌ساخت. لقمه را مي‌جويد و در دهانم مي‌گذاشت و هرگز در گفتارم دروغ نشنيد و در كردارم خطايي نديد.

حضرت علی (عليه‌السلام) هنگام بعثت پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) حدود ده سال داشتند، اما شخصیت ذاتی آن بزرگوار و تاثیرات تربیتی مکتب پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) ایشان را به جایی رسانده بود که خود می‌‏فرمایند:
«لَقَدْ كَانَ (صَلىَ اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَم) يُجَاوِرُ فِي كُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لَا يَرَاهُ غَيْرِي ... أَرَى نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّةِ5

پیامبر (صلى الله عليه و آله) مدتی از سال مجاور کوه حراء می‏‌شد، پس تنها من او را مشاهده می‏‌کردم و کسی جز من او را نمی‏‌دید. من نور وحی و رسالت را می‏‌دیدم و نسیم نبوت را استشمام می‏‌کردم... بعد از آنکه پیامبر به رسالت مبعوث شد، اول کسی که به ايشان ایمان آورد امام علي (عليه‌السلام) بود؛ چنانکه فرموده است: «وَ اللهِ لَأَنَا أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ»
6 به خدا سوگند! من نخستین کسی هستم که وی را تصدیق کردم.
یا فرموده است: «إنَی وُلِدّتُ عَلی الْفِطْرَهِ وَ سَبَقْتُ إلی الایمانِ».7

من بر فطرت توحید تولد یافته‌‏ام و در ایمان از همه پیش‌قدم‏‌تر بوده‌‏ام.

همراه پيامبر در غار حرا

پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) پيش از آنكه مبعوث به رسالت‏ شود، همه ساله يك ماه تمام را در غار حرا به عبادت مى‏‌پرداخت و در پايان ماه از كوه سرازير مى‌‏شد و يك‌سره به مسجد الحرام مى‌‏رفت و هفت‌‏بار خانه خدا را طواف مى‏‌كرد و سپس به منزل خود باز مى‌‏گشت.

قراين نشان مى‌‏دهد از هنگامى كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) حضرت على (عليه‌السلام) را به خانه خود برد هرگز روزى او را ترك نگفت. مورخان مى‌‏نويسند:
على آنچنان با پيامبر همراه بود كه هرگاه پيامبر از شهر خارج مى‌شد و به كوه و بيابان مى‏‌رفت او را همراه خود مى‌‏برد
.8

ابن ابى الحديد مى‌‏گويد:
احاديث صحيح حاكى است كه وقتى جبرئيل براى نخستين بار بر پيامبر نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت على در كنار حضرتش بود. آن روز از روزهاى همان ماه بود كه پيامبر براى عبادت به كوه حرا رفته بود
.

اميرمؤمنان، خود در اين باره مى‏‌فرمايند:
«لَقَدْ كَانَ يُجَاوِرُ فِي كُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لَا يَرَاهُ غَيْرِي ...».9

پيامبر هر سال در كوه حرا به عبادت مى‏‌پرداخت و جز من كسى او را نمى‏‌ديد
.

اين جمله اگر چه مى‏‌تواند ناظر به مجاورت پيامبر در حرا در دوران پس از رسالت‏ باشد، ولى قراين گذشته و اينكه مجاورت پيامبر در حرا غالباً قبل از رسالت‏ بوده است، تاييد مى‏‌كند كه اين جمله ناظر به دوران قبل از رسالت است.

طهارت نفسانى حضرت على (عليه‌السلام) و پرورش پيگير پيامبر از او، سبب شد كه در همان دوران كودكى، با قلب حساس و ديده‌ي نافذ و گوش شنواى خود، چيزهايى را ببيند و اصواتى را بشنود كه براى مردم عادى ديدن و شنيدن آنها ممكن نيست، چنانكه امام، خود در اين زمينه مى‌‏فرمايند:
«أَرَى نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّةِ».10

من در همان دوران كودكى، به هنگامى كه در حرا كنار پيامبر بودم، نور وحى و رسالت را كه به سوى پيامبر سرازير بود مى‌‏ديدم و بوى پاك نبوت را از او استشمام مى‏‌كردم
.

امام صادق (عليه‌السلام) مى‌‏فرمايند:
اميرمؤمنان پيش از بعثت پيامبر اسلام نور رسالت و صداى فرشته‌ي وحى را مى‌‏شنيد
.

در لحظه‌ي بزرگ و شگفت تلقى وحى پيامبر به حضرت على فرمود:
اگر من خاتم پيامبران نبودم پس از من تو شايستگى مقام نبوت را داشتى، ولى تو وصى و وارث من هستى، تو سرور اوصيا و پيشواى متقيانى
.11

اميرمؤمنان درباره‌ي شنيدن صداهاى غيبى در دوران كودكى چنين مى‌‏فرمايند: هنگام نزول وحى بر پيامبر صداى ناله‌‏اى به گوش من رسيد، به رسول خدا عرض كردم اين ناله‌ چيست؟ فرمود: اين ناله‌ي شيطان است و علت ناله‏‌اش اين است كه پس از بعثت من از اينكه در روى زمين مورد پرستش واقع شود نوميد شد. سپس پيامبر رو به حضرت على كردند و گفتند:
«إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَ لَکِنَّکَ لَوَزِیرٌ».12

تو آنچه را كه من مى‏‌شنوم ومى‌‏بينم مى‌‏شنوى ومى‌‏بينى، جز اينكه تو پيامبر نيستى بلكه وزير و ياور من هستى
.

حضرت علي (عليه‌السلام) پس از بعثت

پيشگامي در اسلام

بخش دوم از زندگانى حضرت على (عليه‌السلام) را دوران پس از بعثت و قبل از هجرت تشكيل مى‏‌دهد. اين دوره از سيزده سال تجاوز نمى‌‏كند و حضرت على (عليه‌السلام) در تمام اين مدت در محضر پيامبر بودند و تكاليفى را بر عهده داشتند.
نقاط جالب و حساس اين دوره، يك رشته افتخارات است كه نصيب امام شد. افتخاراتى كه در طول تاريخ نصيبب كسى جز حضرت على )عليه‌السلام
( نشده و احدى بر آنها دست نيافته است.
نخستين افتخار وى در اين بخش از زندگى، پيشگام بودن ايشان در پذيرفتن اسلام، و به عبارت صحيح‌تر، ابراز و اظهار اسلام ديرينه‌ي خويش بود.

دلائل و شواهد پيشگامى على (عليه‌السلام) در متون اسلامى به قدرى فراوان است كه بيان همه‌ي آنها در اين مجال نمي‌گنجد، ولى به عنوان نمونه تعدادى از آنها را ذيلاً مى‌‏آوريم:


الف- پيش از همه، خود پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) به پيش‌قدم بودن على (عليه‌السلام) تصريح كرده و در ميان جمعى از ياران خود فرمودند:

نخستين كسى كه در روز رستاخيز با من در كنار حوض (كوثر) ملاقات مى‌‏كند، پيشقدم‌ترين شما در اسلام، على بن ابى طالب است‏.13«


ب- دانشمندان و محدثان نقل مى‌‏كنند:

حضرت محمد (صلى الله عليه و آله) روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و على (عليه‌السلام) فرداى آن روز (سه‌شنبه) با او نماز خواند.14


ج- اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) در خطبه‌ي ‏«قاصعه‏» مى‌‏فرمايند: «آن روز اسلام جز به خانه‌ي پيامبر و خديجه راه نيافته بود و من سومين نفر آنها بودم. نور وحى و رسالت را مى‌‏ديدم، و بوى نبوت را مى‌‏شنيدم‏.»15


د-
در جاى ديگر، امام علي (عليه‌السلام) سبقت‏ خود را به اسلام چنين بيان كرده‌اند:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ لَمْ يَسْبِقْنِي إِلَّا رَسُولُ اللَه (صلى الله عليه و آله) بِالصَّلَاةِ».16

خدايا، من نخستين كسى هستم كه به سوى تو بازگشت و پيام تو را شنيد و به دعوت پيامبر تو پاسخ گفت، و پيش از من جز پيامبر خدا كسى نماز نگزارد.


ه- على (عليه‌السلام) مى‌‏فرمودند:

«أَنَا ‌عَبْدُاللهِ وَ أَخُو رَسُولُ الله وَ أَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ, لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إلَّا كَذَّابٌ مُفْتَرٍي, وَ لَقَدْ صَلَّيْتُ مَعَ رَسُولُ الله قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِینَ وَ اَنا اَوَلُ مَنْ صَلى مَعَهُ»
»
من بنده‌ي خدا و برادر پيامبر و صديق اكبرم، اين سخن را پس از من جز دروغگوى افتراء‌ساز نمى‏‌گويد، من هفت‏ سال پيش از مردم با رسول خدا نماز گزاردم‏ و من اولين نمازگزارنده با اويم».17


و- عفيف بن قيس كندى مى‌‏گويد:

من در زمان جاهليت ‏بازرگان عطر بودم. در يكى از سفرهاى تجارتى وارد مكه شدم و مهمان عباس [يكى از بازرگانان بزرگ مكه] شدم، در يكى از روزها در مسجد‌الحرام در كنار عباس نشسته بودم، در اين هنگام كه خورشيد به اوج رسيده بود، جوانى به مسجد در آمد كه صورتش همچون قرص ماه نورانى بود، نگاهى به آسمان كرد و سپس رو به كعبه ايستاد و شروع به خواندن نماز كرد، چيزى نگذشت كه نوجوانى خوش‌سيما به وى پيوست و در سمت راست او ايستاد. سپس زنى كه خود را پوشانده بود، آمد و در پشت‏ سر آن دو نفر قرار گرفت و هر سه با هم مشغول نماز و ركوع و سجود شدند.

من (از ديدن اين منظره كه در مركز بت‌پرستان، سه نفر آيين ديگرى غير از مرام بت‌پرستى را برگزيده‌‏اند) در شگفت ماندم، رو به عباس كرده و گفتم: حادثه‌ي بزرگى است! او نيز اين جمله را تكرار كرد و افزود: آيا اين سه نفر را مى‏‌شناسى؟ گفتم: نه. گفت: نخستين كسى كه وارد شد و جلوتر از هر دو نفر ايستاد، برادرزاده‌ي من محمد بن عبد الله (صلى الله عليه و آله)، و دومين فرد، برادرزاده‌ي ديگر من على بن ابى طالب (عليه‌السلام)، و سومين شخص همسر محمد (صلى الله عليه و آله) است. او مدعى است كه آيين وى از طرف خداوند نازل شده است و اكنون در روى زمين، جز اين سه نفر كسى از اين دين پيروى نمى‌‏كند.18

اين قضيه به خوبى نشان مى‌‏دهد كه در آغاز دعوت پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) غير از همسرش خديجه، تنها على (عليه‌السلام) آيين اسلام را پذيرفته بوده است.





پى‌نوشت‌ها:‌

1- نهج‌البلاغه: اميرالمؤمنين، خطبه قاصعه
أَنَا وَلَدٌ يَضُمُّني إلَي صَدْرِهِ وَ يكنُفُني في فِراشِهِ وَ يُمِسُّني جَسَدَهُ وَ يُشِمُّنِي عَرْفَه وَ كَانَ يَمْضَغُ الشَّيْءَ ثُمَّ يُلْقِمُنيه
2- بحار الانوار: محمد باقر مجلسي، ج 26 ص29 به نقل از اختصاص شيخ مفيد
قالَ عَلِيٌ (عَليه‌ِالسَلام) لَقَدْ عَلَّمَنِى رَسُولُ الله (صَلى الله عَلَیْهِ وَ آلِه) َاَلْفَ بابٍ یَفْتَحُ کُلُّ بابٍ َالْفَ بَاب
اميرامومنين (عليه‌السلام) فرمودند: رسول خدا به من هزار باب علم آموخت كه هر دري هزار باب علم را مي‌گشايد.
3- امالي: شيخ صدوق/ ص269
قالَ رَسُولُ اللهِ لِعَليٍّ بْنِ اَبِيِ طَالِبٍ، يَا عَلی! أَنَا مَدِينَةُ الحِكْمَةِ وَ أَنْتَ بَابُهَا وَ لَنْ تُوْتَي‌ المَدِينَةُ إلاَّ مِنْ قِبَلِ البَابِ. وَ كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَ نَّهُ يُحْبُّنِي‌ وَ يُبْغِضُكَ! لاِ نَّكَ مِنِّي‌ وَ أَنَا مِنْكَ! لَحْمُكَ مِنْ لَحْمِي‌، وَ دَمُكَ مِنْ دَمِي‌، وَ رُوحُكَ مِنْ رُوحِي‌، وَ سَرِيرَتُكَ مِنْ سَرِيرَتِي‌، وَ عَلاَنِيَتُكَ مِنْ عَلاَنِيَتي‌؛ وَ أَنْتَ إمَامُ أُمَّتِي‌؛ وَ خَلِيفَتِي‌ علیهَا بَعْدِي‌! سَعِدَ مَنْ أَطَاعَكَ، وَ شَقِيَ مَنْ عَصَاكَ وَ رَبِحَ مَنْ تَوَلاَّكَ، وَ خَسِرَ مَنْ عَادَاكَ، وَ فَازَ مَنْ لَزِمَكَ، وَ هَلَكَ مَنْ فَارَقَكَ؛...
اى على! من شهر حكمت هستم و تو در آن شهر هستى! و هيچ‌‏گاه نمى‌‏توان وارد در شهرى شد مگر از سوى در آن شهر. و دروغ مى‌‏گويد كسى كه مى‏‌پندارد: مرا دوست دارد و بغض تو را در دل. زيرا كه تو از من هستى و من از تو هستم! گوشت تو از گوشت من است! و خون تو از خون من است! و روح تو از روح من است! و تو امام امت من مى‌‏باشى! و پس از من جانشينم بر آنها مى‌‏باشى، پيروزى از آن كسى است كه از تو پيروى كند، و بدبختى از آن كسى است كه مخالفت تو نمايد، و منفعت كسى مى‌‏برد كه در تحت ولايت تو درآيد، تهيدست مى‌‏شود كسى كه با تو دشمنى ورزد، و رستگار مى‌‏شود كسى كه ملازم تو باشد! و هلاك مى‌‏شود كسى كه از تو دورى گزيند؛...

4
- نهج‌البلاغه، خطبه 192 (قاصعه). وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اِتِّبَاعَ اَلْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّهِ يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَخْلاَقِهِ عَلَماً وَ يَأْمُرُنِي بِالاِقْتِدَاءِ بِهِ
5- همان
6
- نهج‌البلاغه، خطبه 37 و 71.
7
- نهج‌البلاغه، خطبه‏57.
8- شرح نهج‌البلاغه ابن ابى الحديد، ج‏13، ص‏208.
9- نهج‌البلاغه، خطبه‏ 187 (قاصعه).
10- پيش از آنكه پيامبر اسلام از طرف خدا به مقام رسالت‏ برسد وحى و صداهاى غيبى را به صورت مرموزى، كه در روايات بيان شده است، درك مى‏‌كرد. شرح نهج‌البلاغه ابن ابى الحديد، ج‏13، ص‏197.
11- شرح نهج‌البلاغه ابن ابى الحديد، ج‏13، ص‏310.
12- نهج‌البلاغه، خطبه قاصعه.
 -13
اولكم ورودا على الحوض اولكم اسلاما على بن ابيطالب: -ابن عبد البر، الاستيعاب في معرفة الاصحاب، چاپ اول، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1328 ه.ق، ج 3، ص 28. - ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهيم، چاپ اول، قاهره، دار احياء الكتب العربية، 1378 ه.ق، ج 13، ص .119
با همين مضمون: - الحاكم النيشابورى، المستدرك على الصحيحين، تحقيق و اعداد: عبد الرحمن المرعشي، چاپ اول، بيروت، دار المعرفة، 1406 ه.ق، ج 3، ص
.17
 -14
استنبى‏ء النبي يوم الاثنين و صلى على يوم الثلاثا: -ابن عبد البر، الاستيعاب في معرفة الاصحاب، چاپ اول، بيروت، دار احياء التراث العربي،1328 ه.ق، ج 3، ص 32. - ابن اثير، الكامل في التاريخ، بيروت، دار صادر، 1399 ه.ق، ج 2، ص 57.
اين حديث را حاكم نيشابورى از دو طريق به صورت‏ «نبئ رسول الله...» و «وحى رسول الله يوم الاثنين...» نقل كرده است. (المستدرك على الصحيحين، تحقيق و اعداد عبد الرحمن المرعشي، چاپ اول، بيروت، دار المعرفة، 1406 ه.ق، ج 3، ص
     .(112
 -15
و لم يجمع بيت واحد يومئذ في الاسلام غير رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و خديجة و انا ثالثهما، ارى نور الوحي و الرسالة و اشم ريح النبوة، (نهج البلاغة، صبحي صالح.خطبه 192 .(
 -16
همان، خطبه‏127. 
17- انا عبد الله و اخو رسوله و انا الصديق الاكبر لا يقولها بعدي الا كاذب مفتري، صليت مع رسول الله قبل الناس بسبع سنين: -طبرى، محمد بن جرير، تاريخ الامم و الملوك، بيروت، دار القاموس الحديث، (بى‌‏تا)ج 2، ص 312. -ابن اثير، الكامل في التاريخ، بيروت، دار صادر، 1399 ه.ق، ج 2، ص 57.با همين مضمون در كتاب: المستدرك على الصحيحين، تحقيق و اعداد عبد الرحمن المرعشي، چاپ اول، بيروت، دار المعرفة، 1406 ه.ق، ج 3، ص 112.
-18 به مآخذ زير نگاه كنيد: - ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة، تحقيق: محمد ابو الفضل ابراهيم، چاپ اول، قاهره، دار احياء الكتب العربية، 1378 ه.ق، ج 13، ص 226. - طبرى، محمد بن جرير، تاريخ‌الامم و الملوك، بيروت، دار القاموس الحديث، (بي‌تا) ج 2، ص 212.(با اندكى اختلاف در لفظ). - ابن ابي الحديد در همان كتاب اين قضيه را از قول عبدالله بن مسعود نيز نقل كرده است كه او نيز در سفر به مكه شاهد چنين صحن‌ه‏اى بوده است.



 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  همایش تجلیل از حفاظ موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام (اردیبهشت 1403)
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های قرآنی موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی وابسته به موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام (اردیبهشت 1403)
  مرحله پایانی سومین مسابقات حفظ قرآن کریم ویژه حفاظ شعب موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد