تفسير موضوعي قرآن كريم
برگرفته شده از کتاب پيام قرآن نوشته آيت الله العظمي مکارم شيرازي
وجود کنونی بهشت از دیدگاه آیات قرآن
مقدمه:
با اینکه وعده الهى حق است، و هیچگونه تخلفى در آن امکان پذیر نیست، و آنچه را از پاداش ها به مؤمنان، و از کیفرها و عذاب ها به مجرمان، وعده داده مسلم تحقق خواهد یافت، زیرا تخلف از وعده یا به سبب عجز و ناتوانى است، یا جهل و نادانى و پشیمانى، و مسلم است که این امور به ذات پاک او راه ندارد، و به همین دلیل همه مى توانند به وعده هاى پاداش او دلگرم، و از تهدیدهاى او نسبت به کیفرها بیمناک باشند اما با این حال آیات قرآن مجید بر این مسأله اصرار دارد که بهشت و جهنم هم اکنون آفریده شده و موجودند و آماده براى مستحقان!.
از روایات مختلف نیز استفاده مى شود که اعمال نیک انسان ها بهشت را مى سازد و این خود دلیل بر این است که بهشت هم اکنون وجود دارد.
این اصرار به خاطر آن است که مسأله پاداش و کیفر وارد مرحله جدى تر مى شود، نیکوکاران نتائج اعمال خود را در کنار خویش احساس کنند، و بدکاران کیفرها را لمس نمایند.
با این اشاره به قرآن باز مى گردیم و به آیاتى که در این زمینه است گوش جان فرا مى دهیم.
1-... (وَجَنَّة عَرْضُها السَّمواتُ وَ الارْضُ اُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ)(آل عمران 133)
2-... (وَ جَنَّة عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الارْضِ اُعِدَّتْ لِلْذینَ آمَنوا بِالله وَ رُسُلِهِ) (حدید 21).
3- (فَاتَّقُوا النَّارَ التَّی وَ قُودُها النَّاسُ وَ الحِجارَةُ اُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ) (بقره 24).
4- (وَ اتَّقُوا النّارَ التی اُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ) (آل عمران 131).
5- (وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً اُخْرى - عِنْدَ سِدْرَهِ المُنْتَهى - عِنْدَها جَنَّةُ المَأْوَى) (نجم 13 تا 15).
6- (یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعذَابِ وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ)(عنکبوت 54).
7- (اِنَّ الابْرارَ لَفی نَعیم - وَ اِنَّ الفُجَّارَ لَفی جَحیم - یَصْلَوْنَها یَوْمَ الدّینِ - وَ ما هُمْ عَنْها بِغائبینَ) (انفطار 13 تا 16).
8- (کَلا لَوْ یَعْلَمُونَ عِلْمَ الیَقینِ ـ لَتَرَوُنَّ الجَحیمَ - ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الیَقینِ)(تکاثر 5 تا 7).
ترجمه:
1-... و بهشتى که وسعت آن آسمان ها و زمین است، و براى پرهیزگاران آماده شده!.
2-... و بهشتى که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است و آماده شده براى کسانى که به خدا و رسولانش ایمان آورده اند.
3- از آتشى بترسید که هیزم آن بدن هاى مردم (گنهکار) و سنگ ها، است که براى کافران مهیا شده است.
4- و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است.
5- و بار دیگر (پیامبر) او را مشاهده کرد، نزد سدرة المنتهى که جنة المأوى در آنجا است!.
6- آنها با عجله از تو تقاضاى عذاب مى کنند در حالى که جهنم به کافران احاطه دارد!.
7- مُسلماً نیکان در نعمت فراوانى هستند، و بدکاران در دوزخند، روز جزا وارد آن مى شوند و مى سوزند و هیچگاه از آن غائب و دور نیستند!.
8- چنان نیست که شما خیال مى کنید، اگر شما علم الیقین داشتید قطعاً جهنم را مشاهده مى کردید!.
سپس آن را به عین الیقین مشاهده خواهید کرد.
تفسیر و جمع بندى
آماده براى پرهیزگاران!
در آیه اوّل و دوّم بعد از اشاره به عظمت و وسعت بهشت و اینکه به اندازه وسعت تمام آسمان ها و زمین است، مى فرماید: «آن آماده براى پرهیزگاران شده است» (اُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ).
بسیارى از بزرگان مفسّران ذیل این آیه تصریح کرده اند که از آن استفاده مى شود که بهشت هم اکنون آماده و موجود است.(1)
قابل توجه اینکه قرطبى ذیل آیه مورد بحث مى گوید: غالب علماى اسلام بر این عقیده اند که بهشت هم اکنون مخلوق و موجود است، و صریح و روایات معراج و روایات دیگرى که در «صحیحین» و غیر آن آمده است همین معنا مى باشد، هر چند معتزله این عقیده را نپذیرفته و معتقدند که بعد از پایان این جهان آفریده مى شود، چرا که آنجا دار جزاست و اینجا دار تکلیف است و این دو با هم جمع نمى شوند!.(2)
البته این استدلال معتزله مغالطه اى بیش نیست زیرا سخن از آفرینش فعلى بهشت است نه ورود مردم در بهشت.
در آیه سوّم و چهارم سخن از وجود فعلى «دوزخ» در میان آمده، مى فرماید: «از آتشى بترسید که هیزم آن انسان ها و سنگ هاست و آماده براى کافران شده است» (فَاتَّقُوا النَّارَ التَّی وَقُودُها النّاسُ وَ الحِجارَةُ اُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ).
این آیات نیز گواه بر وجود فعلى آتش سوزان جهنم است، و جمعى از مفسّران نیز به آن تصریح کرده اند، و این تفسیر که گفته شود تعبیر «اُعِدَّتْ» (آماده شده) هر چند فعل ماضى است ولى به معناى مستقبل و آینده است، چون گاه آینده حتمى را به صورت فعل ماضى بیان مى کند، بر خلاف ظاهر آیه است، و چنین تفسیرى بدون شاهد و قرینه ممکن نیست.
پنجمین آیه سخن از داستان معراج پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مى گوید: «بار دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) او را مشاهده کرد، نزد سدرة المنتهى (درختى است پر برگ و پر سایه در اوج آسمان ها) همان که جنة المأوى و بهشت برین نزد آن است» (وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً اُخْرى عِنْدَ سِدْرَةِ المُنْتَهى عِنْدَها جَنَّةُ المَأْوَى).
در اینکه آیا (جَنَّةُ المَأوَى) به معناى بهشت برزخى است یا بهشت جاویدان؟ در میان مفسّران گفتگو است، ممکن است تعبیر به (مَأْوَى) بهشت جاویدان را تداعى کند، هرچند بودن این بهشت در بخشى از آسمان ها تداعى معناى بهشت برزخى را مى کند زیرا بهشت جاویدان به وسعت تمام زمین و آسمان ها است.
بنابراین استدلال به آیه فوق براى مخلوق بودن بهشت تنها مطابق تفسیر اوّل صحیح است، جمعى از مفسّران این تفسیر را ترجیح داده اند از جمله «طبرسى» در «مجمع البیان» و علاّمه «طباطبایى» در «المیزان».
در آیه بعد سخن از احاطه دوزخ به کافران است در برابر اصرار لجاجت آمیزى که داشتند قرآن مى فرماید: «آنها با عجله از تو تقاضاى عذاب مى کنند، در حالى که (هم اکنون) جهنم به کافران احاطه دارد»! (یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالعَذابِ وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالکَافِرینَ).
آنها نه تنها جهنم دنیا را بر اثر شرک و آلودگى به گناه و عصیان و ظلم و ستم براى خود فراهم کرده اند، بلکه جهنم آخرت نیز هم اکنون آنها را احاطه نموده است، مخصوصاً با توجه به اینکه در آغاز آیه سخن از عجله کفار به میان آمده، مناسب این است که گفته شود چرا عجله مى کنید شما هم اکنون در دوزخید! منتها حجاب هاى این جهان شما را از تأثیر مستقیم آن بر کنار داشته، ولى در قیامت این حجاب ها کنار مى رود و احاطه جهنم را با چشم خود مى بینید.(3)
این احتمال در تفسیر آیه نیز گفته شده که آیه ناظر به قیامت است و آیه بعد از آن که مى گوید (یَوْمَ یَغْشاهُمُ العَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ) به منزله قید براى احاطه دوزخ است.
به تعبیر دیگر این تعبیر اشاره به آینده حتمى است، زیرا همان گونه که گفتیم در ادبیات عرب آینده حتمى (مضارع متحقق الوقوع) را به صورت حال، و گاه به صورت ماضى بیان مى کنند.
ولى از آیات سوره انفطار مى توان براى تفسیر اول کمک گرفت آنجا که مى فرماید: (اِنَّ الابْرارَ لَفی نَعیم - وَ اِنَّ الفُجَّارَ لَفی جَحیم - یَصْلَوْنَها یَوْمَ الدِّینَ - وَ ما هُمْ عَنْها بِغائبینَ).
«مسلماً نیکان در نعمت هاى (بهشتى) هستند ـ و بدکاران در دوزخند - روز جزا با آن مى سوزند - و هرگز از آن غائب و دور نیستند»!.
این تعبیر نشان مى دهد که «صَلْی» (به معناى سوختن با آتش) در قیامت است، ولى هم اکنون دوزخ فاجران را در بر گرفته، هرچند حجاب ها مانع سوختن آنها در دنیاست، مخصوصاً جمله «وَماهم عنها بغائبین» تأکید مجددى است بر این معنا (دقت کنید).
در آخرین آیه منکران قیامت را مخاطب ساخته مى فرماید: این چنین نیست که شما مى پندارید، اگر علم الیقین داشتید قطعاً دوزخ را مى دیدید (کَلا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الیَقینِ لَتَرَوُنَّ الجَحیمَ).
بعد مى افزاید: سپس (در قیامت) آن را به عین الیقین مشاهده خواهید کرد (ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الیَقینِ).
اگر آیه را به همین صورت که ظاهر آن است معنا کنیم (و به اصطلاح «لو» براى شرط و جزاى آن (لَتَرَوُنَّ الجَحِیمَ) باشد) مفهومش این خواهد بود که صاحبان «علم الیقین» در همین جهان دوزخ را مشاهده مى کنند، و لازمه این سخن آن است که دوزخ هم اکنون وجود داشته باشد.
مفسّران در تفسیر این آیات طوفانى به پاکرده و هریک راهى را برگزیده اند، گویا غالباً نتوانسته اند این معنا را هضم کنند که این آیات ممکن است اشاره به شهود دوزخ در دنیا، و سپس مشاهده آن در آخرت باشد.
از یک سو مى بینند آیه را نمى توان تماماً ناظر به آخرت دانست، چرا که همه کافران و مجرمان در قیامت دوزخ را مى بینند، این نیاز به شرطى ندارد، و لذا گروهى معتقدند که جزاء شرط در اینجا محذوف است، بلکه فخر رازى ادعاى اتفاق مفسّران را بر این مطلب دارد.(4)
ولى مسلماً این سخن مبالغه است، چنین نیست که اتفاق نظرى در این مسأله باشد، ولى به هر حال مفهوم آیه را گروهى از مفسّران چنین مى دانند: (لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الیَقینِ لَما اَلْهاکُمْ التَّکاثُرُ) اگر شما علم الیقین داشتید تفاخر و مباهات بر یکدیگر شما را به خود مشغول نمى داشت و از خدا و قیامت غافل نمى کرد.(5)
بعضى دیگر که محذوف دانستن جزاء را نادرست دیده اند مشاهده و رؤیت را مشاهده علمى و قلبى دانسته اند، بنابراین تفسیر معناى آیه چنین مى شود اگر شما علم الیقین داشتید به دوزخ ایمان پیدا مى کردید.
روشن است که هم تفسیر اوّل و هم تفسیر دوّم مخالف ظاهر این آیات است، چرا که هم محذوف بودن جزاء بر خلاف قاعده است و هم تفسیر رؤیت به معناى علم.(6)
بنابراین اگر آیه را صاف و بدون تقدیر و حذف معنا کنیم، و هم الفاظ آن را طبق معناى حقیقى تفسیر نماییم نتیجه همان تفسیر مى شود که در بالا به آن اشاره کردیم و بعضى از مفسّران لااقل به عنوان یک احتمال این تفسیر را پذیرفته اند.
در روایات اسلامى نیز تعبیرات روشنى دیده مى شود که با مفهوم این تفسیر هماهنگ است، از جمله داستان معروف جوان با ایمانى است که در کتاب کافى در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: روزى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) نماز صبح را با مردم خواند ناگهان نظرش به جوانى خواب آلود در مسجد افتاد، رنگ از چهره اش پریده، لاغر اندام و نحیف به نظر مى رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نامش را برد و فرمود: حالت چگونه است اى جوان! عرض کرد: صبح کردم اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در حالى که داراى نیروى یقینم! پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) (از این سخن در شگفتى فرو رفت و) فرمود: یقین نشانه اى دارد، نشانه یقین تو چیست؟ عرض کرد: اى رسول خدا! یقین من همان چیزى است که مرا در اندوه عمیق فرو برده، شب ها به عبادت مشغول داشته، و روزها به روزه، و به کلى نسبت به دنیا و آنچه در دنیاست بى اعتنا ساخته است، گویى عرش پروردگارم را مى بینم که براى حساب برپا شده، و خلایق محشور شده اند، و من در میان آنها هستم، گویى بهشت را مى بینم که اهلش در آن متنعمند، و بر تخت ها تکیه زده اند، گویى اهل جهنم را مى بینم که در آتش سوزانش فریاد مى کشند!، گویى الأن صداى آتش افروخته دوزخ را مى شنوم که در گوش هاى من دور مى زند!، رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به اصحابش فرمود، هذا عَبْدٌ نَوَّرَ الله قَلْبَهُ بِالایمانِ: «این بنده اى است که خدا دلش را به نور ایمان روشن ساخته است»!. سپس به او فرمود: اِلْزَمْ ما اَنْتَ عَلَیهِ: «بر این حال و برنامه اى که هستى بوده باش و از دست مده» جوان عرض کرد: اُدْعُ الله لی یا رَسُولَ الله اَنْ اُرْزَقَ الشَّهادَةَ مَعَکَ: «اى رسول خدا براى من دعا کن که شهادت را در جهاد همراه تو نصیبم کند»! پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در حقّ او دعا کرد، چیزى نگذشت که همراه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به یکى از غزوات رفت و بعد از نه نفر از مسلمانان شهید شد، و به آرزوى خود رسید».(7)
جمله کَأَنِّی الانأَ اَسْمَعُ زَفیرَ النَّارِ یَدُورُ فی مَسامِعی «گویى الان مى شنوم صداى آتش را که در گوشه هاى من دور مى زند» دلیل بر این است که هم اکنون دوزخ وجود دارد، و او از طریق ایمان آمیخته با شهود آن را به چشم خود مى بیند.
از مجموع آنچه در آیات بالا آمده است استفاده مى شود که بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده اند و موجودند، و اگر در دلالت بعضى از این آیات تردید شود لااقل نمى توان در دلالت مجموع تردید کرد، به خصوص آیاتى که تعبیر به «اُعِّدَتْ» (آماده شده است) دارد.
نظرات دانشمندان اسلامى درباره آفرینش بهشت و دوزخ.
همان گونه که در بالا اشاره شد اکثریت دانشمندان اسلامى معتقدند که بهشت و دوزخ هم اکنون وجود دارد و براى اثبات این عقیده به بعضى از آیات گذشته استدلال کرده اند، ولى بعضى از علماى کلام مانند ابو هاشم و عبد الجبار که دو نفر از متکلمان قدیمند عقیده دارند که بهشت و دوزخ الان وجود خارجى ندارد و بعداً ایجاد مى شود، آنها براى اثبات مدعاى خود به آیه شریفه کُلُّ شَیءْ هالِکٌ اِلا وَجْهَهُ «همه چیز جز ذات پاک او فانى مى شود» (قصص 88) استدلال کرده اند، که اگر آنها الان موجود باشند باید در پایان این جهان فانى شوند، و در این صورت این با آیه دیگر قرآن که مى گوید اُکُلُها دائِمٌ «میوه هاى بهشت همیشگى است» (رعد 35) منافات دارد (دقت کنید).
مرحوم علاّمه حلّى در پاسخ این استدلال مى گوید: «هلاک و فنا» که در آیه آمده است به معناى خارج شدن از قابلیت استفاده است و مسلم است هنگامى که انسان ها و عموم مکلفین فانى شوند بهشت بلا استفاده خواهد بود.
پاسخ دیگرى که مى توان به این سؤال داد این است که بهشت و دوزخ در ظاهر این جهان نیستند، بلکه در باطن این عالمند و فنا و هلاکت مربوط به ظواهر این جهان است (توضیح بیشتر در این زمینه به زودى خواهد آمد).
بعضى نیز گفته اند آیه (کُلُّ شَىء هالِکُ اِلا وَجْهَهُ) مى گوید ذات خداوند و آنچه بدون علل مادى و با عنایت او خلق شود جاودانى است، و کلمه «وَجْه الله» همه آنها از جمله بهشت و دوزخ را شامل مى شود، آنچه فانى و هلاک مى شود این جهان ماده است که به وساطت علل مادى ایجاد شده (دقت کنید).
پی نوشتها:
(1). مجمع البیان، جلد 2، صفحه 504 و فخررازى، جلد 9، صفحه 4، و روح البیان، جلد 2، صفحه 94 و ابوالفتوح رازى، جلد 3، صفحه 188، و قرطبى، جلد 2، صفحه 146 و روح المعانى، جلد 4، صحفه 51 و المنار، جلد 4، صفحه 132.
(2). قرطبى، جلد 2، صفحه 1447.
(3). مرحوم علاّمه شعرانى در حاشیه تفسیر ابوالفتوح نیز این معنا را پسندیده است، جلد 9، صفحه 30.
(4). فخر رازى، جلد 32، صفحه 78.
(5). مجمع البیان، جلد 10، صفحه 530.
(6). البته «رؤیت» به معناى علم مى آید، ولى این در صورتى است که دو مفعول بگیرد در حالى که آیه چنین نیست، ضمناً باید توجه داشت که آیه بعد (ثُمَّ یَرَوُنَّها عَیْنَ الیَقینِ) مى تواند اشاره اى به قیامت باشد.
(7). اصول کافى، جلد 2، صفحه 53، باب حقیقة الأیمان، حدیث 2 (با کمى تلخیص).
|