:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

شنبه 28 بهمن 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : برترين بي نيازي و دارايي ، نوميدي است از آنچه در دست مردم است .
 
 



زندگي‌نامه پيامبران الهي/ حضرت عيسي (عليه‌السلام)/ قسمت چهارم

پايان كار حضرت عيسي (عليه‌السلام) 

حضرت عيسى با پشتكار و دلگرمى عجيبى به كار تبليغ دين خود مشغول بود و به هر شهر و دهكده‌اى كه وارد مى‌شد، بيماران و زمين‌گيران و كوران و كران را شفا مى‌داد و معجزات نبوت خود را به مردم مى‌نماياند و همين سبب شده بود كه على‌رغم مخالفت‌هاى بسيارى كه از طرف يهود با آن حضرت و آيين او مى‌شد و تبليغات بى‌اساس كه بر ضدّ آن حضرت مى‌كردند، روز‌به‌روز پيروان عيسى افزون گردد و مردم بيشترى به دين آن حضرت در آيند.
پيشرفت آيين الهى و ديانت حضرت مسيح، رؤساى يهود را مصمم ساخت تا تصميم قطعى خود را درباره‌ي آن حضرت بگيرند و نقشه‌ي قتل او را طرح كنند و براى اجراى آن، امپراتور روم را نيز با خود همراه ساختند و در نظرش چنين وانمود كردند كه تبليغات عيسى موجب زوال حكومت و فرو ريختن پايه‌هاى سلطنت او خواهد گشت.
عيسى از تصميم آنها آگاه شد، از اين رو به حال اختفا درآمد و بيشتر اوقات خود را در جاهاى دور دست مى‌گذرانيد. اما يهود در صدد دستگيرى آن حضرت برآمدند و براى پيدا كردن و معرّفى وى جايزه‌ها تعيين كردند و وعده‌ها دادند.
در اينجا بود كه به گفته‌ي بسيارى از مورخان، يهوداى اسخر يوطى تطميع شد و دين خود را به دنيا فروخت و با اينكه خود در زمره‌ي حواريون آن حضرت بود، در صدد برآمد تا محل اختفاى آن حضرت را به يهود و ماءموران دولت نشان دهد و سرانجام همين كار را كرد و با گرفتن مبلغى اندك كه به گفته‌ي بعضى سى درهم پول سياه بود مكان حضرت مسيح را به دشمنان آن حضرت نشان داد و ماءموران براى دستگيرى آن حضرت به آن مكان رفتند.

آنچه از نظر ما مسلم و قطعى است، اين است كه يهود نتوانستند عيسى را دستگير سازند و هنگامى كه وارد آن مكان شدند، خداى تعالى آن حضرت را به آسمان بالا برد و شخص ديگرى را كه شبيه آن حضرت بود، دستگير كردند و به دار آويختند و آن شخص هر چه فرياد زد من عيسى نيستم، از وى نپذيرفتند و به دارش آويختند. قرآن كريم در سوره‌ي نساء آيه‌ي 157 به صراحت در اين‌ باره فرموده است:
وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ماقَتَلُوهُ يَقِيناً بَلْ رَفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللّهُ عَزِيزاً حَكِيماً؛
اينان او را نكشتند و بر دار نزدند، ولى بر آنها مشتبه شد و آنها كه درباره‌ي وى اختلاف كردند در كشتن او به شك اندازند و در اين‌ باره علمى جز پيروى از گمان ندارند و يقيناً او را نكشتند، بلكه خداوند او را به سوى خود برد و خداوند نيرومند و فرزانه است.

و در اينكه آن شخص كه به شكل حضرت عيسى درآمده بوده، اختلاف است. بسيارى گفته‌اند كه وى همان يهوداى اسخر يوطى بود كه وقتى وارد محل اختفاى عيسى شد، شبيه آن حضرت گرديد و به دار آويخته شد. برخى گفته‌اند: وى همان ماءمورى بود كه وارد آن مكان شد و هر چه گشت، عيسى را نديد و چون بيرون آمد خودش شبيه به عيسى گرديد و ديگران كه در خارج منتظر آمدن وى بودند، او را دستگير ساخته و به پاى دار بردند. در حديثى كه على بن ابراهيم از امام باقر (عليه‌السلام) روايت كرده، اينگونه است كه حضرت عيسى پيش از آن حواريون را نزد خود جمع كرد و به آنها فرمود: خداى تعالى به من وحى كرده كه مرا در اين ساعت به نزد خود خواهد برد، اكنون كداميك از شما حاضر است جان خود را فداى من كند و در بهشت با من باشد؟ جوانى از ميان آنها برخاست و آمادگى خود را براى اين كار اعلام كرد و خداى تعالى او را به عيسى شبيه ساخت و يهود وى را به جاى آن حضرت دستگير ساخته و به دار آويختند.1
در پاره‌اى از تواريخ آمده كه يهوداى اسخر يوطى پس از اينكه در برابر پول اندكى حاضر شد محل اختفاى عيسى را به يهود نشان دهد، سخت پشيمان شد و پولى را كه گرفته بود به يهوديان پس داد و خود را به دار آويخت.
طبق روايات بسيارى كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است، حضرت عيسى در آخرالزمان به زمين فرود مى‌آيد و دجّال را مى‌كشد و در كارها حضرت مهدى (ارواحنا فداه) را مقدّم مى‌دارد و در پشت سر آن حضرت نماز مى‌گذارد و پيروان آن حضرت به دين اسلام در مى‌آيند و اسلام بر همه‌ي اديان پيروز مى‌شود، انشالله.

اناجيل 

لفظ انجيل در لغت به معناى بشارت و خبر نيك و مژده است و در اصطلاح مسيحيان نام كتاب‌ها و رسائلى است كه پس از زمان مسيح به دست حواريون و شاگردان آنها جمع‌آورى شده و شامل اقوال، معجزات، تعاليم حضرت عيسى و برخى از احكام است. چنانكه از آيات قرآنى استفاده مى‌شود، خداى تعالى كتابى به نام انجيل به عيسى داد و در ده جا نام آنرا در قرآن ذكر فرموده است و مطابق آيه‌اى كه در سوره‌ي مائده است، انجيلى كه خداى تعالى به عيسى داد، در آن هدايت و نور و تصديق‌كننده‌ي تورات و راهنما و پندى براى مومنان بود.

طبق آيه‌اى كه در سوره‌ي اعراف آمده، نام پيغمبر اسلام در انجيل نوشته شده و طبق آيه‌ي ديگرى كه در سوره‌ي صف آمده، حضرت عيسى در آن كتاب مسيحيان را به آمدن آن پيغمبر پس از خود بشارت داده است.
آنچه از نظر مورّخان قطعى است و شواهدى هم بر تاءييد اين نظريه وجود دارد، اين است كه انجيل اصلى اكنون در دست نيست و آنچه به نام انجيل نوشته شده، چه آنها كه اكنون در دست مسيحيان است و چه آنها كه از نظر كليسا مردود شناخته شد و از بين رفته، پس از حضرت مسيح به دست حواريون و شاگردان ايشان تاءليف و تنظيم شده و تناقضات و اختلافات زياد دارد و پاره‌اى از احكام كه در آنها ديده مى‌شود، بزرگ‌ترين دليل و گواه بر آن است كه هيچ‌يك از آنها انجيل اصلى نيست و تنها پاره‌اى از گفتار مسيح را در قسمت‌هاى مختلف آنها مى‌توان يافت و چون هدف ما در اين كتاب نقل قسمت‌هاى تاريخى احوال انبياى الهى بوده، نمى‌توانيم به تحقيق بيشترى در اين‌ باره بپردازيم.2
به هر صورت ميان پيروان مسيح پس از آن حضرت، انجيل‌ها و رساله‌هاى بسيارى تنظيم گرديد كه در قرن چهارم ميلادى تعداد آنها به بيش از 160 عدد مى‌رسيد و پس از آنكه كنستانتين اوّل، امپراتور روم پيرو آيين مسيح گرديد، دستور داد انجمنى از كشيش‌ها تشكيل دادند، كه اناجيلي را پذيرفتند و قانونى و معتبر شناختند و مابقى را مردود دانستند.
آنچه را كليسا معتبر و قانونى دانست، چهار انجيل به نام انجيل متى، انجيل مرقس، انجيل لوقا و انجيل يوحناست و چهارده رساله نيز از پولس بدان ضميمه كرده و همه را به نام عهد جديد نام‌گذارى كرده و انتشار دادند.
از ميان اناجيلى كه كليسا آنرا مردود دانست انجيل برنابا بود كه خود از حواريون بزرگ حضرت مسيح و از مبشّران نجات بود و زحمات بسيارى در پيشرفت دين مسيح كشيد و به همين سبب رسولان او را به اين نام يعنى برنابا ملقب نمودند و به معناى پسر وعظ است.

شخصيت و عظمت برنابا نزد مسيحيان به خوبى روشن بود تا آنجا كه پولس را كه بنيان‌گذار مسيحيت فعلى است شاگرد او مى‌دانند و خود پولس در چند جا به اين امر اعتراف كرده است و در كتب مسيحيان هر جا نامى از برنابا برده شده، از او به بزرگى ياد كرده و در كتاب اعمال رسولان، او را با ستاره‌ي مشترى همانند كرده‌اند.
با اين وضع معلوم نبود علت اينكه كليسا انجيل او را مردود شناخت چه بود تا وقتى‌كه نسخه‌اى از آن به دست آمد و به عربى و فارسى ترجمه شد و معلوم شد علت مخالفت كليسا با انجيل مزبور، آن بود كه موضوعات بسيارى در انجيل برنابا وجود داشت كه به صلاح مقام پاپ و كليسا نبود و خرافاتى را كه آنها ميان مردم رواج داده بودند محكوم مى‌كرده است.

انجيل برنابا مسئله‌ي بهشت‌فروشى، خريد گناهان و غفران دادن كشيشان را كه منبع درآمد سرشارى براى كليسا و گردانندگان آن بود منكر شده و اساس اين خرافات را كه مسئله‌ي فدا شدن مسيح و مصلوب شدن او بود از بين برده است.
انجيل برنابا مصلوب را همان يهوداى اسخر يوطى مى‌داند، نه حضرت مسيح و تصريح مى‌كند كه مسيح كشته نشده و به دار آويخته نشد، بلكه يهوداى اسخر يوطى بود كه به او شبيه گرديد و به دارش آويختند.
انجيل برنابا عيسى را بنده‌اى از بندگان خدا مى‌داند، نه خدا يا پسر خدا.
در انجيل برنابا، به آمدن پيغمبر اسلام آشكارا در چند جا اشاره شده و مردم را به ظهور آن حضرت بشارت داده است، به اين ترتيب كليسا به خود حق مى‌داد كه آنرا مردود بشناسد و خواندنش را ممنوع سازد.
علت ديگرى هم كه سبب مردود شناختن انجيل برنابا شد، اين بود كه برنابا با اينكه خود، پولس را به مردم معرفى كرد و ميان انجمن مبشّران دين مسيح وارد ساخت، اما در پايان كار با افكار و معتقدات پولس كه از مكتب‌هاى بت‌پرستى يونان سرچشمه مى‌گرفت، مخالفت كرد و آنها را برخلاف روح آيين عيسى دانست و چون پولس در نظر مسيحيان بزرگ معرفى شده بود و گفتار او را مقدّم بر گفتار ديگران مى‌دانستند، از اين رو نتوانستند انجيل دشمن پولس، يعنى برنابا را به رسميت بشناسند و اناجيل ديگر را كه مخالفتى با پولس و افكار او نداشت به رسميت شناختند.

به هر صورت اغراض سياسى و منافع مادى و دوستى و دشمنى‌ها كار خود را كرد و انجيلى را كه صاحب آن از نظر ايمان و عقيده از هركس به مسيح نزديك‌تر و در نشر آيين آن حضرت از ديگران دلسوزتر و جدّى‌تر و فداكارتر بوده و محتويات آن با روح آيين مسيح سازگارتر است مردود شناخته و به جاى آن اناجيلى را كه حتى در انتساب آنها به صاحبانش ترديد است و بر فرض صحّت انتساب مزبور، صاحبانش از آيين حقيقى مسيح روى برتافته و به صورت دشمنان و گرگانى براى آيين مقدس مسيح درآمده بودند، معتبر و قانونى دانستند.
يكى از نويسندگان معاصر موضوع به دست آمدن انجيل برنابا را اينگونه ذكر كرده است: انجيل برنابا قرن‌ها ناپديد بود و كسى از ترس كليسا جرئت اظهار و نشر آنرا نداشت تا در قرن شانرده ميلادى اسقفى به نام فراموينو يك نسخه‌اى از آنرا كه به زبان ايتاليايى بود، در كتابخانه‌ي پاپ اسكوتس پنجم به دست آورد و در آستين خود پنهان كرد و در فرصت‌هاى مناسب آنرا با دقت مطالعه كرد و در پرتو آن به اسلام هدايت يافت و در اوايل قرن هيجدهم مسيحى نيز يك نسخه اسپانيولى از اين انجيل به دست آمد و پس از آن دكتر منكهوس آنرا به زبان انگليسى ترجمه كرد و در سال 1908 شخصى به نام دكتر خليل سعادت آنرا به زبان عربى ترجمه كرد و در اين اواخر علامه‌ي معظم، آقاى حيدر قلى‌خان سردار كابلى آنرا به فارسى ترجمه كرده‌اند و آن ترجمه در كرمانشاه به چاپ رسيد.3
نگارنده گويد: پس از ترجمه‌ي علامه سردار كابلى، ترجمه‌ي فارسى ديگرى نيز به قلم فاضل ارجمند آقاى مرتضى فهيم كرمانى چند سالى است منتشر شده كه از نظر روانى قلم و اتقان ترجمه، مزايايى بر ترجمه قبلى دارد.

اندرزها و مواعظ حضرت عيسي (عليه‌السلام)

اضافه بر مواعظ و اندرزهايى كه در اناجيل معتبر و غيرمعتبر از حضرت عيسى نقل شده، موعظه‌هايى هم در روايات اسلامى و احاديث اهل‌بيت از آن حضرت روايت شده كه شايد با تتبع و تحقيق، بسيارى از آنها يا دست كم قسمتى از آنها با آنچه در اناجيل و رسائل عيسويان نقل شده، شبيه به يكديگر باشند و همين روايات، تاءييدى بر صحت آن قسمت‌ها قرار گيرد.

به هر صورت ما در اينجا قسمتى از آنها را از روى روايات گلچين كرده، و در ذيل ترجمه‌ي آنها را از نظر شما مى‌گذرانيم:
1- شيخ صدوق از امام باقر (عليه‌السلام) روايت كرده كه حضرت عيسى براى پاره‌اى از كارهاى خود با سه تن از اصحاب بيرون رفتند و در راه به سه عدد خشت طلا برخوردند كه در سر راه افتاده بود. عيسى به اصحاب فرمود: اينها كشنده‌ي مردمند. اين سخن را گفته و از آنجا گذشت. سپس يكى از آنها گفت: مرا حاجتى است. اين سخن را گفته و بازگشت. دومى نيز گفت: مرا حاجتى است و از عيسى خداحافظى كرد و بازگشت. سومى نيز همين سخن را گفته و بازگشت و هر سه به نزد خشت‌هاى طلا آمدند. مقدارى كه آنجا نشستند دو نفر از آنها رو به رفيق سومى خود كرده و گفتند: برخيز و برو براى ما غذايى خريدارى كن. او براى خريد غذا رفت و چون غذا را خريدارى كرد، مقدارى زهر نيز خريد و در آن غذا ريخت تا طلاهاى آن دو را تصاحب كند و شريكى نداشته باشد. آن دو نيز با خود گفتند كه چون آن رفيق ديگرمان آمد، او را مى‌كشيم تا در طلاها شريك ما نباشد و يك شريك كمتر داشته باشيم. وقتى وى از راه رسيد برخاسته و او را كشتند و خود نيز چون غذا را خوردند در همان‌جا مردند.
در اين وقت حضرت عيسى بازگشت و آنها را در كنار خشت‌هاى طلا مرده يافت. پس آنها را به اذن خدا زنده كرد، سپس بدان‌ها فرمود: مگر من به شما نگفتم كه اينها كشنده‌ي مردمند؟ 4

2- در كتاب امالى از آن حضرت روايت شده كه حضرت عيسى ميان بنى‌اسرائيل به پاخاست و فرمود: اى بنى‌اسرائيل! كمك را به نادانان مياموزيد كه به آنان ستم مى‌كنيد و آنرا از (آموختن به) اهلش دريغ نداريد كه بدان‌ها ستم خواهيد كرد و به ستمكار در ستمش كمك نكنيد كه فضيلت خود را از بين مى‌بريد.5

3- در همان كتاب از امام صادق (عليه‌السلام) روايت شده كه عيسى به اصحاب خود مى‌فرمود: اى فرزندان آدم! از دنيا به سوى خدا بگريزيد و دل‌هاتان را از آن برداريد، زيرا كه شما شايسته‌ي آن نيستيد و دنيا نيز شايسته‌ي شما نيست. شما در آن نخواهيد ماند و دنيا براى شما پايدار نمى‌ماند. دنيا پر فريب و پر ماجراست و فريب خورده كسى است كه مغرور آن گردد و مغبون است كسى كه بدان دل ببندد و هلاك‌شونده كسى است كه آنرا دوست بدارد و بخواهد.
به درگاه آفريدگار خود توبه كنيد و از پروردگار بترسيد و واهمه كنيد از روزى كه پدر مجازات پسر را نكشد و فرزندى به جاى پدر مجازات نشود. پدرانتان كجا هستند؟ مادرانتان كجايند؟ خواهران و برادرانتان كجايند؟ فرزندانتان كجايند؟ آنها را خواندند و اجابت كردند و با اين جهان وداع كردند و با مردگان مجاور گشتند و در زمره‌ي هلاك‌شدگان درآمدند و از دنيا رفتند. از دوستان جدا شدند و نيازمند آنچه از پيش فرستادند گرديدند و از آنچه به جاى نهادند، بى‌نياز گشتند. تا شما به چه كسى پند داده شويد؟ و تا چند جلوگيرى شويد، ولى خوددارى نكنيد و در سرگرمى و بى‌خبرى باشيد؟ حكايت شما در دنيا حكايت چهار پايانى است كه پيوسته در انديشه‌ي شكم و شهوت خود هستند. چرا از كسى كه شما را آفريده شرم نداريد.
با اينكه او نافرمان خود را تهديد به دوزخ كرده و شما تاب آنرا نداريد و فرمان‌بردارش را وعده‌ي بهشت و مجاورت در فردوس اعلى داده، پس شما در رسيدن به بهشت با يكديگر رقابت كنيد و از بهشتيان باشيد و به خود انصاف دهيد و به ناتوانان و حاجتمندان خود مهربان باشيد و به درگاه خدا از روى اخلاص توبه آريد.
بندگانى نيكوكار باشيد نه پادشاهانى جبّار و نه از فراعنه‌ي سركشى كه به خدايى كه آنها را به مرگ مقهور كرده سركشى مى‌ورزند. جبّار جبّاران و پروردگار زمين و آسمان و معبود پيشينيان و پسينيان و فرمانرواى روز جزا، سخت كيفر و داراى عذابى دردناك است.
ستمكارى از دست وى بدر نرود و چيزى از او فوت نشود و هيچ چيز بر وى نهان نماند و چيزى از او نهفته نگردد. دانش وى همه چيز را شماره كرده و به جايگاهش فرود آورد، بهشت باشد يا دوزخ. اى آدمى‌زاده‌ي ناتوان! به كجا مى‌گريزى از كسى كه در تاريكى شب و روشنى روز تو را مى‌‌جويد و در هر حالى از حالات تو را مى‌طلبد؟ به خوبى تبليغ كرد هر كه پند داد، و رستگار گرديد هر كه پند گرفت.6

4- در همان كتاب از امام صادق (عليه‌السلام) روايت شده كه فرمود: حضرت مسيح فرموده كه كسى كه اندوهش زياد باشد، بدنش بيمار گردد. كسى كه بدخو باشد خود را معذب سازد. كسى كه سخنش بسيار باشد، لغزش و غلطش بسيار باشد. كسى كه دروغ بسيار گويد، بها و زيبايى‌اش برود و كسى كه با مردم در افتد (و با آنها نزاع كند) مروّتش برود.7

5- در كتاب خصال از اميرمؤمنان (عليه‌السلام) روايت شده كه حضرت عيسى بن مريم فرمود: دينار و پول، بيمارى و درد دين است و عالم و دانشمند، طبيب دين است. پس هرگاه ديديد كه طبيب درد را به سوى خود مى‌كشاند (و به جمع‌آورى پول مشغول شده) او را متّهم سازيد و بدانيد كه او نمى‌تواند ديگران را نصيحت كند.8

6- در معانى‌الاخبار از امام صادق (عليه‌السلام) روايت شده كه عيسى بن مريم در يكى از خطبه‌هاى خود به بنى‌اسرائيل گفت: من ميان شما شب خود را به روز آوردم، در حالي‌كه نان خورشم گرسنگى، خوراكم علف صحرا، چراغم ماه، فرشم خاك، و بسترم سنگ است. خانه‌اى ندارم كه ويران شود، مالى ندارم كه تباه گردد، فرزندى ندارم كه بميرد، زنى ندارم كه غمناك و محزون گردد. صبح كردم در حالى‌كه هيچ ندارم و شام كردم در حالى‌كه هيچ ندارم و با اينحال بى‌نيازترين فرزندان آدم هستم.9

7- شيخ مفيد در كتاب اختصاص از امام صادق (عليه‌السلام) روايت كرده است كه عيسى بن مريم فرمود: من بيماران را مداوا كردم و به اذن خدا شفايشان دادم و كور مادرزاد و شخص برص‌دار را به اذن خدا بهبود دادم و مردگان را به اذن خدا زنده كردم، ولى شخص احمق را نتوانستم اصلاح و معالجه كنم. بدان حضرت گفتند: يا روح الله! احمق كيست؟ فرمود: شخص خودپسند و خودراءى. كسى كه هر فضيلت و برترى را براى خود مى‌بيند نه براى ديگران و همه‌جا حق را به خود مى‌دهد نه به ديگران، اين است آن احمقى كه بهبودى و مداوايش مقدور نيست.10

8- ورّام بن ابى فراس در تنبيه‌الخواطر روايت كرده است كه به عيسى بن مريم وحى شد كه اى عيسى! براى مردم در بردبارى همچون زمين زير پاى آنان باش و در سخاوت همچون آب روان و در مهرورزى و رحمتت همچون خورشيد و ماه باش كه بر نيكوكار و بدكار تابش مى‌كند.11

9- هم‌چنين از آن حضرت روايت كرده كه فرمود: كيست كه بر موج دريا خانه‌اى بنا كند؟ اين دنياى شما اينگونه است پس آنرا قرارگاه مگيريد.12

10- به آن حضرت عرض شد: چه كسى تو را ادب كرد؟ فرمود: كسى مرا ادب نكرد، زشتى نادانى را مشاهده كردم پس ‍ از آن دورى گزيدم.13

11- شيخ كلينى در روضه كافى از امام صادق (عليه‌السلام) روايت كرده كه حضرت عيسى فرمود:
كار دنيا و آخرت هر دو سخت است، اما كار دنيا بدان سبب دشوار است كه تو دست به چيزى از آن دراز نمى‌كنى، جز آنكه شخص فاجر و بزه‌كارى را مى‌بينى كه پيش از تو بدان سبقت جسته است و اما كار آخرت دشوار است، زيرا كمك‌كارى در آخرت نمى‌يابى كه تو را بدان كمك دهد.14






پي‌نوشت‌ها:

1- تفسير قمى: ص 93.
2- خوانندگان محترم مىتوانند براى تحقيق بيشتر به كتابهايى كه در دسترس است مانند مقدمه انجيل برنابا، ترجمه فهيم كرمانى يا به كتاب قصص‌الانبياى عبدالوهاب نجّار مراجعه كنند.
3- در اين قسمت، اجمال تاريخچه پيدا شدن انجيل برنابا ذكر شده و اگر طالب تفصيل و شرح بيشترى هستيد، به مقدمه ترجمه عربى استاد دكتر خليل سعادت كه بر انجيل مزبور نوشته و در ترجمههاى فارسى آنرا به فارسى برگرداندهاند، مراجعه فرماييد.
4- امالى: ص 109.
5- همان، ص 183.
6- همان، ص 331 و 332.
7- همان، ص 324.
8- خصال: ج 1، ص 56.
9- معانىالاخبار: ص 74.
10- بحار الانوار: ج 14، ص 323 به نقل از: مفيد، الاختصاص
11- تنبيه‌الخواطر: ج 1، ص 80.
12- همان، ص 123.
13- همان، ص 86.
14- روضه كافى: ص 144؛ بحارالانوار: ج 14، ص 33.



 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  همایش تجلیل از حفاظ موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام (اردیبهشت 1403)
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های قرآنی موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی وابسته به موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام (اردیبهشت 1403)
  مرحله پایانی سومین مسابقات حفظ قرآن کریم ویژه حفاظ شعب موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد