:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

شنبه 28 بهمن 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : بهترين مردم كسي است كه بار مردم را به دوش كشد .
 
 
 
 
تفسير موضوعي قرآن كريم

برگرفته شده از کتاب پیام قرآن نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی


متکلّم


وصف متکلم صریحاً در قرآن نیامده، ولى فعلى که دال بر آن است ذکر شده، مانند: (وَ کَلَّمَ اللهُ مُوسى تَکْلیماً): «و خداوند با موسى سخن گفت»(1) و از همین نظر موسى(علیه السلام) را به عنوان «کَلیمُ الله» ـ کسى که مخاطب سخن خداوند بود ـ مشهور و معروف شده است.
از این گذشته در قرآن در سه مورد تعبیر به «کَلامَ الله»: «سخن خدا» شده(2) و در یک مورد «کَلامى»: «سخن من» آمده است.(3)
در موارد متعدّدى تعبیر به «کَلِمةُ رَبِّکَ»: «سخن پروردگار تو» یا «کَلِمَةُ اللهِ»: «سخن خداوند» نیز دیده مى شود.
از مجموع اینها به خوبى مى توان نتیجه گرفت که یکى از اوصاف پروردگار «مُتَکَلِّمْ» است.
بلکه به طورى که قوشجى در شرح تجرید العقائد آورده، توصیف خداوند به متکلم منحصر به مسلمانان نیست بلکه تمام ارباب ملل و مذاهب خدا را متکلم مى دانند هرچند در تفسیر معناى کلام و سخن گفتن الهى اختلاف نظر دارند.

توضیحات

1. مقصود از کلام الله چیست؟

در تفسیر معناى «کلام الله» و سخن گفتن خداوند، اختلاف شدیدى در میان مسلمانان بروز و ظهور نموده و هر گروهى تفسیرى براى آن ذکر کرده اند: جمعى از حنبلى ها گفته اند: «کلام الله» مرکب از حروف و اصوات است و اینها قائم به ذات او و قدیم است! سپس بر این گفتار بى معنا تا آنجا اصرار ورزیده اند که گفته اند جلد و غلاف قرآن نیز قدیم و ازلى است، تا چه رسد به نقوش قرآن!!
گروه دیگرى گفته اند کلام خدا همان حروف و اصوات است و اینها امورى حادثند و در عین حال قائم به ذات خداونداند که بى پایه بودن گفتار آنها نیز کمتر از گروه حنابله نیست.
گروه سوم معتقدند کلام خداوند همان حروف و اصوات است و اینها امورى حادث و غیر قائم به ذات خداوند است بلکه در زمره مخلوقات او هستند که خداوند آن را در وجود جبرئیل یا پیامبر(صلى الله علیه وآله) یا شجره موسى(علیه السلام) ایجاد کرده است.
بالاخره گروه چهارم اشاعره هستند که مى گویند کلام خداوند از جنس اصوات و حروف نیست بلکه مفاهیمى است قائم به ذات خداوند و آن را کلام نفسى مى نامند و معتقد به قدیم بودن آن هستند(4) آنها حتّی عقیده داشتند کسی که معتقد به حادث بودن قرآن «کلام الله» بوده باشد کافر است (و قتل او واجب!)(5)
تاریخ قرون نخستین اسلام شاهد درگیرى هاى شدید و خونبارى در زمینه «کلام الله» و حادث و قدیم بودن آن و تکفیر یکدیگر در این زمینه بوده است، بحث ها و مشاجراتى که امروز براى ما مفهوم صحیحى ندارد و به خوبى مى توان گفت که دست سیاست هاى خود کامه وقت براى سرگرم ساختن ملت مسلمان و استفاده از اصل تفرقه بینداز و حکومت کن، به این اختلاف دامن مى زده است.

نتیجه گیرى نهائى

به هر حال در اینجا چند مطلب است که همه از واضحات است و به نظر نمى رسد جاى گفتگو در آن باشد:
1. خداوند قادر است بر این که امواج صوتى را در فضا بیافریند و این امواج را به گوش انبیاء و پیامبرانش برساند و پیام خود را از این طریق به آنها ابلاغ کند، آنچنان که قرآن در مورد تکلم با موسى بن عمران(علیه السلام) در وادى «اَیمَن» گواهى مى دهد که امواج صوتى در آن درخت مخصوص ایجاد شده و موسى(علیه السلام) را به سوى خود فرا خوانده است.
2. «تکلّم» به معناى سخن گفتن با زبان و از طریق تارهاى صوتى از عوارض جسم است و درباره خداوند که منزّه از جسم و جسمانیت است مفهوم ندارد، جز از طریق ایجاد امواج صوتى در اجسام که در بالا اشاره شد.
3. قرآن مجید که در دست ما است همین الفاظ و حروف است که گاهى در قالب سخن و گاه در قالب کتابت ظاهر مى شود و بدون شک هر دو از حوادث است و این که بعضى گفته اند این الفاظ و نقوش قدیم است و حتّى جلد و غلاف قرآن را باید ازلى دانست از خرافاتى است که لایق بحث نیست.
ظاهراً کسانى که قائل به قدیم بودن «کلام الله» شده اند از اینجا بوده است که از یک سو قرآن مجید یکى از صفات خدا را تکلّم ذکر کرده و به قرآن «کلام الله» گفته شده و از سوى دیگر، خدا وجودى است ازلى، پس صفات او نیز باید ازلى باشد و در اینجا نتیجه گرفته اند که تکلم خدا ازلى است.
آنها به خاطر ضعف معلوماتشان نتوانسته اند میان صفات ذات و صفات فعل تفاوت بگذارند، آنچه ازلى است صفات ذات است، مانند علم و قدرت ولى صفاتى که عقل ما به خاطر صدور افعالى از خداوند براى ذات پاک او انتزاع مى کند، امورى حادثند، زیرا این صفات قائم به ذات خدا نیست بلکه انتزاعات عقلى است که از ملاحظه افعال او حاصل مى شود.
به تعبیر دیگر بدون شک خداوند افعالى دارد که حادث است، مانند خلقت آسمان و زمین و آفرینش آدم و مسأله رزق و روزى و بخشش گناه بندگان و ارسال پیامبران و رسولان، هنگامى که عقل صدور این افعال را از خود مى بیند صفاتى همچون خالق و رازق و غافر را براى خداوند انتخاب مى کند و مسلّماً قبل از این که خدا موجودى بیافریند یا روزى دهد یا مشمول مغفرت خود سازد این اوصاف صدق نمى کرد (البتّه قدرت بر این امور داشت، ولى بحث از قدرت نیست بلکه سخن از خود این افعال است.)
بنابراین حساب این اوصاف که صفات فعل نامیده مى شود از صفات ذات که قائم به ذات پاک پروردگار، بلکه عین ذات او است، جدا مى باشد و عدم درک این واقعیت، طرفداران قدیم بودن کلام الله را به مطالب مضحکى مانند قدیم بودن جلد و غلاف کشانیده است.
4. گروهى از اشاعره که این مسائل را درک مى کردند به حکم ناچارى مسأله «کلام نفسى» را مطرح کرده اند، کلامى که بتواند قدیم باشد و قائم به ذات پروردگار.
آنها براى اثبات این مطلب به این آیه تمسک جسته اند که قرآن درباره جمعى از منافقین مى گوید: (وَ یَقُولُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا یُعَذِّبُنَا اللهُ بِما نَقُولُ): «در دل خود مى گویند: چرا خداوند ما را بخاطر گفته هایمان عذاب نمى کند؟!»(6)
یا به شعر معروف اخطل که از شعراى عصر بنى امیه است تمسک جسته اند

اِنَّ الْکَلامَ لَفِى الْفُؤادِ وَ اِنَّما       جُعِلَ اللَّسانُ عَلَى الْفُؤادِ دَلِیْلا

«جاى سخن قلب است و زبان ترجمان قلب قرار داده شده»
به این ترتیب خواسته اند خود را از تضادى که در میان حادث بودن کلام و قدیم بودن صفات الهى مى دیدند رهایى بخشند.
ولى آنها با این سخن گرفتار مشکل بزرگترى شده اند و آن این که اگر منظور از کلام نفسى تصویر الفاظ و جمله ها و گذراندن آنها از ذهن و فکر باشد، این امور درباره خداوند معنا ندارد زیرا ذات پاک او جایگاه این گونه عوارض انسانى نیست.
اگر منظور علم خداوند به محتواى قرآن مجید از ازل بوده باشد، جاى شک نیست که او از ازل احاطه علمى به همه این امور داشته است ولى در این صورت کلام نفسى بازگشت به علم خدا مى کند و صفت دیگرى نخواهد بود.
نتیجه این که محتواى کتب آسمانى همیشه در علم خدا بوده و این چیزى جز صفت علم نیست، و امّا خود الفاظ و نقوش بدون شک حادث است و در این میان چیز ثالثى بنام کلام نفسى که قدیم و غیر از علم خداوند بوده باشد نداریم.
اینها همه امورى ظاهر و آشکار است، ولى متأسفانه جر و بحث درباره قدیم و حادث بودن کلام نفسى بخش وسیعى از تاریخ اسلام را تاریک ساخته و حوادث خونبارى به وجود آورده.
گاهى حکومت وقت طرفدار جمعیت معتزله بود (مانند بعضى از خلفاى بنى عباس) در این موقع اصرار داشتند که همه اعتراف به حادث بودن کلام الله کنند و گروهى را به خاطر عدم اعتراف به این معنا از دم شمشیر گذراندند.
در مقابل، عده زیادى از حکام بنى عباس طرفدار اشاعره بودند و قائلین به حدوث «کلام الله» را از دم شمشیر مى گذراندند، در حالى که امروز مى دانیم همه اینها بازى هاى سیاسى بوده که در شکل مسائل مذهبى ظاهر مى شده و حکام جبّار براى رسیدن به مقاصد شوم خویش و ادامه حکومت خود کامه، اعتقادات مذهبى مسلمانان را بازیچه خویش قرار مى دادند.

3. تکلم در روایات اسلامى

این سخن را با روایتى از امام صادق(علیه السلام) ادامه مى دهیم: روایتى که شیخ طوسى (قدّس سره) در امالى از ابوبصیر از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است، فرمود:
«لَمْ یَزَلِ اللهُ جَلَّ اِسْمُهُ عالِماً بِذاتِهِ، وَ لا مَعْلُوْمَ، وَ لَمْ یَزَلَ قادِراً بِذاتِهِ وَ لا مَقْدُوْرَ، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداکَ، فَلَمْ یَزَلَ مُتَکَلِّماً؟ قالَ: اَلْکلامُ مُحْدثٌ کانَ اللهُ عَزَّوَجَلّ لَیْسَ بِمُتَکَلَّم ثُمَّ اَحْدَثَ الْکَلامَ!»: «خداوند همیشه بالذات عالم بود در حالى که معلومى وجود نداشت و بالذات قادر بود در حالى که مقدورى نبود.
ابو بصیر مى گوید: گفتم فدایت شوم، آیا خداوند همیشه موصوف به صفت متکلم بوده؟ فرمود: کلام، موضوع حادثى است خداوند متعال وجود داشت و متکلم نبود، سپس کلام را آفرید!»(7)
همین حدیث را مرحوم کلینى در کافى با مختصر اضافاتى نقل کرده و در ذیل آن صریحاً آمده است: «اِنَّ الْکَلامَ صِفَةٌ مُحْدَثَةٌ لَیْسَتْ بِاَزَلیَّة، کانَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لا مُتَکَلِّمَ»: «کلام و سخن گفتن صفت حادثى است و ازلى نیست، خداوند متعال از ازل بوده و متکلمى وجود نداشت.»(8)
این عبارت به وضوح فرق میان صفات ذات و صفات فعل را بیان مى کند، صفات ذات همچون علم و قدرت است که از ازل بوده و نیازى به وجود مخلوقات ندارد، امّا صفات فعل صفاتى است که بیرون ذات خدا است و عقل این صفات را به هنگام صدور افعالى از خداوند انتزاع کرده و به او نسبت مى دهد مانند خالق و رازق، صفت تکلّم نیز در زمره همین صفات است چون نوعى و حرکت مى باشد و مى دانیم حرکت در ذات خداوند راه ندارد.

 


پی نوشتها :

1. سوره نساء، آیه 164 و سوره اعراف، آیه 143.
2. سوره بقره، آیه 75، سوره توبه، آیه 6، سوره فتح، آیه 15.
3. سوره اعراف، آیه 144.
4. شرح تجرید قوشچى، صفحه 417.
5. ملل و نحل شهرستانى، جلد اول، صفحه 106.
6. سوره مجادله، آیه 8.
7. بحارالانوار، جلد 4، صفحه 68، حدیث 11، باب 1.
8. اصول کافى، جلد اول، صفحهئ 107 (باب صفات الذات، حدیث 1).

 

 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  همایش تجلیل از حفاظ موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام (اردیبهشت 1403)
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های قرآنی موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی وابسته به موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام (اردیبهشت 1403)
  مرحله پایانی سومین مسابقات حفظ قرآن کریم ویژه حفاظ شعب موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد