تفسير موضوعي قرآن كريم
برگرفته شده از کتاب پيام قرآن نوشته آيت الله العظمي مکارم شيرازي
مفهوم شفاعت
هرگاه در معناى لغوى شفاعت درست بیندیشیم مفهوم اسلامى آن را نیز مى توان به دست آورد، زیرا شفاعت از مادّه شفع به معناى ضمیمه کردن چیزى به همانند اوست (ضَمُّ الشَیْء الى مِثْلِه) و از اینجا روشن مى شود که باید نوعى شباهت و همانندى در میان آن دو بوده باشد، هر چند تفاوت هایى نیز در میان آنها دیده شود.
و به همین دلیل شفاعت به مفهوم قرآنیش این است که شخص گنهکار به خاطر پاره اى از جنبه هاى مثبت (مانند ایمان یا انجام بعضى از اعمال صالح) شباهتى با اولیاء الله پیدا کند و آنها با عنایات و کمک هاى خود او را به سوى کمال سوق دهند و از پیشگاه خدا تقاضاى عفو کنند.
و به تعبیر دیگر حقیقت شفاعت، قرار گرفتن موجودى قوى تر و برتر، در کنار موجود ضعیف تر، کمک کردن به او براى پیمودن مراتب کمال است.
شفاعت در مورد افراد خطاکار همیشه در جوامع انسانى وجود داشته است، و شاید هزاران سال قبل از نزول قرآن افراد صاحب نفوذ براى خطاکاران نزد ارباب قدرت شفاعت مى کردند، منتها شفاعت رائج در میان مردم، با شفاعت در منطق قرآن و ادیان آسمانى یک فرق بسیار مهم و واضح دارد و آن اینکه:
شفاعت در جوامع انسانى غالباً از این نظر بوده است که شفاعت کننده داراى نوعى نفوذ اجتماعى بوده، و شخصى که نزد او شفاعت مى شد از جهتى به او نیاز داشته، لذا شفاعت او را در مورد خطا کار مى پذیرفته تا به موقع از نفوذ شفاعت کننده براى پیشرفت مقاصد خود کمک بگیرد!.
مثلا شاهان شفاعت اطرافیان خود و رجال دولت را در مواردى مى پذیرفتند، تا به آنها عظمت دهند و براى آنها ارزش قائل شوند و به موقع از وجودشان در کارهاى خود کمک گیرند.
شفاعت کنندگان نیز روابط شخصى را با شفاعت شونده در نظر مى گرفتند و نه شایستگى هاى افراد را.
ولى از آنجا که خداوند غنى بالذات، و بى نیاز على الأطلاق است، شفاعت در پیشگاهش شکل دیگرى پیدا مى کند، و آن اینکه شفیعان در کاهش نگاه مى کنند ببینند که در میان خطا کاران چه کسانى پیدا مى شوند که بر اثر پاره اى از نقاط مثبت مانند ایمان و بعضى از اعمال صالح مورد رضاى پروردگارند و به خاطر همین زمینه هاى مثبت نزد خدا براى آنها شفاعت مى کنند، و این تفاوت مهم شفاعت معمول میان مردم را از شفاعت اولیاء الله در درگاه خدا جدا مى سازد که اوّلى بر اساس «رابطه ها» است و دوّمى بر اساس «ضابطه ها»!.
و از اینجا پاسخ بعضى از خرده گیرهاى ناآگاهان که شفاعت را به نوعى پارتى بازى یا چراغ سبز دادن به گنهکاران تفسیر کرده، و آن را با شفاعت اطرافیان سلاطین جبّار مقایسه نموده اند روشن مى شود، زیرا عوامل زیر بنایى شفاعت در مفهوم شرعیش عواملى است سازنده، و بر اساس لیاقتهاست در حالى که شفاعت رائج در میان مردم در بسیارى از موارد از نیازهاى طرفینى و رابطه هاى شخصى و خصوصى و غیر منطقى سرچشمه مى گیرد.
شفاعت الهى تربیت کننده است، و شفاعت هاى معمولى گاه سبب جرأت بر گناه است.
آیاتى که در بالا آورده ایم نیز گواه زنده اى بر این معناست زیرا براى شفاعت شوندگان اوصافى ذکر مى کنند که همگى ناظر به جنبه هاى مثبت و لیاقت و شایستگى است، هرچند این شایستگى بر اثر بعضى از اعمال صالح باشد.