:جستجو
مراکز قرآنی
منتخبين مراكز قرآني
تفسیر نور
تواشیح
پرتال ثامن الائمه
زمان
 

شنبه 27 آبان 1402

 
 
خلاصه آمار سايت
 
 
 
 
.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند : چيز اندك كه با اشتياق تداوم يابد ، بهتر از فراواني است كه رنج آور باشد .
 
 

 
تفسیر موضوعی قرآن کریم

برگرفته شده از کتاب پیام قرآن نوشته آیت الله العظمی مکارم شیرازی

آیات احیاى ارض

مقدمه :

 چهره دیگرى از معاد که قرآن مجید بارها به سراغ آن رفته، و از آن تابلو زیبایى براى اثبات این مطلب ساخته و در برابر چشم همگان قرار داده، مسأله زندگى پس از مرگ در جهان نباتات است.

همان صحنه اى که هر سال در برابر دیدگان ما تکرار مى شود و به تعداد سال هاى عمرمان آن را مشاهده کرده ایم.

همان صحنه اى که نمونه اى از رستاخیز بزرگ و محشر کبرى و احیاى مردگان و بازگشت مجدّد به زندگى است.

قانون حیات و مرگ همه جا یکسان است، اگر محال باشد انسان ها بعد از مردن و خاک شدن به زندگى بازگردند، پس چرا این همه گیاهانى که مى میرند و مى پوسند و خاک مى شوند، بار دیگر در حیات نوینى پا به عرصه وجود مى گذارند؟

چرا زمین هاى مرده پس از نزول باران حیات بخش تکان مى خورند و به حرکت در مى آیند و لباس حیات در تن مى پوشند و با روییدن گیاهان، ظاهر شدن شکوفه ها، خندیدن گل ها که همه نشانه هاى زندگى است، شور محشر برپا مى کنند؟!

قرآن توجّه همه انسان ها را به این مسأله جلب کرده که آیات زیر نمونه هاى عمده آن است. گوش جان به این آیات مى سپاریم:

1. ( وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَکاً فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِیدِ ـ وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَّهَا طَلْعٌ نَّضِیدٌ ـ رِّزْقاً لِلْعِبَادِ وَأَحْیَیْنَا بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً کَذَلِکَ الْخُرُوجُ) .(1)

2. ( یُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَىِّ وَیُحْىِ الاََْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَکَذَلِکَ تُخْرَجُونَ) .(2)

3. ( فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللهِ کَیْفَ یُحْىِ الاََْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِکَ لَمُحْىِ الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) .(3)

4. ( وَتَرَى الاََْرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ ـ ذَلِکَ بِأَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ یُحْىِ الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) .(4)

5. ( وَمِنْ آیَاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الاََْرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِی أَحْیَاهَا لَمُحْىِ الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) .(5)

6. ( وَاللهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَیْنَا  بِهِ الاََْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا کَذَلِکَ النُّشُورُ) .(6)

7. ( وَهُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَاباً ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّیِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ کَذَلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ) .(7)

 ترجمه:

1. «واز آسمان آبى پربرکت نازل کردیم و بوسیله آن باغها و دانه هایى را که درو مى کنند رویاندیم ـ و نخلهاى بلندقامت که میوه هاى متراکم دارند ـ همه اینها براى روزى بخشیدن به بندگان است. و بوسیله باران سرزمین مرده را زنده کردیم (آرى)مردگان نیز همین گونه زنده مى شوند.»

2. «او زنده را از مرده بیرون مى آورد و مرده را از زنده و زمین را پس از مردنش حیات مى بخشد و به همین گونه (روز قیامت از قبر) بیرون آورده مى شوید.»

3. «به آثار رحمت الهى بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده مى کند. چنین کسى (که زمین مرده را زنده مى کند) زنده کننده مردگان (در قیامت) است و او بر هر چیزى توانا است.»

4. «و همچنین زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده مى بینى و هنگامى که آب باران بر آن فرو مى فرستیم، به جنبش در مى آید و رویش مى کند و از هر نوع گیاهان بهجت انگیز مى رویاند ـ این بخاطر آن است که (بدانید) خداوند حق است و اوست که مردگان را زنده مى کند و بر هر چیزى توانا است.»

5. «و از آیات او این است که زمین را خشک (و بى جان) مى بینى، امّا هنگامى که آب (باران) بر آن مى فرستیم به جنبش در مى آید و رشد مى کند. همان کس که آن را زنده کرد، مردگان را نیز زنده مى کند. به یقین او بر هر چیز توانا است.»

6. «خداوند کسى است که بادها را فرستادتا ابرهایى را به حرکت در آورند; ما این ابرها را به سوى زمین مرده اى راندیم و بوسیله آن، زمین را پس از مردنش زنده کردیم، رستاخیز نیز همین گونه است.»

7. «او همان کسى است که بادها را به عنوان بشارت، در پیشاپیش (باران) رحمتش مى فرستد تا ابرهاى سنگین بار را (بر دوش) کشند.  (سپس) ما آنها را به سوى زمینهاى مرده مى فرستیم و بوسیله آنها، آب (حیاتبخش) را نازل مى کنیم و با آن، میوه هاى گوناگون (از خاک تیره) بیرون مى آوریم. این گونه (که زمینهاى مرده را زنده کردیم) مردگان را (نیز در قیامت) زنده مى کنیم شاید (با توجّه به این مثال) متذکّر شوید.»

تفسیر و جمع بندى

زنده شدن زمین هاى مرده را دیدید، رستاخیز همین گونه است؟!

در نخستین آیه از ریشه اصلى حیات یعنى دانه هاى حیاتبخش باران شروع  کرده، مى فرماید: «واز آسمان آبى پربرکت نازل کردیم و بوسیله آن باغها و دانه هایى را که درو مى کنند رویاندیم»: ( وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَکاً فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِیدِ) . به این ترتیب به تمام باغ هاى میوه و مزارع حبوبات و دانه هاى غذایى اشاره مى کند.(8)

سپس قرآن از میان تمام آنها انگشت روى نخل هاى سر به آسمان کشیده و پربار که نمونه اتم و اکمل آن است گذارده، مى افزاید: «و نخلهاى بلندقامت که میوه هاى متراکم دارند.»: ( وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَّهَا طَلْعٌ نَّضِیدٌ ).(9)

جالب این که از یک سو به نخل هاى بلند قامت که از همان زمین مرده و دانه ناچیز به طرزى شگفت انگیز و باورنکردنى پرورش مى یابند اشاره کرده. و از سوى دیگر به میوه هاى متراکمى که بر فراز آسمان با خود حمل مى کنند، میوه هایى شیرین حیات بخش و مغذّى، و داراى انواع مواد حیاتى و مورد نیاز جسم انسان.(10)

سرانجام چنین نتیجه مى گیرد که «همه اینها براى روزى بخشیدن به بندگان است»: ( رِزْقاً لِلْعِبادِ) «و بوسیله باران سرزمین مرده را زنده کردیم»: ( وَأَحْیَیْنَا بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً) .(11) «(آرى)مردگان نیز همین گونه زنده مى شوند.»: ( کَذلِکَ الْخُرُوجُ) .

این آیه با صراحت بازگو کننده این حقیقت است که خروج انسان ها در  قیامت از همان اصولى مایه مى گیرد که خروج گیاهان و گل ها و دانه هاى غذایى و درختان با میوه هاى رنگارنگشان صورت مى گیرد، همان چیزى که هر سال آن را با چشم خود تماشا مى کنیم، منتها چون به آن خو گرفته ایم، آن را مسأله ساده اى مى پنداریم و چون رستاخیز انسان ها را با چشم ندیده ایم گروهى آن را پیچیده و گاه محال مى پندارند در حالى که قوانین حاکم بر هر دو یکى است.

در دوّمین آیه همین مسأله در لباس دیگرى مطرح شده است، مى فرماید: «او زنده را از مرده بیرون مى آورد و مرده را از زنده»: ( یُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَىِّ) .

آن فاصله اى که شما در میان مرگ و حیات مى بینید براى ذات پاک او مطرح نیست; او مرتّباً زندگان را از دل مردگان و بالعکس خارج مى سازد. (توجّه داشته باشید «یُخْرِجُ» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد، یعنى این کار دائمى او است.)

بنابراین نمونه صحنه پایان این جهان که صحنه خروج مرگ از دل حیات است، و همچنین صحنه معاد که صحنه خروج حیات از دل مرگ است، پیوسته در برابر چشم شما تکرار مى شود، هرچند در مقیاس محدودترى است. پس چه جاى تعجّب که در پایان این جهان همه موجودات زنده بمیرند و در رستاخیز همه انسان ها به زندگى جدیدى باز گردند؟ یعنى همان قانون تبدیل مرگ به حیات و حیات به مرگ در مقیاس وسیع و گسترده اى صورت پذیرد.

البتّه خارج شدن مرگ از دل حیات بر همه واضح است، ولى از آن جا که خارج شدن حیات از دل مرگ ممکن است براى بعضى قابل تأمّل باشد، در پایان آیه مى فرماید: «و زمین را پس از مردنش حیات مى بخشد و به همین گونه (روز قیامت از قبر) بیرون آورده مى شوید.»: ( وَیُحْىِ الاََْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَکَذَلِکَ تُخْرَجُونَ) .

جمله ( وَکَذَلِکَ تُخْرَجُونَ): «به همین گونه (روز قیامت از قبر) بیرون آورده مى شوید» و به وضوح بیانگر این حقیقت است که تفاوتى میان این رستاخیز کوچک که در جهان گیاهان و زمین هاى مرده رخ مى دهد، با آن رستاخیز بزرگ و فراگیر نیست و با اندکى دقّت در این موضوع هرگونه پندار غلط و وسوسه هاى شیطانى در امر معاد برطرف مى گردد.

آرى در هر لحظه اى در این جهان پهناور هزاران هزار دانه مى شکافد و نخستین جوانه حیات از آن بیرون مى آید و هر لحظه در گوشه و کنار این جهان زمین هایى مرده حیات خود را از سر مى گیرند، این یک سنّت دائمى و همیشگى پروردگار و تداعى خاطره معاد در اذهان است.

در سوّمین آیه بعد از اشاره به چگونگى پیدایش باران به دنبال حرکت بادها و ابرها و تراکم آنها بر یکدیگر، مى فرماید: «به آثار رحمت الهى بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده مى کند.»: ( فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللهِ کَیْفَ یُحْىِ الاََْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا) . «چنین کسى (که زمین مرده را زنده مى کند) زنده کننده  مردگان (در قیامت) است.»: ( إِنَّ ذَلِکَ لَمُحْىِ الْمَوْتَى) . «و او بر هر چیزى توانا است»: ( وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) .

«آثارْ» جمع اثر، به گفته مقاییس اللّغة به سه معنا آمده است: مقدّم داشتن، یاد کردن و آثارى که از چیزى باقى مى ماند. ولى بعضى دیگر از علماى لغت همه را در معناى سوم خلاصه کرده اند، چرا که مقدّم داشتن و یاد کردن از چیزى به خاطر آثارى از فضیلت و عوامل برترى است که در آن باقى مانده.

تعبیر به «رَحْمَةِ الله» در این جا اشاره به باران هاى حیاتبخش است که یک نمونه زنده و آشکار از رحمت الهى است و آثار آن در همه جا ظاهر مى شود. زمین مرده را زنده مى کند و قلب هاى مرده را جان مى دهد، هواى آلوده و مرده را نشاط حیات مى بخشد و بالاخره بر جسم و جان انسان نور حیات مى پاشد.

تعبیر به «ذلِکَ» که اسم اشاره به دور است در مورد خداوند در واقع اشاره به عظمت مقام او است که از دسترس فکرها و عقل ها بیرون است.

واژه «أنّ» که براى تأکید است و «لام» در «لَمحى» که آن هم براى تأکید است، به ضمیمه جمله اسمیه که آن نیز براى تأکید مى آید، همه براى اثبات این حقیقت است که آن کس که پیوسته به وسیله نزول باران رحمتش، زمین هاى مرده را زنده مى کند این توانایى را دارد که انسان هاى مرده را حیات نوین ببخشد.

تعبیر به «انظر» (نگاه کن) از این نظر جالب است که مى گوید مسأله معاد یک امر حسّى و دیدنى است و همواره آن را با چشم مى بینند، پس چگونه آن را به باد سخّریه مى گیرید یا انکار مى کنید؟!

در چهارمین آیه بعد از بیان حرکات تکاملى نطفه در رحم و تطوّرات جنین به عنوان یک دلیل روشن بر مسأله امکان معاد، به سراغ نطفه هاى گیاهى مى رود که در رحم زمین پرورش مى یابند. مى فرماید: «و همچنین زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده مى بینى»: ( وَ تَرَى الاََْرْضَ هامِدَةً).(12)

«و هنگامى که آب باران بر آن فرو مى فرستیم، به جنبش در مى آید و رویش مى کند و از هر نوع گیاهان بهجت انگیز مى رویاند.»: ( فَاِذا أَنْزَلْنَا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ اَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیْجٍ) .

راستى قرآن مجید کتاب عجیبى است، هنگامى که مى خواهد یک حقیقت را براى تأکید و ثبت در افکار و اذهان تکرار کند چنان لباس هاى رنگارنگ و مختلف بر آن مى پوشاند که هر بار انسان خود را در برابر مطالب تازه و چهره جدیدى از آن حقیقت مى بیند. نه تکرارش ملال انگیز است، نه خالى از مطالب تازه، و همیشه داراى درس جدید مى باشد. نمونه آن را در مسأله احیاى زمین هاى مرده در آیات مورد بحث مشاهده مى کنیم.

قابل توجّه این که قرآن در خصوص آیه مورد بحث که آن را عطف بر مسأله تطوّرات جنین نموده، این مطلب را خاطرنشان مى سازد که حیات انسانى و حیوانى و گیاهى همه از یک مقوله است و نمونه هاى معاد هریک را که در این  جهان با چشم مى بینیم و لمس مى کنیم، دلیل بر امکان دیگرى است.

تعبیر به «تَرى» (مى بینى) مانند تعبیر به «اُنْظُرْ» (بنگر) در آیه قبل است و همه تأکیدى است بر محسوس بودن رستاخیز بزرگ جهان گیاهان.

«اهتزت» از ماده اهتزاز در اصل از «هز» (تحریک شدید) گرفته شده است، و بعضى آن را به معناى حرکات زیبا و جالب تفسیر کرده اند، و در این جا اشاره به دگرگونى هاى جالب و حرکات مختلفى است که به وسیله روییدن انواع گیاهان بر صفحه زمین ظاهر مى شود.

«رَبَتْ» از ماده «ربوّ» (بر وزن غلوّ) به معناى نمو است و منظور در این جا نمو زمین است نه نمو گیاهان، و منظور از نمو آن برآمدن اجزاى مختلف زمین و خاک هاى آن به وسیله جوانه ها و ریشه ها و ساقه هاى گیاهان مى باشد و آنها که این جمله را اشاره به نمو گیاهان دانسته اند در حقیقت از جمله بعد غفلت نموده اند، زیرا مى فرماید: ( وَ اَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهیجٍ):« از هر نوع گیاهان بهجت انگیز مى رویاند.»

پنجمین آیه همان محتواى آیه قبل را در بردارد ولى با دو تفاوت: نخست این که احیاى زمین هاى مرده را هم دلیلى بر توحید مى شمرد و هم نشانه اى از معاد، مى فرماید: «و از آیات او این است که زمین را خشک (و بى جان) مى بینى امّا هنگامى که آب (باران) بر آن مى فرستیم به جنبش در مى آید و رشد مى کند.»: ( وَمِنْ آیَاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الاََْرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ) .

«همان کس که آن را زنده کرد، مردگان را نیز زنده مى کند. به یقین او بر هر چیز توانا است.»: ( إِنَّ الَّذِی أَحْیَاهَا لَمُحْىِ الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) .

دیگر این که تعبیر از زمین هاى مرده به «خاشِعَةً» مى کند و به گفته المیزان زمین خشک و خالى از گیاه در این جا به شخص فقیر و بى بضاعتى تشبیه شده که گرفتار ذلّت و حقارت است و پس از نزول باران به کسى که گویى مال فراوانى به دست آورده و بهترین لباس ها را در تن کرده و با قامتى صاف و کشیده و پر نشاط به حرکت درآمده، به گونه اى که در صورتش آثار نعمت نمایان است.(13)

نکته دیگرى که مى توان از این تعبیر استفاده کرد یک درس اخلاقى است و آن این که همان گونه که زمین خاشع و خاضع مشمول رحمت الهى مى شود و آن همه آثار و برکات و نمو و نشاط پیدا مى کند، بندگان خاشع و خاضع نیز از رحمت واسعه او برخوردار گشته، شکوفه هاى علم و ایمان و تقوا بر صفحه وجودشان ظاهر مى شود.

در ششمین آیه باز همین مسأله (با تعبیر تازه اى) مطرح شده است. ضمن اشاره به چگونگى نزول باران مى فرماید: ««خداوند کسى است که بادها را فرستاد تا ابرهایى را به حرکت در آورند، ما این ابرها را به سوى زمین مرده اى راندیم و بوسیله آن، زمین را پس از مردنش زنده کردیم.»: ( وَاللهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّیِّتٍ فَأَحْیَیْنَا بِهِ الاََْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا) . «رستاخیز  نیز همین گونه است.»: ( کَذَلِکَ النُّشُورُ) .

در حقیقت این آیه، هم دلیلى است براى اثبات مبدأ یعنى ذات پاک خداوند و هم دلیلى است براى معاد. آغاز آیه خداوند را به وسیله نظام دقیقى که بر وزش بادها و حرکت ابرها و آبیارى سرزمین هاى مرده و احیاى آنها حاکم است معرفى مى کند و پایانش اشاره زنده و پرمعنایى به مسأله معاد دارد و با یک بیان دو هدف را نشانه گیرى مى کند.

جمله «کذلک النشور» علاوه بر این که احیاى انسان ها را به احیاى زمین هاى مرده تشبیه مى کند، مى تواند اشاره اى به این معنا باشد که همان طور که بادها قطعات پراکنده ابر را به هم پیوند مى دهند و آنها را بارور مى سازند، ارواح انسان ها نیز در قیامت به سوى بدن ها حرکت مى کنند، ذرّات پراکنده خاک به فرمان خدا جمع مى شوند و جان مى گیرند.

در حدیثى از رسول خد(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که یکى از یارانش عرض کرد: اى رسول خدا! «کَیْفَ یُحِى اللهُ الْمَوْتى وَ ما آیَةُ ذلِکَ فى خَلْقِهِ؟»: «خداوند چگونه مردگان را زنده مى کند و نشانه و نمونه آن در خلقش چیست؟»

پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اَما مَرَرْتَ بِوادِىْ اَهْلِکَ مُمْحِلاً ثُمَّ مَررْتَ بِهِ یَهْتَزُّ خَضِراً؟»(14): «آیا از سرزمینى که بر اثر خشکسالى هلاک شده باشد عبور نکرده اى و سپس از آن عبور کنى در حالى که از سبزى و خرّمى تکان مى خورد؟!»

گفت: «آرى، اى رسول خدا!»

فرمود: «فَکَذلِکَ یُحِى اللهُ الْمَوْتى وَ تِلْکَ آیَتُهُ فى خَلْقِهِ»: «این گونه خداوند مردگان را زنده مى کند و این است نشانه و نمونه آن در خلقش؟»(15)

در هفتمین و آخرین آیه باز سخن از فرستادن بادها به عنوان بشارتگر در پیشاپیش باران رحمت است، باز سخن از ابرهاى سنگین بارى است که بر دوش بادها سوار مى شوند و به سوى سرزمین هاى مرده به حرکت در مى آیند، سپس قطرات حیات بخش باران از آنها فرو مى ریزد ( وَهُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَاباً ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ).(16)

و درست در این جا مى فرماید: «و با آن، میوه هاى گوناگون (از خاک تیره) بیرون مى آوریم. این گونه (که زمینهاى مرده را زنده کردیم) مردگان را (نیز در قیامت) زنده مى کنیم، شاید (با توجّه به این مثال) متذکّر شوید»: ( فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ کَذَلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ) .

جمله ( لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ) اشاره به این است که خداوند این صحنه هاى شگفت انگیز را در این جهان به شما نشان مى دهد که از یک سو به ذات پاکش پى برید و از سوى دیگر به معاد و رستاخیز جهان دیگر.

قابل توجّه این که در روایتى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «ثُمَّ یُرْسِلُ اللهُ مَطَراً کَاَنَّهُ الطَّلُّ فَتَنْبُتُ مِنْهُ اَجْسادُ النّاسِ، ثُمَّ یُقالُ: یا اَیُّهَا النّاسُ هَلُمُّوا اِلى رَبِّکُمْ، وَ قِفُوْهُمْ اِنَّهُمْ مَسْئُولُوْنَ»: «سپس خداوند بارانى مى فرستد همچون باران هاى ریز، و به وسیله آن اجساد مردم مى روید! سپس گفته مى شود: "اى مردم! بیایید به  سوى پروردگارتان و آنها را متوقّف سازید که آنها در برابر اعمالشان مسئولند".»(17)

از کلمات بعضى از مفسّران استفاده مى شود که آن باران یک باران ساده نیست، بلکه شباهت به آب نطفه دارد که انسان از آن متولّد مى شود! این باران چهل روز ادامه مى یابد و تأثیر عجیبى روى اجزاى بى جان انسان ها مى گذارد و حیات را در آن مى دمد.(18)

پاسخ به یک سئوال

قرآن مجید در آیات فوق با بهره گیرى از یک مثال روشن حسّى پاسخ محکمى به منکران معاد داده است و به اصطلاح شاهد را دلیل غائب گرفته و امروز را گواه فردا.

چرا که هر سال لااقل یک بار و گاه دو یا چند بار زمین هاى مرده بر اثر ریزش باران رحمت الهى زنده مى شوند و حیات نوین پیدا مى کنند، بلکه مى توان گفت این معنا همه روزه در جهان واقع مى شود، هر روز گیاه تازه اى از زمین مرده مى روید و هر روز صحنه معاد در برابر چشم انسان ظاهر مى گردد.

اکنون این سؤال پیش مى آید که دانشمندان امروز در این مسأله اتفاق نظر دارند که تمام آزمایش ها نشان مى دهد که موجودات زنده فقط از موجودات زنده متولّد مى شوند و تا بذر و دانه گیاهى در زمینى نباشد نزول باران اثرى نخواهد داشت.

وانگهى بذرهاى گیاهان مرکب از دو قسمتند: یک بخش که قسمت عمده آن را تشکیل مى دهد مواد غذایى است و قسمت دیگر که بخش کوچکى مى باشد یک سلول زنده است که با فراهم شدن شرایط پرورش (مخصوصاً آب) از آن مواد غذایى موجود در دانه، و سپس از مواد غذائى موجود در زمین بهره گرفته نمو مى کند و اگر این سلول زنده نبود زنده شدن زمین هاى مرده امکان نداشت.

در پاسخ این سؤال مى گوییم بدون شک سلول زنده، ذرّه کوچکى است که اجزاى مرده را از زمین به خود جذب مى کند و آنها را تبدیل به پیکر موجود زنده مى کند. (دقّت کنید).

به تعبیر دیگر، درخت نخلى که گاهى یک تن وزن دارد، در آغاز سلول کوچکى بوده در کنار هسته خرما، با وزنى مثلاً در حدود یک میلى گرم، سپس در حدود یک تن از مواد بى جان زمین و آب و هوا که همه موجوداتى مرده اند به خود جذب کرده و به تمام آنها حیات و زندگى بخشیده است، این در حقیقت مبدّل شدن زمین هاى مرده به موجود زنده است.

قابل توجّه این که قرآن مى فرماید: زمین هاى مرده زنده مى شوند ـ نمى گوید درختان و بذرهاى مردم زنده مى شوند، چرا که آنها به طور کامل نمرده اند ـ یعنى این زمین هاى مرده جزء اندام گیاه و درخت شده و مبدّل به سلول هاى زنده مى شوند.

البتّه اگر نگاهى به آغاز آفرینش حیات در کره زمین بیفکنیم مسأله از این هم روشن تر مى شود، چرا که وقتى زمین از خورشید جدا شد، کره آتشین و سوزانى بود و طبعاً هیچ موجود زنده اى در آن وجود نداشت.

امّا بعد از آن که به اندازه کافى سرد شد و آماده پرورش موجودات زنده گردید و باران هاى سیل آسا فرود آمد و زمین ها را خنک تر و آماده تر کردند و شخم نمودند، نخستین جوانه هاى حیات گیاهى به گونه اى که هنوز اسرارش بر همه دانشمندان مخفى است از همان مواد مرده زمین به وجود آمد و به این ترتیب موجود مرده زنده شد. (باز هم دقّت کنید)

 


پی نوشتها :

1. سوره ق، آیات 9 - 11.
2. سوره روم، آیه 19.
3. سوره روم، آیه 50.
4. سوره حج، آیات 5 ـ 6.
5. سوره فصلت، آیه 39.
6. سوره فاطر، آیه 9.
7. سوره اعراف، آیه 57.
8. توجّه داشته باشید «حب الحصید» به معناى دانه هاى قابل درو کردن است ( «حصید» به معناى محصود یعنى درو شده است.)
9. «باسقات» جمع «باسق» به معناى مرتفع و بلند است.
10. «طلع» به میوه درخت خرما در آغاز ظهور گفته مى شود، «نضید» به معناى متراکم است، جالب این که درختان بلند به ندرت میوه هاى خوشه اى دارند، در حالى که خوشه هاى بزرگ و سنگین درخت نخل کاملا اعجاب انگیز است.
11. با این که «بلدة» مؤنث است صفت آن یعنى «میتا» مذکر آورده شده، به خاطر این که «بلده» در این جا به معناى مکان است.
12. «هامِدَة» از ماده «هُمُوْد» به گفته راغب در مفردات در اصل به معناى خاموش شدن آتش (و از بین رفتن نور و حرارت آن) است، ولى جمعى از ارباب لغت و مفسّران معانى دیگرى نیز براى آن ذکر کرده اند، از جمله: خشک شدن، ساکت شدن، مردن و کهنه شدن مى باشد و در آیه مورد بحث تمام این تعبیرات صحیح است. زمین در فصل زمستان مرده و خاموش و ساکت است، در حالى که در فصل بهار جان مى گیرد، به حرکت در مى آید و گویى فریاد مى کشد!
13. المیزان، جلد 17، صفحه 419.
14. «مُمْحِل» از مادّه «مَحْل» (بر وزن نخل) به معناى خشکسالى و قطع باران و خشکیدن گیاهان است (مجمع البحرین ماده: «محل»).
15. تفسیر قرطبى و روح البیان ذیل آیه مورد بحث.
16. باید توجّه داشت که «سحاب» از نظر معنا جمع است و لذا صفت آن «ثقال» آمده و از نظر لفظ مفرد است و لذا ضمیر «سقناه» مفرد آمده است.
17. تفسیر قرطبى، جلد 4، صفحه 2667.
18. تفسیر قرطبى، جلد 4، صفحه 2667.

 

 



 
عکس روز
 

 
 
نوا
 

Salavate emam reza

 
 
ورود اعضاء
   
 
اخبار قرآني
 
 
  محفل انس با قرآن کریم به مناسبت ایام بهار قرآن در محل بنیاد تعاون سپاه کشور
  موسسه فرهنگی قرآن وعترت ثامن‌الائمه علیه السلام در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت اصفهان
  حضور پسران ودختران نسیم رحمت در جشن انقلاب و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه سال 1402
  مراسم آیین نمادین زنگ انقلاب به مناسبت دهه فجر
  جشن عبادت دانش آموزان سوم دبستان دخترانه نسیم رحمت
  حضور خادمان امام رضا در دبستان و پیش دبستانی پسرانه نسیم رحمت
  جشن پایان سال تحصیلی نوآموزان پیش دبستانی های موسسه فرهنگی آموزشی نسیم رحمت رضوی
  برگزاری همایش اساتید، مربیان و معلمین موسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیهم السلام و نسیم رحمت رضوی
  برگزاری محفل انس با قرآن کریم در شهر افوس با همکاری مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت ثامن الائمه علیه السلام
  به وقت کلاس رباتیک
 
 
 
میهمانان دانشجویان خردسالان   فارسی العربیة English
كليه حقوق اين سايت مربوط به مؤسسه ثامن الائمه(ع) ميباشد