:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

شنبه 28 بهمن 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : كسي كه نهان خود را اصلاح كند ، خدا آشكار او را نيكو گرداند .
 
 

تفسیر موضوعی قرآن کریم

برگرفته شده از کتاب پیام قرآن نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی


دو گروه از طرح حكومت اسلامى وحشت دارند

با وجود تمام آنچه گفته شد طبق مدارك مسلّم «اسلام بدون حكومت»، اسلامى مسخ شده و خالى از محتوا، و در واقع اسلام منهاى اسلام است. باز گروهى در اينجا مقاومت مى كنند; و با مسأله طرح حكومت اسلامى به مخالفت بر مى خيزند; سرچشمه اين مخالفت در واقع دو چيز است كه يكى جنبه روانى دارد و ديگرى جنبه روايى.
امّا آنچه جنبه روانى دارد اين است كه: آنها خاطره تلخى از حكومت ها دارند; وبر اين عقيده اند كه در شرايط كنونى هيچ كس قادر بر اين نيست كه حكومت الهى را تشكيل دهد، و عدل اسلامى را پياده كند; زيرا هميشه فشارهايى از داخل از سوى افراد تندرو بر حكومت وارد مى شود، كه خواهان شكستن حريم قوانين اسلامى و بر هم زدن عدالت اجتماعى و مقدّم داشتن شعارهاى خالى از محتوا بر ضوابط شناخته شده كتاب و سنّت است.
از سوى ديگر از خارج نيز فشارهايى وارد مى شود و سياست هاى بسيار مرموزانه اجانب، كه توسّط عوامل مخفى و آشكار آنها اعمال مى گردد; اجازه نمى دهد حكومت اسلامى در مسير خود به حركت در آيد، و حتماً در نقطه اى آن را از مسير اصلى به سوى مقاصد خود منحرف مى سازند; به همين دليل حكومت اسلامى واقعى را غير قابل عمل مى دانند.
آنها داستان مشروطه را شاهد و گواه اين مدّعا مى شمرند كه علماى دين با قوّت تمام در آن وارد شدند; تا چهره اى از حكومت اسلامى ـ يا چيزى كه شباهت به حكومت اسلامى در پاره اى از جهات داشته باشد ـ به دنيا نشان دهند; ولى على رغم تمام تلاش ها، سرانجام منحرفان داخلى و خارجى دست به دست هم دادند، و آن را مبدّل به حكومت خودكامه ويرانگر و بيدادگر ساختند.
امّا از نظر روايى به سراغ رواياتى مى روند كه مى گويد: «هر پرچمى قبل از قيام مهدى (عج) به عنوان حكومت برپا شود، پرچم ضلالت است»!
نمونه اى از اين روايات را در ذيل مى خوانيم; اين روايات در حقيقت چند گروه است: نخست در گروهى از آنها مى خوانيم تا وقت مساعد براى خروج و قيام بر ضدّ سلاطين جائر و حكومت هاى ظالم نباشد قيام نكنيد; مانند:
1ـ روايتى كه ابوالمرهف از امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند; كه فرمود: «اَالغبرَةُ عَلى مَنْ اَثارَها، هَلَكَ الْمَحاصِيرُ، قُلْتُ جُعِلْتُ فِداكَ وَ ما الْمَحاصيرُ؟ قالَ: الْمُسْتَعْجِلُونَ ...».
«گرد و خاك و غبار متوجّه كسى مى شود كه آن را پراكنده كند ـ هر كس غبارى بيفشاند بر صورت و دامان خودش مى نشيند ـ محاصير هلاك مى شوند، راوى مى گويد عرض كردم : محاصير چيست؟ فرمود: كسانى هستند كه عجله مى كنند (و قبل از فراهم شدن شرايط قيام بر ضدّ حكومت جائر دست به اين كار مى زنند)». (1)
2ـ در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) از پدران گراميش در وصيّت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به على(عليه السلام)مى خوانيم; فرمود: «يا عَلىُّ اِنَّ اِزالَةَ الْجِبالِ الرَّواسى اَهْوَنُ مِنْ اِزالَةِ مُلْك لَمْ تَنْقَضِ اَيّامُهُ»:
«اى على! بر كندن كوه هاى ثابت و ريشه دار آسان تر است از زائل كردن حكومتى كه هنوز ايّامش پايان نيافته ـ و شرايط زوالش فراهم نشده است ـ ». (2)
3ـ در حديثى از عيسى بن قاسم آمده است كه امام صادق(عليه السلام) مى فرمود: «از خدا بپرهيزيد و به مصالح خويش بينديشيد; چرا كه شما از همه سزاوارتر براى اين كار هستيد ...» سپس افزود: «اِنْ اَتاكُمْ مِنّا آت لِيَدْعُوْكُمْ اِلَى الرِّضا مِنّا فنَحْنُ نُشهِدكُمْ اِنّا لانَرْضى، اِنَّهُ لا يُطِيعُنا اليَوْمَ وَ هُوَ وَحْدَهُ وَ كَيْفَ يُطيعُنا اِذا اِرْتَفَعَتِ الرّاياتِ وَ الاَعْلامُ»:
«اگر كسى از ما بيايد و شما را دعوت به خشنودى ما كند ـ توجه داشته باشيد الرّضى لال محمّد شعار پر جاذبه اى بوده است كه در آن زمان غالب قيام كنندگان به آن استناد مى كردند ـ ما شما را شاهد مى گيريم كه راضى به چنين قيامى نيستيم; او امروز اطاعت از ما نمى كند در حالى كه تنها است; هنگامى كه پرچم ها برافراشته شود، و گروه كثيرى اطراف او را بگيرند چگونه اطاعت ما خواهد كرد؟!»(3)
4ـ در نهج البلاغه از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم:
«اَلْزِمْوا الاَرْضَ وَاصْبِرُوا عَلَى الْبَلاءِ وَلا تُحَرِّكُوا بِاَيْديكُمْ وَ سُيُوفِكُمْ فى هَوى اَلْسِنَتِكُمْ وَ لا تَسْتَعْجِلُوا بِمالَم يُعَجِّلْهُ اللهُ لَكُمْ، فَاِنَّهُ مَنْ ماتَ مِنْكُمْ عَلى فِراشَهَ وَ هُوَ عَلى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّه وَ حَقِّ رَسُوْلِهِ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ ماتَ شهيداً، وَ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلى اللهِ، وَ اسْتَوْجَبَ ثَوابَ ما نَوى مِنْ صالِحِ عَمَلِهِ، وَ قامَتِ النِيَّةُ مَقامَ اِصْلاتِهِ لِسَيْفِهِ فَاِنَّ لِكُلِّ شَيئ مُدَّةً وَ اَجَلا»:
«بر جاى خود بمانيد ـ و بدون اجازه قيام نكنيد ـ در برابر بلاها و مشكلات استقامت ورزيد; و شمشيرهايتان را در راه هوى و هوس و كلماتى ـ بدون مطالعه ـ از دهانتان بيرون مى آيد، به كار نگيريد، و درباره آنچه خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته شتاب نكيند. زيرا آن كس از شما كه در بستر خويش بميرد ولى معرفت خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله) و اهل بيتش را به طور شايسته داشته باشد شهيد از دنيا رفته است! و اجر و پاداش او بر خدا است، و ثواب اعمال نيكى را كه نيّت انجام آن را داشته است مى برد، و نيّت او جانشين ضربات شمشير او مى گردد ـ و بدانيد ـ هر چيزى وقت معيّنى دارد و سرآمدى مشخص ـ اگر قبل از آن به سراغش برويد ناكام مى شويد ـ ». (4)
بديهى است اين طايفه از اخبار هيچ گونه دلالتى بر نهى از اقامه حكومت اسلامى قبل از ظهور حضرت مهدى(عج) ندارد; بلكه تنها پيام اين اخبار آن است كه منتظر فرصت ها باشيد; و قبل از رسيدن فرصت مناسب دست به اين كار نزنيد; چرا كه تلفات و ضايعات فراوانى خواهيد داد و نتيجه اى نخواهيد گرفت.
بلكه شايد مفهوم اين سخن عكس آن باشد كه بعضى انتظار دارند; مفهومش اين باشد هنگامى كه شرايط قيام و تشكيل حكومت اسلامى فراهم گردد، به سراغ آن برويد و اقدام كنيد.
در واقع اين روايات اشاره به همان چيزى است كه در خطبه 5 نهج البلاغه آمده است; آنجا كه مى فرمايد: «وَ مُجْتَنِى الَّثمَرَةِ لِغَيْرِ وَقْتِ اِيْناعِها كَالزّارِعِ بِغَيْرِ اَرْضِهِ»: «كسى كه ميوه را پيش از رسيدن بچيند مانند كسى است كه بذر خود را در زمين نامناسبى پاشيده است!» ـ هيچ يك از اين دو به نتيجه و ثمره اى نمى رسد ـ .
گروه ديگرى از اين روايات مى گويد: قيام بايد به عنوان «الرِّضا مِنْ آلِ مُحَمَّد»، يعنى دعوت به سوى امامان معصوم(عليهم السلام) و اهداف آنها باشد و بدون آن قيام مجاز نيست.
از جمله در حديثى مى خوانيم كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: «اِنْ اَتاكُمْ آت مِنّا فَانْظُروا عَلى اىِّ شَيئ تَخْرُجُونَ؟ وَ لا تَقُولُوا خَرَجَ زَيد فَاِنَّ زَيداً كانَ عالِماً وَ كان صَدُوقاً وَ لَم يَدْعُكْم اِلى نَفسِهِ وَ اِنَّما دَعاكُمْ اِلَى الرِّضا مِنْ آلِ مُحَمَّد، وَلَوْ ظَهَرَ لَوَفى بِما دَعاكُمْ اِلَيْهِ، اِنَّما خَرَجَ اِلى سُلطان مُجَتَمَع لِيُنْقِضَهُ، فَالْخارِجُ مِنّا الْيَوْمَ اِلى اَىِّ شَيئ يَدْعُوْكُمْ؟ اِلَى الرِّضا مِنْ آلِ مُحَمَّد؟ فَنَحْنُ نُشْهِدُكُمْ اَنّا لَسْنا نَرْضى بِهِ وَ هُوَ يَعْصِنا الْيَومَ وَ لَيْسَ مَعَهُ اَحَد، وَ هُوَ اِذا كانَتِ الرّاياتُ وَ الاَلْوِيَّةُ اَجدَرُ اَنْ لايَسْمَعَ مِنّا»:
«هر گاه كسى از سوى ما آمد ـ و ادّعا كرد مى خواهم قيام بر ضدّ حكومت ظالمان كنم ـ بنگيرد براى چه مى خواهيد قيام كنيد; نگوييد زيد قيام كرد، زيد عالم و راستگو بود، و هرگز شما را به سوى خويش فرا نخواند; بلكه شما را به خشنودى آل محمّد(صلى الله عليه وآله) دعوت كرد، و اگر پيروز مى شد به آنچه شما را به سوى آن دعوت نمود وفا مى كرد ـ و حكومت را به ما مى سپرد ـ او در برابر حكومت متمركزى قيام كرد تا آن را در هم بشكند ـ ولى موفق نشد ـ هر گاه كسى امروز از ما قيام كند به چه چيزى شما را فرا مى خواند؟ به خشنودى آل محمّد(صلى الله عليه وآله)؟ ما شما را گواه مى گيريم كه ما خشنود از اين كار نيستيم!، امروز كه او تنها است نافرمانى مى كند ـ و بدون اجازه دست به اين كار مى زند ـ مسلّماً هنگامى كه پرچم ها برافراشته شد و مردم دور او را گرفتند به طريق اولى به حرف ما گوش نمى دهد». (5)
مسلّم است اين حديث و مانند آن، نيز دليل بر عدم تشكيل حكومت اسلامى نيست; بلكه مى گويد بايد هدف تشكيل حكومت جلب رضا و خشنودى امامان معصوم(عليهم السلام) كه جانشينان واقعى پيامبراند باشد; و خودسرانه و بدون جلب رضايت موافقت آنها دست به اين كار نزنند!
بنابراين هر گاه در عصر غيبت شرايط تشكيل حكومت اسلامى فراهم گردد، و يقين پيدا كنيم كه حضرت مهدى(عج) راضى به تشكيل حكومت است; و هدف از تشكيل آن چيزى جز احياى اسلام و قرآن و جلب رضا و خشنودى آل محمّد نباشد; نه تنها منعى براى تشكيل اين حكومت وجود ندارد بلكه بايد به سراغ آن رفت. (دقّت كنيد)
گروه ديگرى از روايات، رواياتى است كه مى گويد: «هر قيامى قبل از قيام مهدى (عج) مواجه با شكست خواهد شد!» مانند روايات زير:
1ـ در حديثى از ابوبصير از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «كُلُّ رايَة تَرْفَعُ قَبْلَ قِيامِ الْقائِمِ فَصاحِبُها طاغُوتٌ يَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ». (6)
«هر پرچمى قبل از قيام قائم(عليه السلام) برافراشته شود. صاحب آن طاغوتى است كه غير خداوند متعال را پرستش مى كند (و بتى است كه مورد پرستش قرار مى گيرد)».
2ـ در حديث ديگرى از حسين بن خالد مى خوانيم: «كه مى گويد:" خدمت امام على بن موسى الرّضا(عليه السلام) عرض كردم عبدالله بن بكير حديثى نقل كرده كه من دوست دارم آن را بر شما عرضه كنم ـ و از شما بشنوم ـ"امام فرمودند:"كدام حديث؟" عرض كردم ابن بكير از عبيد بن زراره نقل مى كند كه من نزد امام صادق(عليه السلام) بودم هنگامى كه محمد بن عبدالله بن الحسن (7) خروج كرد ـ و در برابر منصور دوانقى قيام نمود ـ مردى از ياران ما وارد شد و عرض كرد:" فدايت شوم، محمّد بن عبدالله خروج كرده چه دستور مى دهيد؟ آيا با او خروج كنيم؟!" فرمود:" اُسْكُنُوا ما سَكَنَتِ السَّماءُ وَالاَرْضُ": "مادام كه آسمان و زمين ساكن است، شما هم حركت نكنيد"!
عبدالله بن بكير گفت:" اگر مسأله چنين باشد نه قائمى وجود خواهد داشت و نه قيامى"ـ چون آسمان و زمين هميشه ساكن است و تكان و اضطراب، محسوس، ظاهر نيست ـ .
امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) فرمود: "امام صادق(عليه السلام) درست فرموده، و مطلب آن گونه كه ابن بكير پنداشته نيست; منظور از سكون آسمان اين است كه ساكن از ندا باشد ـ نداى مخصوصى كه قبل از قيام حضرت مهدى (عج) از آسمان بلند مى شود ـ و منظور از سكون زمين، همان زلزله و فرو رفتن در زمين است كه براى لشكر ـ سفيانى در آستانه ظهور مهدى (عج) ـ واقع مى شود"». (8)
از اين حديث نيز ممكن است استفاده شود كه هر قيامى قبل از قيام مهدى نبايد واقع شود.
3ـ در حديث ديگرى از سدير ـ يكى از ياران امام صادق(عليه السلام) ـ مى خوانيم كه « حضرت به او فرمود:"اَلْزِمْ بَيْتَكَ وَ كُنْ حَلَساً مِنْ اَحْلاسِهِ، وَ اسْكُنْ ما سَكَنَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ فَاِذا بَلَغَكَ اَنَّ السُّفْيانى قَدْ خَرَجَ فَارْحَلْ اِلَيْنا وَلَوْ عَلى رِجْلِكَ": "در خانه ات باش، و همچون فرشى از فرش هاى آن باش! و مادام كه شب و روز ساكن است ساكن باش; ولى هنگامى كه خبر به تو رسد كه سفيانى خروج كرده است به سوى ما بيا هر چند با پاى پياده باشد."»! (9)
سفيانى يكى از گردنكشان و حكّام ظالمى است كه قبل از قيام حضرت مهدى (عج) قيام مى كند، و لشكرهايى به مناطق مختلف مى فرستد; از جمله لشكرى به سوى مدينه گسيل مى دارد كه در صحرايى نزديك مدينه، زلزله اى رخ مى دهد و شكافى در زمين ظاهر مى شود و آنها را فرو مى برد!
روايات متعدّد ديگرى نيز به همين مضمون وارد شده كه تا نشانه هاى ظهور حضرت مهدى (عج) آشكار نشود، قيام نكنيد; مانند روايت عمر بن حنظله از امام صادق(عليه السلام) و روايت معلّى بن خنيس از آن حضرت، و روايت جابر از امام باقر(عليه السلام) و روايات ديگر. (10)

نقد و بررسى

در مورد اين روايات، توجّه شما را به چند نكته ضرورى جلب مى كنيم:
1ـ ما داراى يك سلسله اصول مسلّم در شريعت اسلامى هستيم كه تخطّى از آنها جايز نيست; از جمله «امر به معروف و نهى از منكر» از امور مسلّمى است كه هيچ گونه ترديدى در آن روا نيست; و آيات و روايات فراوان با تأكيد بسيار، روى اين دو اصل مسلّم تكيه كرده است.
حال اگر در محيطى قرار بگيريم كه احكام الهى پايمال شده، منكرات آشكار گشته، و معروف ها به فراموشى سپرده شده، و ظلم و فساد همه جا را فرا گرفته است، و ما قادر هستيم كه با يك قيام مؤثّر نظام حكومت فساد را بر هم زنيم و در مقياس وسيعى منكرات را از ميان ببريم و معروف را جانشين آن سازيم; آيا در چنين فرضى كسى مى تواند مدّعى شود كه اين كار حرام است؟ و بايد نشست و تماشاچى صحنه هاى فساد و پايمال شدن احكام اسلام و خروج جوانان مسلمان از دين و آيين بود؟!
ممكن است بهانه جويان بگويند چنين چيزى واقع نشده، ما مى گوييم فرض كنيد چنين امرى رخ داد، اين فرض كه محال عقلى نيست، آيا باز هم در اين فرض مى گوييد بايد دست از هر اقدامى برداشت و تسليم فراگيرى فساد و ظلم و نابودى احكام اسلامى بود؟!
گمان نمى كنيم هيچ عالم و محقّقى چنين چيزى بر زبان جارى كند!
از شواهد اين سخن اينكه در حالات محمّد بن عبدالله از دودمان امام مجتبى(عليه السلام) كه ـ معروف به نفس زكيّه است ـ، مى خوانيم: «هنگامى كه گروهى از افراد سرشناس به عنوان حضرت مهدى با او بيعت كردند، و جريان به امام صادق(عليه السلام) رسيد و حتّى از حضرتش خواستند با او بيعت كند! امام فرمود:" كه اين كار را نكنيد، زيرا هنوز موقع آن نرسيده است ـ و ظهور مهدى در آينده خواهد بود ـ اگر تو (يعنى عبدالله پدر محمّد) فرزندت را مهدى موعود مى دانى، او مهدى نيست، و اكنون وقت آن فرا نرسيده است، و اگر مى خواهى او را وادار كنى كه براى خدا خروج كند و امر به معروف و نهى از منكر نمايد، به خدا سوگند ما او را تنها نمى گذاريم، و با او بيعت خواهيم كرد"!
عبدالله عصبانى شد و جواب نامناسبى داد.» (11)
كوتاه سخن اينكه به فرض كه روايات فوق تصريح كند كه قبل از قيام مهدى هر گونه قيامى مايه گمراهى است، ما هرگز به خاطر خبر واحد يا چند خبر كه در حكم خبر واحد است، نمى توانيم اصول مسلّمه اسلام را كه در قرآن و كلمات معصومين(عليهم السلام) است، كنار بگذاريم; بنابر اين هر وقت مقدمات تشكيل حكومت اسلامى و بر چيدن بساط ظلم و فساد و جنايت و بيدادگرى فراهم گردد، نبايد در اقدام بر آن ترديدى به خود راه داد; و ادلّه امر به معروف و نهى از منكر و اجراى حدود واقامه عدل و داد را به عذر اينكه در چند خبر مشكوك اين كار نهى شده است، زير پا نهاد!
2ـ در برابر اين روايات، روايات ديگرى داريم كه نشان مى دهد ائمّه هدى(عليهم السلام)بعضى از قيام هايى را كه در عصر و زمان آنها روى داد ستودند، هر چند اين قيام ها به نتيجه نهايى نرسيد، چگونه ممكن است اين قيام ها ممنوع باشد و باز آن را بستايند؟!
از جمله در روايات اسلامى از قيام زيد بن على به عنوان يك قيام مقدّس ياد شده است; مرحوم شهيد در قواعد دربحث امر به معروف و نهى از منكر مى گويد: «خروجش به اذن امام(عليه السلام) بود» و شيخ مفيد در ارشاد مى گويد: «زيد بعد از امام باقر(عليه السلام)برترين فرزندان امام سجّاد(عليه السلام) و عالم و عابد و پارسا و سخّى و شجاع بود، با شمشير قيام كرد تا امر به معروف و نهى از منكر كند و خونخواهى شهداى كربلا نمايد». (12)
مرحوم علامه مامقانى روايات زيادى در فضيلت و مدح زيدبن على نقل مى كند و پاره اى از روايات را كه در مذمّت او وارد شده است، در برابر روايات مدح، ناچيز و قابل توجيه مى شمرد. (13)
مرحوم علامه مجلسى بعد از آنكه اختلاف اخبار را درباره زيد و قيام او ذكر مى كند مى فرمايد: «اخبارى كه دلالت بر جلالت مقام او و مدح و ستايش او دارد و اينكه او مدّعى غير حق نبود، بيشتر است و اكثر اصحاب به عظمت مقام زيد اعتراف دارند.» (14)
اگر قيام هاى قبل از حضرت مهدى(عج) قيام گمراهان و مشركان باشد; چگونه مى توان قيام زيد بن على را تعريف و تمجيد كرد؟!
نمونه ديگر رواياتى است كه در مدح حسين بن على شهيد فخّ آمده است:
او كه از نوه هاى امام حسن مجتبى(عليه السلام) بود در ايّام خليفه عباسى موسى الهادى در سنه 169 قيام كرد، به عنوان حج آن سال از مدينه به سوى مكّه حركت كرد، هنگامى كه به سرزمين فخّ در نزديكى مكّه رسيدند، جنگ شديدى ميان ياران آن شهيد (حسين ابن على) و عمّال و لشكريان خليفه عباسى واقع شد، در اين جنگ عظيم حسين بن على با گروهى از كسانى كه با او بودند شهيد شدند; او همان كسى است كه دِعبل خزاعى در اشعار معروف «مدارس آيات» از او به عنوان شهيد بزرگى از شهداى اهل بيت(عليهم السلام) ياد كرده است و امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بر او خرده نگرفت كه آنجا مى فرمايد:

قُبُور بِكرُ فان و اُخرى بِطَيْبة             و اُخرى بِفَخٍّ نالَها صَلَواتى

و در حديثى از امام نهم امام جواد(عليه السلام) مى خوانيم: «پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از سرزمين فخّ عبور مى كرد پياده شد و نماز خواند، هنگامى كه به ركعت دوم رسيد در حال نمازگريه كرد، آن چنان گريه اى كه مردم به خاطر گريه او به گريه افتادند، هنگامى كه سلام نماز را داد از علّت گريه آن حضرت پرسيدند، فرمود:" جبرئيل بر من نازل شد و به من گفت": "اى محمّد! اِنَّ رَجُلا مِنْ وُلْدِكَ يُقْتَلُ فى هذا الْمَكانِ، اَجْرُ الشَّهيدِ مَعَهُ، اَجْرُ شَهيدَيْنِ":
"مردى از فرزندان تو در اين سرزمين كشته مى شود، پاداش كسى كه با او شهيد شود پاداش دو شهيد است"». (15)
حتّى در حديثى از امام جواد(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: «لمْ يَكُنْ لَنا بَعْدالطَّفِّ مَصْرَع اَعْظَمُ مِنْ فَخٍّ»: «بعد از ماجراى كربلا قتلگاهى براى ما مهم تر از قتلگاه فخّ نبود». (16)
و در روايتى از خود حسين بن على (شهيد فخّ) نقل شده كه مى گفت: «ما خَرَجْنا حَتى شاوَرْنا مُوسى بنِ جَعْفَر فَاَمَرَنا بِالْخُرُوجِ»: «ما قيام نكرديم مگر بعد از اينكه با حضرت موسى بن جعفر(عليه السلام) مشورت نموديم و او به ما دستور قيام داد». (17)
مرحوم علامه مامقانى در پايان شرح حال او مى گويد: «از آنچه كه گفتيم روشن شد كه او از ثقات است; زيرا امام موسى بن جعفر(عليه السلام) در خبرى به اين معنى گواهى داده» و در حديث آمده: «افرادى كه با او شهيد شدند پاداش دو شهيد دارند» و پيامبر(صلى الله عليه وآله) در زمان خود بر او گريه كرد، و امام صادق(عليه السلام) فرمود:« روح او پيش از جسدش به بهشت وارد شد»!
(شرح بيشتر در اين باره را در همان كتاب تنقيح المقال جلد اوّل، صفحه 337 و بحار الانوار، جلد 48 صفحه 160 به بعد بخوانيد).
از همه اينها گذشته در رواياتى آمده است كه قبل از قيام مهدى (عج) اقوامى قيام مى كنند، و زمينه را براى قيام مهدى (عج) آماده مى سازند، و از آنها در روايات به نيكى ياد شده است، اگر قيام هاى قبل از حضرت مهدى (عج) باطل و دعوت به طاغوت بود، اين روايات مفهوم صحيحى نداشت; در اينجا به دو روايت از طرق شيعه و اهل سنّت قناعت مى كنيم; در حالى كه تعداد اين روايات زياد است.
در حديثى از امام ابوالحسن الاول ،امام كاظم(عليه السلام)، مى خوانيم كه «فرمود: "رَجُلُّ مِنْ اَهْلِ قُمْ يَدْعُوا النّاسَ اِلَى الْحَقِّ يَجْتِمِعُ مَعَهُ قَوْم كَزُبُرِ الْحَديدِ لا تَزِلُّهُم الرِّياحُ الْعَواصِفُ وَ لا يَمِلُّونَ مِنَ الْحَرْبِ وَ لا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللهِ يَتَوَكَّلُوْنَ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ":
"مردى از اهل قم قيام مى كند و مردم را دعوت به حق مى نمايد جمعيتى گرد او را مى گيرند كه مانند پاره هاى آهن (سخت و محكم) هستند، طوفان هاى سخت آنها را تكان نمى دهد، و از جنگ خسته نمى شوند و ترس به خود راه نمى دهند و بر خدا توكّل مى كنند و عاقبت براى پرهيزكاران است"»! (18)
دربعضى از رواياتى كه به اين گونه قيام ها اشاره مى كند، تصريح شده كه آنها زمينه ساز قيام حضرت مهدى (عج) هستند، و به هر حال نشان مى دهد كه قيام هاى مشروعى قبل از قيام مهدى (عج) صورت مى گيرد، قيام هايى كه خونين، و براى دعوت به سوى حق، و توأم با پيروزى است .
در حديثى در سنن ابن ماجه، از منابع معروف اهل سنّت، مى خوانيم:
«گروهى از جوانان بنى هاشم خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمدند، هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) آنها را ديد، چشمانش پر از اشك شد و رنگ مباركش دگرگون گشت، سؤال شد چرا در صورت مبارك شما آثار ناراحتى مى بينيم؟ فرمود:
"اِنّا اَهْلُ بَيْت اِخْتارَ اللهُ لَنَا الآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيا، اِنَّ اَهْل بَيْتى سَيَلْقَوْنَ بَعْدى بَلاءً وَ تَشريداً وَ تَطْريداً حَتّى يَأتِىَ قَوْم مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ مَعَهُمْ راياتُ سُوْء فَيَسْأَلُوْنَ الْخَيْرَ فَلا يُعْطَوْنَه فَيُقاتِلونَ وَ يُنْصَرُونَ فَيُعْطونَ ما سَأَلُوا فَلا يَقْبَلُونَه حَتّى يَدْفَعُوها اِلى رَجُل مِنْ اَهْلِ بَيْتى فَيَملأها قِسطاً كَما مَلَئُوها جَوْراً فَمَنْ اَدْرَكَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَلْيَأْتِهِمْ وَلَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ":
"ما خاندانى هستيم كه خداوند آخرت را براى ما بر دنيا برگزيده و خاندان من بعد از من با حوادث سخت و تبعيد و كنار زدن آنها ـ از مقام هايشانـ روبرو مى شوند تا اينكه گروهى از مشرق مى آيند كه با آنها پرچم هاى سياه است، مطالبه نيكى مى كنند ـ و خواهان حق و عدالت مى شوند ـ امّا به آنها نمى دهند; پس پيكار مى كنند و يارى مى شوند، و پيروز مى گردند، و آنچه را مى خواهند به آنها مى دهند; ولى آنها پذيرا نمى شوند تا آن را به كسى از اهل بيت من بسپارند; پس زمين را از عدالت پر مى كند آنگونه كه از ظلم پر شده است، هر كدام از شما آن زمان را درك كند بايد به آنها بپيوندد; هر چند روى برفها با سينه راه برود"»! (19)
از ذيل روايت به خوبى استفاده مى شود، كه اين قيام در آستانه قيام مهدى (عج) و قبل از آن واقع مى شود و زمينه ساز قيام آن حضرت خواهد بود و قيامى مشروع است.
از مجموع آنچه در اين فصل گفته شد به خوبى استفاده مى شود، كه قبل از قيام مهدى (عج) قيام هاى ديگرى صورت مى گيرد كه جنبه الهى دارد; بعضى به نتيجه مى رسد و بعضى به شكست منتهى مى شود، و چنان نيست كه هر پرچمى كه قبل از حضرت مهدى (عج) برافراشته شود، اگر چه با اجازه اهل بيت(عليهم السلام)و يا در مسير اهداف آنها قرار گيرد، پرچم طاغوت باشد. (دقت كنيد)
3ـ آخرين سخن اينكه رواياتى كه مى گويد: «هر قيامى قبل از قيام مهدى (عج) صورت گيرد قيامى شرك آلود و در مسير طاغوت است، بايد آن چنان تفسير شود كه هم با مسلّمات فقهى و از جمله احكام امر به معروف و نهى از منكر، و هم با قيام هاى متعددى كه در زمان معصومين واقع شده و بر آن صحّه نهادند هماهنگ و سازگار گردد; و براى تفسير اين روايات چند راه در پيش داريم:
1ـ منظور از آن قيام هايى است كه بدون اذن و اجازه معصومين يا حكّام شرع و نائبان عام امام در عصر غيبت صورت بگيرد.
2ـ منظور قيام هايى است كه به قصد دعوت به خويش و نه دعوت به سوى اهداف آل محمد(صلى الله عليه وآله) انجام گيرد، كه در روايات مكرّر به آن اشاره شده است.
3ـ منظور قيام هايى است كه در مقاطع خاصّى صورت مى گيرد كه هيچگونه آمادگى براى اين گونه قيام ها نيست، و ائمّه هدى(عليهم السلام) براى پيشگيرى از اين قيام هاى زودرس و ناپخته آن جمله ها را فرموده اند، و از آن نهى كردند.
در اينجا بار ديگر بازگشت به قرآن مجيد مى كنيم و دعوت هاى عمومى قرآن را مى نگريم كه امت اسلامى را دعوت به قيام بر ضد ظالمان و حمايت از مظلومان و اقامه قسط و عدل مى كند.
در آيه 75 سوره «نساء» مى خوانيم: (وَ ما لَكُمْ لاتُقاتِلُونَ فى سَبيلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَالْوِلْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظّالِمِ اَهْلُها وَاجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً وَاجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيراً): «چرا در راه خدا، و (براى رهايى) در راه مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعيف شده اند، پيكار نمى كنيد؟! همان افراد (ستمديده اى) كه مى گويند:" پروردگارا! ما را از اين شهر(مكه) كه اهلش ستمگراند، بيرون ببر; (ورهايى ببخش); و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده; و از جانب خود، يار و ياورى براى ما مقرر فرما".» روشن است كه اين آيه و همچنين آيات مشابه كه در زمينه اقامه قسط و عدل يا دفاع از مظلومان و مبارزه با ظالمان سخن مى گويد انحصار به زمان و مكان خاصى ندارد، و يكى از اصول زير بنايى اسلام است، و هر جا مقدّمات و زمينه هاى اين هدف مقدّس فراهم گردد بايد بدون فوت وقت به آن اقدام نمود.



پی نوشتها :

1. وسائل الشیعه (آل البیت)، جلد 15 ، صفحه 15 ، حدیث 4، شماره 19964 و کافی ج8، ص273 T ح411.
2. وسایل الشیعه، جلد11، صفحه 38.
3. همان مدرك.
4. نهج البلاغه، خطبه 190 ،بخش آخر خطبه.
5. وسائل الشيعه، جلد 11، صفحه 36
6. وسائل الشيعه، جلد 11، صفحه 37.
7. محمد بن عبدالله بن الحسن، نوه امام حسن مجتبى(عليه السلام) است در زمان منصور عباسى قيام كرد و گروه زيادى با او بيعت كردند، بر مدينه و مكّه و يمن استيلا يافت; ولى منصور لشكرى عظيم به جنگ او فرستاد و بر او پيروز شد و او را به شهادت رساند، و محمد بن عبدالله به نفس زكيّه معروف است; شهادت او در ماه رمضان سنه 145 واقع شد (تتمّة المنتهى، صفحه 135 به بعد).
8. وسائل الشيعه، جلد 11.
9. همان مدرك، صفحه 36.
10. وسائل الشيعه، جلد 11، صفحات 35 ـ 41.
11. ارشاد مفيد با تلخيص، جلد 2، صفحه 185 ،باب 13 در حالات امام صادق(عليه السلام).
12. تنقيح المقال ،رجال مامقانى، حالات زيد.
13. همان مصدر ،حالت زيد.
14.بحار، جلد 4، صفحه 205.
15. تنقيح المقال، جلد 1، صفحه 337 ،حالات حسين بن على شهيد فخ و بحارالانوار، جلد 48، صفحه 165.
16. همان مدرك.
17. همان مدرك.
18. سفينة البحار، واژه قم.
19. سنن ابن ماجه، جلد 2، صفحه 1366، حديث 482.






 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  همایش تجلیل از حفاظ موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام (اردیبهشت 1403)
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های قرآنی موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی وابسته به موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام (اردیبهشت 1403)
  مرحله پایانی سومین مسابقات حفظ قرآن کریم ویژه حفاظ شعب موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد